Showing posts with label دیدارهای احسان طبری. Show all posts
Showing posts with label دیدارهای احسان طبری. Show all posts

27 July 2020

دیدارهای احسان طبری - ۱۱

منوچهر هلیل‌رودی
عکس از وبگاه رادیو زمانه
بخش پایانی
دیدارهایی که صورت نگرفت


در دورانی که خانه‌ی طبری هنوز در طبقه‌ی دوم خانه‌ی خانم فخری بی‌نیاز (خواهر آذر بی‌نیاز و ‏همسر سابق داود نوروزی) در امیرآباد شمالی (کارگر شمالی) قرار داشت، پیام آوردند که شخصی ‏به‌نام آقای قزل‌ایاغ بسیار مایل است که طبری را ببیند و در خانه‌اش از او پذیرایی کند. شماره‌ی ‏تلفن و نشانی هم داده‌بودند، که از قضا در همان محله بود.‏

طبری او را نمی‌شناخت. من خانم ثریا قزل‌ایاغ را از هنگامی که در کتابخانه‌ی مرکزی دانشگاه ‏صنعتی آریامهر (شریف) کار می‌کرد، و همچنین برای کتاب‌های کودکان که می‌نوشت، دورادور ‏می‌شناختم. تا امروز هم نمی‌دانم که آیا ایشان با آقای قزل‌ایاق نسبتی داشت، یا نه. به نظرم ‏می‌رسید که نام آقای قزل‌ایاغ را در زمره‌ی وکلای مدافع افسران توده‌ای در دادگاه‌های پس از ‏کودتای ۲۸ مرداد خوانده‌ام. این‌ها را به طبری گفتم. او از من خواست که تلفن بزنم و ببینم او ‏کیست و چه می‌خواهد.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

21 July 2020

دیدارهای احسان طبری - ۱۰

کارکنان راه‌آهن تهران تبعیدی به جزیره خارک - ۱۳۳۳. عکس از احسانی.
ضیا طبری نشسته، نفر دوم از راست.
بارها به خانه‌ی برادر طبری رفتیم. آقای ضیاءالله طبری کمی پس از انقلاب، و پیش از آن که من ‏موفق به دیدارش شوم، از جهان رفت. به یاد دارم که «نامه مردم» سوگنامه‌ی کوتاهی درج کرد و ‏در آن به احسان طبری تسلیت گفت. اما نیافتم چه تاریخ و شماره‌ای بود.

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

13 July 2020

دیدارهای احسان طبری - ۹

طبری خاله‌ای هم داشت به نام ملوک خانم که یکی دو بار به خانه‌ی ایشان بردمشان، اما خود ‏نماندم؛ و نیز پسرخاله‌ای به نام آقای ناصر ملکی، کمی سالمندتر از خود طبری، که نمی‌دانم پسر ‏همین ملوک خانم بودند، یا پسر خاله‌ای دیگر. او خود نیز گویا دستی به قلم داشت، کارهای ‏پژوهشی می‌کرد، و مطالبی از او منتشر شده‌بود.‏

یکی دو بار نیز به خانه‌ی آقای ملکی رفتیم، طبری مرا با ایشان آشنا کرد، و در حضور خود او به من ‏گفت که ناصر از هر نظر امین اوست، و اگر اتفاقی افتاد، یا اگر خواستم کپی نوشته‌های او را برای ‏نگهداری به جایی امن بسپارم، می‌توانم به این پسرخاله رجوع کنم.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

04 July 2020

دیدارهای احسان طبری - ۸

طبری عمه‌ای داشت، و پسرعمه‌ای به نام آقای شهیدی. بارها به خانه‌ی آنان رفتیم و من بارها ‏نان‌ونمک‌شان را خوردم. عمه‌خانم کهن‌سال و خمیده‌قامت، عصازنان می‌آمد، با طبری حال‌واحوال ‏می‌کرد - اغلب به زبان مازندرانی - ناهار می‌خورد، کمی با ما می‌نشست، و سپس به اتاقش ‏می‌رفت.

خانم پروین شهیدی بسیار مجلس‌آرا بود. با انواع پیش‌غذاها، خوراک اصلی، و سپس انواع ‏دسرها از مهمانان پذیرایی می‌کرد.‏

یکی از بستگان خانم شهیدی، در آن هنگام، که داشتن دستگاه و کاست‌های ویدئو ممنوع بود، با ‏استودیوهای تهیه و دوبلاژ فیلم سروکار داشت و کاست ویدئوی فیلم‌های روز را به این مهمانی‌ها ‏می‌آورد، و بعد از ناهار طبری و آذر با شوق بسیار پای تلویزیون می‌نشستند و فیلم تماشا می‌کردند. ‏اشتیاق خود من نیز البته دست کمی از آنان نداشت!‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

29 June 2020

دیدارهای احسان طبری - ۷

از چپ: سایه، طبری، میررمضانی، میزانی (جوانشیر)، نازی عظیما، لطفی،
کسرایی - بهار ۱۳۵۸، زردبند. انتشار عکس از بی‌بی کسرایی
چند بار در خانه‌ی هوشنگ ابتهاج (هـ. الف. سایه) و همسرش آلما مهمان بودیم. این دو هرگز عضو ‏حزب نبودند. آلما خانمی هنرمند در زمینه‌ی آشپزی و کارهای دستی بود، و آذر، همسر طبری هم، ‏تا جایی که اجازه می‌یافت، به او کمک می‌کرد. فرزندان سایه هم اغلب حضور داشتند، همچنین ‏سیاوش کسرایی.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

22 June 2020

دیدارهای احسان طبری - ۶

گذشته از همه‌ی چهره‌های آشنای حاضر در عکس،
از چپ، زنده‌یادان: هرمز ایرجی، فخرالدین میررمضانی - بهار ۱۳۵۸، زردبند
مهندس فخرالدین میررمضانی، عضو سابق حزب توده ایران، پس از کنگره‌ی دوم حزب در سال ۱۳۲۷ ‏به عضویت شعبه‌ی مطبوعات حزب در آمد که سرپرست آن احسان طبری بود. هنگامی که من از ‏طریق شرکت طبری در مهمانی‌های آقای میررمضانی با او آشنا شدم، بسیاری از دوستان و ‏آشنایانش او را «آقا فخر» می‌نامیدند.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

14 June 2020

دیدارهای احسان طبری - ۵

امیرحسین آریان‌پور (۱۳۸۰ - ۱۳۰۳) و همسرش، طبری و همسرش را به خانه‌ی خود دعوت کردند. کتاب «زمینه ‏جامعه‌شناسی» نوشته‌ی آریان‌پور را در سال‌های دانشجویی خوانده‌بودم و آن را باب طبع خود ‏یافته‌بودم. نیز «در آستانه رستاخیز» و سپس «جامعه‌شناسی هنر» را خوانده‌بودم که مجموعه‌ی ‏یادداشت‌های دانشجویانش از کلاس‌های درس او بود، و در یکی از نوشته‌های جوانی‌هایم به آن ‏ارجاع داده‌بودم.‏

پس از انقلاب، و پس از کشمکش‌های درون کانون نویسندگان ایران، از جلسه‌های مؤسسان ‏‏«شورای نویسندگان و هنرمندان ایران» سر در آوردم. در یکی از این جلسه‌ها که با حضور بیش از ‏سی نفر در خانه‌ی زنده‌یاد محمدرضا لطفی برگزار شده‌بود، موضوع جلسه بررسی و تصویب ‏اساسنامه و آیین‌نامه‌ی شورا بود، و بهرام حبیبی، یکی از دامادهای به‌آذین، داشت متن پیشنهادی ‏را می‌خواند. هنگامی که رسید به ترکیب «دسته‌جمعی»، آریان‌پور گفت: «آقا لطفاً آن دسته را از ‏جلوش بردارید!» لحظه‌ای کوتاه به سکوت گذشت تا همگان نکته‌ی او را دریابند، و سپس همه ‏قاه‌قاه خندیدند.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

07 June 2020

دیدارهای احسان طبری - ۴

روزی به دعوت محمود اعتمادزاده (م.ا. به‌آذین) (۱۳۸۵-۱۲۹۳) و همسرش، احسان ‏طبری و همسرش را برای ناهار به خانه‌ی آنان بردم. با ‏اصرار طبری و همسرش، و البته اصرار اقدس خانم همسر به‌آذین، برای نخستین و واپسین بار ‏میهمان سفره به‌آذین بودم و نان و نمکش را ‏خوردم. همسر هنرمند و مهربان به‌آذین روی میز ‏دوازده‌نفره‌ای که در اتاق پذیرایی بزرگی جای داشت سفره ‏رنگینی چیده بود. جز ما سه میهمان، ‏بقیه همه اعضای خانواده‌ی بزرگ به‌آذین بودند. از آن میان من با کاوه پسر به‌آذین از پیش از انقلاب، ‏به واسطه‌ی یک دوست مشترک، و از برنامه‌های کوه‌پیمایی دانشجویی آشنایی داشتم. اما بر سر ‏میز دور از هم افتاده‌بودیم و من در این مجلس احساس غریبی می‌کردم. طبری چند بار کوشید مرا ‏نیز در گفت‌وگوها شرکت دهد، اما در تمام طول چند ‏ساعتی که آن‌جا بودم هیچ گفت‌وگوی ‏مستقیمی میان من و به‌آذین پیش نیامد.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

02 June 2020

دیدارهای احسان طبری - ۳

خبر رسید که علی حاتمی (۱۳۷۵-۱۳۲۳) کارگردان نامدار سینما خواستار دیدار احسان طبری‌ست. ‏قرار بود طبری ‏را به خانه‌ی نازی عظیما در یک مجتمع آپارتمانی در کوچه‌ای پایین‌تر از فروشگاه بزرگ ‏‏"کوروش" (قدس) در خیابان مصدق ‏‏(پهلوی، ولی عصر) ببرم. همواره می‌کوشیدم طوری طبری را ‏به ‏این‌جا و آن‌جا ببرم که در و همسایه و رهگذران او را ‏نبینند تا برای صاحب‌خانه و برای خود طبری و ‏حزب دردسری فراهم نشود. این کوچه‌ی بن‌بست، و پارکینگ زیر ‏این مجتمع، جای ایده‌آلی از این ‏نظرها نبود، اما بی آن‌که کسی ما را ببیند به آسانسور رسیدیم.‏

به طبقه‌ی مورد نظر که رسیدیم، راه کوتاهی از آسانسور تا درون خانه بود. چه خوب! این تکه از ‏مسیرمان از هر نظر ایمن بود! آپارتمانی کوچک و نقلی بود که با سلیقه‌ای عالی تزئین ‏شده‌بود: ‏بالش‌هایی زیبا دور تا دور اتاق نشیمن چیده بودند. پرده‌ها، بالش‌ها، فرش‌ها، ترکیب رنگ و نور، همه ‏‏به گونه‌ای بود که برای نخستین بار پس از سال‌های طولانی احساس شگفت‌انگیز آسودگی در ‏‏"خانه" به من ‏دست داد: "خانه" یعنی این! به یاد نمی‌آورم که پس از آن نیز در خانه‌ای آن‌همه ‏احساس "خانه" و جایی برای ‏آسودگی کرده‌باشم.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

26 May 2020

دیدارهای احسان طبری - ۲

از یادکرد کوچکی که از حضور احسان طبری در خانه‌ی نجف دریابندری نوشتم، بسیار استقبال شد. ‏از آن رو بر آن شدم که از حضور او در خانه‌های دیگران نیز، چنان که یادم می‌آید، خیلی کوتاه، ‏بنویسم. ده تا شد، جز آن‌چه نوشتم. تقدیم به علاقمندان.‏

احسان طبری هنگامی که از دوری سی ساله‌ در پایان اردیبهشت ۱۳۵۸ به ایران برگشت، با چه ‏کسانی دیدار می‌کرد؟ دوستان و بستگانش چه کسانی بودند؟

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

11 May 2020

دیدارهای احسان طبری - ۱

من در سال ۱۳۵۹ یا ۶۰ دو بار احسان طبری و همسرش آذر بی‌نیاز را به دعوت نجف دریابندری و ‏همسرش فهیمه راستکار، به خانه‌ی آنان بردم.‏

دریابندری و همسرش اکنون عضو یا هوادار حزب توده ایران نبودند. اما آنان نیز در خیل بسیاری از ‏جوانان سابق اهل فرهنگ و سیاست دهه‌های ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰، چه توده‌ای، چه غیر توده‌ای و چه ‏ضد توده‌ای، اکنون پس از انقلاب ۱۳۵۷ نیز هنوز از علاقمندان احسان طبری بودند.‏

طبری تا پیش از مهاجرت اجباری در سال ۱۳۲۸ در حوزه‌های حزبی گویندگی می‌کرد و بسیاری از ‏توده‌ای‌های سابق او را از آن جا می‌شناختند. بسیاری دیگر نیز با خواندن نوشته‌هایش با او آشنا ‏شده‌بودند. در طول ۳۰ سال دوری او از ایران بسیاری کسان برای او نامه می‌نوشتند، حتی از داخل ‏و با مسافرانی که به خارج سفر می‌کردند به نشانی رادیوی پیک ایران یا نشریه‌ی «دنیا» نامه را به ‏او می‌رساندند، و او به نشانی‌هایی که داده‌بودند، به همه پاسخ می‌داد.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏