Showing posts with label ادبیات. Show all posts
Showing posts with label ادبیات. Show all posts

30 October 2024

...بشکنی ای قلم، اگر

بیت شعر و نفرینی که عنوان نوشته از آن به وام گرفته‌شده، آن‌چنان قاطع و در عین حال صاف و ‏ساده و بی شیله‌پیله است، آن‌چنان صادقانه است و از دل بر آمده، که یک بار خواندنش کافیست تا ‏همراه با نام صاحب آن برای همیشه در یاد خواننده حک شود، و بی‌گمان برخی از خوانندگان اکنون ‏به روشنی می‌دانند که سخن از کدام بیت و کدام صاحب سخن است:‏

بشکنی ای قلم، ای دست، اگر
پیچی از خدمتِ محرومان، سر

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

10 December 2023

پروندهٔ من

دوستان نشریهٔ «تریبون» که در سوئد منتشر می‌شود، خجالتم داده‌اند و مجموعه‌ای از نوشته‌ها و ترجمه‌های پراکندهٔ من، یا مطالبی دربارهٔ من در شمارهٔ دهم این مجله گرد آورده‌اند، در بیش از ۲۳۰ صفحه.

با سپاس صمیمانه از آن دوستان، مجله را از این نشانی می‌توان دانلود کرد.

19 September 2023

چرا باید رفقایم بمیرند و من زندگی کنم؟

معرفی کتاب
روح زمانه (خاطراتی از زندان‌های سیاسی و مبارزات دوران رژیم شاه)
‏نویسنده: حسین سازور

ناشر: کتاب آیدا، بوخوم (آلمان)، چاپ اول سپتامبر ۲۰۲۲، چاپ دوم فوریه ۲۰۲۳

حسین سازور عضو سابق سازمان چریک‌های فدایی خلق و دو بار زندانی و شکنجه شدهٔ زندان‌های ‏رژیم شاه و ساواک، و سپس عضو رهبری حزب توده ایران، کتاب خاطراتش را با زبانی روان و صمیمی، ‏بدون شهیدنمایی یا قهرمان‌سازی از خود نوشته است. سبک نوشتنش گیرا و پر کشش است. ‏کتاب ۱۳۷ صفحه‌ایش در یک نشست، و یک‌نفس خوانده می‌شود.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

04 September 2023

آوای تبعید شماره ۳۵ منتشر شد

۳۵-مین شماره «آوای تبعید» در ۲۴۰ صفحه هم‌چون شماره‌های پیش مجموعه‌ای‌ست از شعر، داستان، نقد و بررسی ادبیات و فرهنگ.

در این شماره نوشته‌ای از من هم هست در معرفی کتابی نوشتهٔ حسین سازور.

بخش ویژه این شماره به رمان «چیزی رخ نداده‌است» اثر نسیم خاکسار اختصاص دارد.

این شماره از "آوای تبعید" را می‌توانید در این آدرس دانلود کنید؛
https://lmy.de/ssxNLilw

و یا از سایت آن در آدرس زیر؛
Avaetabid.com

آنان که مشتاق خواندن آن بر کاغذ هستند، می‌توانند از سایت "آمازون" آن را خریداری نمایند.
آدرس "آوای تبعید" برای خرید در آمازون: پس از وارد شدن در سایت "آمازون"، آدرس زیر را جستجو کنید.
Avaye Tabid: Das Magazin für Kultur und Literatur
و یا این‌که آن را مستقیم از انتشارات «گوته-حافظ» سفارش بدهید؛

goethehafis-verlag@t-online.de
www.goethehafis-verlag.de

01 June 2023

تجدید چاپ شد

صحنه‌ای از فیلم «عروج» (۱۹۷۷) که روی رمان «سوتنیکوف» ساخته شده
چاپ دوم (سوم) رمان «سوتنیکوف» (عروج) نوشتهٔ واسیل بی‌کوف منتشر شد.

تهران، انتشارات وال
https://whale-pub.com

نویسنده‌ی بزرگ چک واسلاو هاول درباره‌ی همکار بلاروس خود می‌گوید: «من برای واسیل بی‌کوف ‏به خاطر مخالفتش با رژیم تمامیت‌خواه در بلاروس، احترام زیادی قائل هستم. طی ملاقاتی که با هم ‏داشتیم، هرگز امیدش را برای ایجاد تغییرات مثبت در آینده‌ی کشورش از دست نداده‌بود. احساس ‏می‌کنم بین سرنوشت ما دو نفر پیوندی وجود دارد. افسوس که مثل ما در چکسلواکی، لهستان یا ‏مجارستان بخت آن‌قدر با او یار نبود تا تغییرات را در کشور خود تجربه کند.»‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

25 April 2023

خیزش دگربارهٔ «تریبون» مبارک باد


سه دهه پیش از این «تریبون» مجله‌ای بود دوزبانه، ترکی آذربایجانی و فارسی، با امکاناتی محدود، که وظیفهٔ «بررسی ‏مسایل جامعهٔ چندفرهنگی» را پیش رو نهاد، در زمانه‌ای دشوار و تیره و تار، که هنوز بر زبان آوردن واژه‌های «ملیت»، ‏‏«قومیت»، «ستم ملی»، «ترک»، «عرب»، «کرد» و... در گفتمان مشکلات ایران، و حتی سخن ‏گفتن از «جامعهٔ چندفرهنگی» با لایه‌هایی چندگانه از تابو پوشانده شده‌بودند و اگر کلامی از آن ‏قبیل می‌گفتید، بهمنی از دشنام‌هایی ننگ‌بار بر سرتان فرود می‌آمد.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

پانزده قصه - منتشر شد

هفت قصه از این قصه‌ها را پیشتر در این وبلاگ منتشر کردم.

این کتاب با تشویق و زحمت زنده‌یاد حسین محمدزاده صدیق نخستین بار در تابستان ۱۳۵۷، و پس از آن که نزدیک دو سال با مانع‌تراشی عنایت‌الله رضا اجازهٔ انتشار نمی‌یافت، با نام «پانزده ‏قصه از پانزده جمهوری شوروی» منتشر شد. آن نسخه را متأسفانه ندارم، اما دست‌نوشته‌اش از دستبرد طوفان‌ها ‏جست، و اکنون با بازویرایش و با همت و زحمت آقای امیر عزتی و «باشگاه ادبیات» به شکلی تازه و مصور منتشر می‌شود. آن «پانزده جمهوری ‏شوروی» اکنون کشورهای کم‌وبیش مستقلی هستند، و بنابراین نام مجموعه هم تغییر کرد.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

18 April 2023

آوای تبعید شماره ۳۳ منتشر شد

۳۳-مین شماره «آوای تبعید» در ۲۴۰ صفحه هم‌چون شماره‌های پیش مجموعه‌ای‌ست از شعر، داستان، نقد و بررسی ادبیات و فرهنگ.

در این شماره نوشته‌ای از من هم هست به ترکی آذربایجانی، دربارهٔ ترکی ننوشتن دکتر رضا براهنی!

در بخش شعر این شماره، مجید نفیسی مجموعه‌ای فراهم آورده است از شعر سی‌ودو شاعر تبعیدی.
این شماره از "آوای تبعید" را می‌توانید در این آدرس دانلود کنید؛
https://bit.ly/3GTij58
و یا از سایت آن در آدرس زیر؛
Avaetabid.com
آنان که مشتاق خواندن آن بر کاغذ هستند، می‌توانند از سایت "آمازون" آن را خریداری نمایند.
آدرس "آوای تبعید" برای خرید در آمازون: پس از وارد شدن در سایت "آمازون"، آدرس زیر را جستجو کنید.
Avaye Tabid: Das Magazin für Kultur und Literatur
و یا این‌که آن را مستقیم از انتشارات «گوته-حافظ» سفارش بدهید؛

goethehafis-verlag@t-online.de
www.goethehafis-verlag.de

01 January 2023

گرامی باد یاد شاعر بزرگ مفتون امینی

با یاد مفتون امینی
شعری که شاعرش را نوشت
*

شاعر نیستم تا سوگواره‌ای برایش بسرایم، یا شعرشناس نیستم تا شعرهایش را تحلیل کنم؛ تنها ‏یک خوانندهٔ معمولی، که کلام شاعرانه‌اش بر دلم می‌نشست، و اکنون او دیگر نیست...

در آغاز دههٔ ۱۳۵۰از دور، و با شعرهایش از مجموعهٔ «کولاک» می‌شناختمش. کتاب «کولاک» در خوابگاه دانشجویی دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف) در خیابان زنجان میان دانشجویان آذربایجانی دست‌به‌دست می‌گشت، و من هم یکی از آن‌ها بودم.

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

21 December 2022

پانزده قصه - ۷

۷- ارمنستان

سیب طلایی

روزی از روزها شاه به هوس افتاد که مجلس شادی بر پا کند. او افراد خود را به همه طرف فرستاد ‏تا جار بزنند و به مردم بگویند که:‏

‏- آی مردم! هر کس بتواند در حضور شاه یک دروغ دور از عقل بگوید، شاه یک سیب طلایی به او ‏پاداش می‌دهد!

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

01 December 2022

بدرود شاعر ارک و دریاچه و سهند و سبلان

در این زمانهٔ اخبار ناگوار، دریغا که (یدالله) مفتون امینی هم ما را گذاشت و رفت (۱۴۰۱-۱۳۰۵).

او یکی از نخستین شاعرانی بود که در ‏نوجوانیم کلام شاعرانه‌اش بر دلم نشست. و بعد چنان شد که او پدربزرگ دخترم بود...‏

آخرین دفتر شعر او، «خوشا یک ادراک»، شامل شعرهای فارسی و ترکی، همین پارسال در ۹۶ سالگی او منتشر شد.‏

دربارهٔ او و شعرش خواهم نوشت. اما اکنون علاقمندان را فرا می‌خوانم که فیلم شب شعری را ببینند که برای او و شعرش ‏نزدیک یازده سال پیش در استکهلم برگزار شد: https://youtu.be/TSIdQUV2rWs

15 November 2022

پانزده قصه - ۶

پانزده قصه از پانزده کشور

۶- مولداوی

پنج نان


دو مرد با هم و پیاده سفر می‌کردند. بعد از مدتی راه رفتن خسته و گرسنه شدند. این موقع درختی ‏سر راهشان دیده شد و چاه آبی هم پای این درخت بود. دو مرد زیر سایهٔ درخت نشستند و ‏سفره‌شان را باز کردند؛ نان‌هایی را که داشتند توی سفره گذاشتند. یکی‌شان دو نان، و آن‌یکی سه ‏نان داشتند. نان‌ها را قسمت کردند و شروع کردند به خوردن.

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

07 November 2022

خرید کتاب «وحدت نافرجام» در خارج

بر پایهٔ اطلاعات رسیده، بزرگ‌ترین کتابفروشی‌های آن‌لاین داخل ایران، کار با خارج را به دلایل ‏گوناگون، از جمله تحریم‌ها، تعطیل کرده‌اند. در میان آن‌ها، تنها این دو امکان هنوز باقی‌ست:‏

‏۱- «جیرهٔ کتاب» که به اعتبار گفتهٔ ناشر «وحدت نافرجام» و آن‌چه در نشانی زیر نوشته شده، هنوز ‏سفارش از خارج می‌پذیرد، و پرداخت پول را هم از داخل می‌پذیرند، و هم «با امکاناتی محدود» از ‏خارج. سفارش کتاب از طریق سایت نیست و باید با نشانی‌هایی که داده‌اند با ایشان تماس گرفت: ‏https://www.jireyeketab.com/Jire-To-Abroad.aspx

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

14 October 2022

پانزده قصه - ۵

پانزده قصه از پانزده کشور

۵ - گرجستان

دختر عاقل


یکی بود، یکی نبود. یک حاکم ستمگر بود. روزی از روزها حاکم ستمگر وزیرش را فراخواند و از او ‏پرسید:‏

‏- وقتی که لوبیا توی دیگ می‌جوشد، چه چیزی می‌گوید؟ زود باش جواب بده، وگرنه سرت را از تنت ‏جدا می‌کنم!‏

وزیر ترسید. از حاکم سه روز مهلت خواست. عصایش را برداشت، و به راه افتاد. رفت و رفت و رفت ‏تا این که رسید به یک دهاتی. دوتایی با هم رفتند و رفتند تا رسیدند به ده آن دهاتی. دهاتی وزیر را ‏به خانهٔ خودش برد، خوردند و نوشیدند، و بعد دهاتی برای وزیر جا انداخت، و دراز کشیدند.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

02 October 2022

آوای تبعید شمارهٔ ۲۹

در این شماره از «آوای تبعید» داستان «ماوایل» نوشتهٔ خانم رقیه کبیری به زبان ترکی آذربایجانی منتشر شده، و ترجمهٔ من از آن داستان به فارسی نیز در کنار آن درج شده‌است.

مدیر مسئول مجله اسد سیف در معرفی این شماره می‌نویسد:

‏۲۹-مین شماره «آوای تبعید» در ۲۴۰ صفحه هم‌چون شماره‌های پیشین وامدار دوستانی است که با آثار خویش آن را ‏رنگارنگ کرده‌اند. ‏بخش شعر این شماره منتخبی‌ست از شعر پانزده شاعر در تبعید به انتخاب مجید نفیسی. در کنار سیزده داستان و ۲۳ مقاله در ‏عرصه ادبیات و فرهنگ، دو نمایشگاه نقاشی و عکس نیز داریم؛ معرفی آثار ایوب امدادیان، نقاش ساکن پاریس و هم‌چنین به ‏نمایش گذاشتن عکس‌هایی از ناصر زراعتی که بیشتر به عنوان نویسنده مشهور است تا هنرمند عکاس.

در بخش "یک رمان، یک نویسنده" رمان "همه‌ی تکه‌پاره‌های زری" اثر اکبر سردوزامی معرفی شده است. در چهار مقاله و ‏هم‌چنین گفته‌هایی دیگر کوشش به عمل آمده تا به عرصه‌های مختلف این اثر پرداخته شود.

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

18 September 2022

پانزده قصه - ۴


‏۴- آذربایجان

جیرتدان

یکی بود یکی نبود. یک پیرزن بود. این پیر زن نوهٔ ریزه‌میزه‌ای داشت به نام جیرتدان. یک روز جیرتدان ‏خواست که با بچه‌های همسایه برای آوردن هیزم به جنگل برود. پیرزن به آن‌ها کوکو داد و جیرتدان ‏را به بچه‌ها سپرد.‏

بچه‌ها رفتند و رسیدند به جنگل و شروع کردند به جمع کردن هیزم، ولی دیدند که جیرتدان همین‌طور ‏نشسته و کاری نمی‌کند. گفتند:‏

‏- جیرتدان، تو چرا هیزم جمع نمی‌کنی؟

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

08 September 2022

پانزده قصه - ۳

۳- اوکراین

کی‌ریل دبّاغ

نزدیک شهر کی‌یف اژدهایی زندگی می‌کرد. همه از این اژدها می‌ترسیدند. مردم برای این ‏که اژدها خشمگین نشود هر سال دختری به او می‌دادند، و اژدها دختر را می‌کشت و می‌خورد.‏

روزی از روزها نوبت به حاکم شهر کی‌یف رسید. دختر حاکم وقتی که داشت پیش اژدها می‌رفت، ‏کبوترش را نیز همراه خودش برد. این دختر بسیار زیبا بود، آن‌قدر که اژدها از او خوشش آمد و او را ‏نخورد.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

02 September 2022

پانزده قصه - ۲

۲- کازاخستان


دَمبوره چه گفت

در زمان‌های گذشته خانی بود که زنش در سال‌های جوانی مرده‌بود و فقط پسری به نام حسین ‏برایش مانده‌بود. تنها کسی که خان بیشتر از همه دوست می‌داشت، همین حسین دلاور بود.‏

حسین دلاور شکار را خیلی دوست می‌داشت، ولی هر بار که به شکار می‌رفت و بر می‌گشت، پدرش با ‏نگرانی به او می‌گفت:‏

‏- از این کار خطرناک دست بردار. هر چه تا حالا شکار کرده‌ای بس است.‏

ولی حسین دلاور حرف پدرش را گوش نمی‌داد. روزی از روزها حسین در جنگل یک گراز دید و ‏خواست خودش تنها آن گراز را شکار کند. او به هیچ‌کس خبر نداد و تنها دنبال گراز رفت.

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

30 August 2022

پانزده قصه - ۱

پانزده قصه برای کودکان از پانزده کشور
*

‏۱- قیرغیزستان

چگونه کودکی توانست شهری را نجات دهد

روزی از روزها خان ظالم و ستمگری به‌نام الکه خان تصمیم گرفت به شهری در همسایگی شهر ‏خودش حمله کند. او سپاهش را راه انداخت، آن شهر را در محاصره گرفت، و برای اهالی آن، که ‏آزارشان به هیچ کسی نمی‌رسید، پیغام فرستاد که اگر تا سه روز تسلیم نشوند شهرشان را ‏به‌تمامی ویران می‌کند.‏

شهر چندان هم بزرگ نبود و نمی‌توانست در برابر سپاه الکه خان مقاومت کند. همهٔ ریش‌سفیدهای ‏شهر دور هم جمع شدند تا با هم مشورت کنند و کسی را انتخاب کنند که بتواند برود پیش خان و ‏صحبت کند، تا شاید بتوانند شهر را نجات دهند. همه می‌دانستند که خان خیلی ستمگر است و ‏می‌ترسیدند که پیکی را که می‌فرستند بکشد. مهلتی که خان به آن‌ها داده‌بود داشت تمام ‏می‌شد، ولی هنوز نتوانسته‌بودند کسی را انتخاب کنند.

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

08 December 2021

بدون صغری و کبری، اما

دوستانی خبر دادند که آقای علی مرادی مراغه‌ای مترجم خاطرات غلام‌یحیی دانشیان با عنوان ‏‏«خشم و هیاهوی یک زندگی...» که من نقد «صغری و کبرای یک تومور تحمیلی» را بر آن نوشتم، ‏در تلگرام پاسخی بر آن نقد نوشته‌اند، و متن «پاسخ» را برایم فرستادند (من در تلگرام حضور ‏ندارم).‏

ایشان می‌نویسند: «به نظرم نوشته ایشان [یعنی من] بجای اینکه به یک نقد فرهنگی شباهت ‏داشته باشد بیشتر به دلایلی که خواهیم دید خشمگینانه، شمشیر از رو بستن برای تخریب این ‏قلم بوده. به همین خاطر، این یک صفحه تلگرامی در پاسخ نقد مطول [کذا] ایشان به نظرم کفایت ‏می‌کند.‏ اول: کتابِ من در 1388ش منتشر شده و سپس دهسال بعد در 1398ش ویرایش گردیده و بسیاری ‏از اغلاط تایپی و ویراستاری و همچنین برخی اسامی افراد... تصحیح گردیده اما آقای فرهمندراد ‏ترجیح داده همان چاپ اول کتاب را که مربوط به 12سال پیش بوده نقد کند! و توجه نکرده که ‏همیشه آخرین نقطه نظرات و آخرین دیدگاه‌های یک مترجم یا نویسنده باید مدنظر قرار بگیرد. آیا ‏ایشان از این مسئله اطلاع نداشته یا عمدا چنین کرده؟!»

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏