طبری عمهای داشت، و پسرعمهای به نام آقای شهیدی. بارها به خانهی آنان رفتیم و من بارها نانونمکشان را خوردم. عمهخانم کهنسال و خمیدهقامت، عصازنان میآمد، با طبری حالواحوال میکرد - اغلب به زبان مازندرانی - ناهار میخورد، کمی با ما مینشست، و سپس به اتاقش میرفت.
خانم پروین شهیدی بسیار مجلسآرا بود. با انواع پیشغذاها، خوراک اصلی، و سپس انواع دسرها از مهمانان پذیرایی میکرد.
یکی از بستگان خانم شهیدی، در آن هنگام، که داشتن دستگاه و کاستهای ویدئو ممنوع بود، با استودیوهای تهیه و دوبلاژ فیلم سروکار داشت و کاست ویدئوی فیلمهای روز را به این مهمانیها میآورد، و بعد از ناهار طبری و آذر با شوق بسیار پای تلویزیون مینشستند و فیلم تماشا میکردند. اشتیاق خود من نیز البته دست کمی از آنان نداشت!
از میان فیلمهایی که تماشا کردیم اینها را به یاد میآورم: راکی، راکی۲، ده فرمان، اسپارتاکوس، بنهور، السید، ارتباط فرانسوی، و ارتباط فرانسوی۲.
در ارتباط فرانسوی۲ تبهکاران کارآگاه پلیس را به گروگان میگیرند و او را با تزریق هروئین معتاد میکنند تا به زانو درشآورند. طبری با دیدن صحنههای اعتیاد کارآگاه آشکارا ناراحت شدهبود و به فکر فرو رفتهبود، زیرا که گفته میشد امنیتچیهای تبهکار جمهوری اسلامی نیز همین روشها را برای به زانو درآوردن زندانیان سیاسی بهکار میبرند، و طبری نگران بود که خود روزی در چنان وضعیتی قرار گیرد.
روز ۱۱بهمن ۱۳۶۱، یعنی شش روز پیش از یورش گسترده به حزب تودهی ایران و دستگیری بخش بزرگی از رهبران حزب، نیز در منزل آقای شهیدی بودیم. یکی از مهمانان خبر داد که بابک زهرایی سردبیر «کارگر» ارگان حزب کارگران سوسیالیست ایران را احضار و دستگیر کردهاند. او همچنین تازهترین شمارهی روزنامهی «مورنینگ استار» ارگان حزب کمونیست انگلستان را نشانمان داد که در مقالهای مینوشت که دستگاههای سرکوبی حاکمیت ایران طرحهای گستردهای برای یورش به کمونیستها و حزب توده ایران آماده کردهاند و قصد حمله به حزب را دارند. طبری رو کرد به من و گفت:
- اگر تو زودتر کیا را دیدی حتماً اینها را برایش نقل کن. این مطلب «مورنینگ استار» خیلی مهم است، زیرا از قدیمها در انگلستان کمونیستها و سازمانهای اطلاعاتی در محافل یکدیگر رخنه و نفوذ داشتهاند و اینها بیگمان اخبار موثقی دارند که این مقاله را نوشتهاند.
دو روز بعد از این مهمانی، در ۱۳ بهمن، در حاشیهی جلسهی هیئت سیاسی کمیتهی مرکزی حزب، بنا به خواست طبری آن دو خبر را برای کیانوری نقل کردم. او پرخاشکنان گفت:
- بابک زهرایی به ما چه ربطی دارد؟
و
- مورنینگ استار غلط کردهاست! (بنگرید به «با گامهای فاجعه» ص ۶۵ و ۶۶)
پس از دستگیری طبری، و زندانی شدن کوتاه آذر، آنچنان که شنیدهام، خانم شهیدی شیردلانه، با شجاعت و شهامت تمام و کمال، در پیگیری امور طبری و آذر در زندان و سپس در بیرون از زندان سنگ تمام گذاشت و از هیچ فداکاری در رسیدگی به آن دو کوتاهی نکرد.
خانم پروین شهیدی بسیار مجلسآرا بود. با انواع پیشغذاها، خوراک اصلی، و سپس انواع دسرها از مهمانان پذیرایی میکرد.
یکی از بستگان خانم شهیدی، در آن هنگام، که داشتن دستگاه و کاستهای ویدئو ممنوع بود، با استودیوهای تهیه و دوبلاژ فیلم سروکار داشت و کاست ویدئوی فیلمهای روز را به این مهمانیها میآورد، و بعد از ناهار طبری و آذر با شوق بسیار پای تلویزیون مینشستند و فیلم تماشا میکردند. اشتیاق خود من نیز البته دست کمی از آنان نداشت!
از میان فیلمهایی که تماشا کردیم اینها را به یاد میآورم: راکی، راکی۲، ده فرمان، اسپارتاکوس، بنهور، السید، ارتباط فرانسوی، و ارتباط فرانسوی۲.
در ارتباط فرانسوی۲ تبهکاران کارآگاه پلیس را به گروگان میگیرند و او را با تزریق هروئین معتاد میکنند تا به زانو درشآورند. طبری با دیدن صحنههای اعتیاد کارآگاه آشکارا ناراحت شدهبود و به فکر فرو رفتهبود، زیرا که گفته میشد امنیتچیهای تبهکار جمهوری اسلامی نیز همین روشها را برای به زانو درآوردن زندانیان سیاسی بهکار میبرند، و طبری نگران بود که خود روزی در چنان وضعیتی قرار گیرد.
روز ۱۱بهمن ۱۳۶۱، یعنی شش روز پیش از یورش گسترده به حزب تودهی ایران و دستگیری بخش بزرگی از رهبران حزب، نیز در منزل آقای شهیدی بودیم. یکی از مهمانان خبر داد که بابک زهرایی سردبیر «کارگر» ارگان حزب کارگران سوسیالیست ایران را احضار و دستگیر کردهاند. او همچنین تازهترین شمارهی روزنامهی «مورنینگ استار» ارگان حزب کمونیست انگلستان را نشانمان داد که در مقالهای مینوشت که دستگاههای سرکوبی حاکمیت ایران طرحهای گستردهای برای یورش به کمونیستها و حزب توده ایران آماده کردهاند و قصد حمله به حزب را دارند. طبری رو کرد به من و گفت:
- اگر تو زودتر کیا را دیدی حتماً اینها را برایش نقل کن. این مطلب «مورنینگ استار» خیلی مهم است، زیرا از قدیمها در انگلستان کمونیستها و سازمانهای اطلاعاتی در محافل یکدیگر رخنه و نفوذ داشتهاند و اینها بیگمان اخبار موثقی دارند که این مقاله را نوشتهاند.
دو روز بعد از این مهمانی، در ۱۳ بهمن، در حاشیهی جلسهی هیئت سیاسی کمیتهی مرکزی حزب، بنا به خواست طبری آن دو خبر را برای کیانوری نقل کردم. او پرخاشکنان گفت:
- بابک زهرایی به ما چه ربطی دارد؟
و
- مورنینگ استار غلط کردهاست! (بنگرید به «با گامهای فاجعه» ص ۶۵ و ۶۶)
پس از دستگیری طبری، و زندانی شدن کوتاه آذر، آنچنان که شنیدهام، خانم شهیدی شیردلانه، با شجاعت و شهامت تمام و کمال، در پیگیری امور طبری و آذر در زندان و سپس در بیرون از زندان سنگ تمام گذاشت و از هیچ فداکاری در رسیدگی به آن دو کوتاهی نکرد.
No comments:
Post a Comment