Showing posts with label سوئد. Show all posts
Showing posts with label سوئد. Show all posts

19 April 2024

پلیس داریم تا پلیس - ۲

هفده سال پیش چیزکی نوشتم و از پلیس سوئد تعریف کردم، در این نشانی.‏

اکنون باز باید بنویسم.‏

روز اول ژانویهٔ امسال در یخ‌بندانی شدید که به‌زحمت می‌شد در پیاده‌روها راه رفت، روی یخ و برف ‏کوبیدهٔ کف پیاده‌رو پاکتی حاوی بیش از ۸ هزار کرون پول نقد پیدا کردم (حدود ۱۰۰۰ دلار) هیچ ‏جانداری در آن اطراف نبود. همه از شدت سرما به لانه‌هایشان پناه برده‌بودند.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

امیروف در رادیوی سوئد - ۳

برنامهٔ موسیقی درخواستی شبکهٔ دوم رادیوی سوئد هفته‌ای را که امروز به پایان رسید، صرف گردش موزیکال در قارّه‌های جهان ‏کرد. امروز نوبت آسیا بود. من از فرصت استفاده کردم و قطعاتی از آهنگسازان معروف جمهوری ‏آذربایجان درخواست کردم.‏

در درخواستی که نوشتم گله کردم که آثار آهنگسازان آذربایجانی بسیار بسیار به‌ندرت از رادیوی سوئد ‏شنیده می‌شود، حال آن که آثار آهنگسازان همسایهٔ آذربایجان، یعنی ارمنستان، آن‌قدر هر روز و هر روز ‏پخش می‌شود که آدم شک می‌کند که مبادا کیم کارداشیان لابی خیلی نیرومندی در رادیوی سوئد ‏دارد!‏

خلاصه، درخواست مرا پخش کردند! تا یک ماه می‌توان دو قطعه از «رقص‌های سنفونیک» اثر فیکرت ‏امیروف را در این نشانی شنید. نوار را تا یک ساعت و ۲۴ دقیقه جلو بکشید و بعد گوش بدهید.‏

وگرنه خود اثر را در یوتیوب هم می‌توان شنید، در این نشانی.‏

پیشتر دست‌کم دو بار دربارهٔ امیروف و آثار او نوشته‌ام: این‌جا، و این‌جا.‏

18 December 2023

پایان (؟) ۱۴۰ سال کار با یک کتاب

پس از ۱۴۰ سال کار، جلد آخر «فرهنگ لغات فرهنگستان سوئد» به چاپخانه فرستاده شد، و این خبر ‏بازتابی جهانی داشت. نشریات معتبر جهان، از برزیل تا افریقای جنوبی و ویتنام، «آرته» فرانسه، ‏گاردین انگلستان و «چاینا دیلی» در این باره نوشتند و به فرهنگستان سوئد تبریک گفتند.‏

تدوین‌گران این فرهنگ لغات در طول ۱۴۰ سال به ۲۴ هزار منبع رجوع کرده‌اند که قدیمی‌ترین آن‌ها ‏همانا نخستین کتاب چاپ سوئد است، یعنی انجیلی که شاه وقت سوئد «گوستاو واسا» پانصد ‏سال پیش دستور چاپ آن را داد.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

01 August 2023

از جهان خاکستری - ۱۲۹


لعنت بر این ذهن «کتبی»، ذهن نویسنده؛ ذهنی که حاضرجواب نیست، ذهنی ناتوان از این که در ‏جا و در لحظه کلمه و جملهٔ شفاهی تولید کند و چیزی مناسب و درخور بر زبان جاری کند، چیزی ‏بگوید: آخر چیزی بگو! حرفی بزن! مگر لالی؟... لعنت! لعنت!‏

میهمانی عزیز و ارجمند داشتم. چند روز پیش، در واپسین روزهای بودنش در سوئد و استکهلم سوار قایقی شدیم که در ‏میان مجمع‌الجزایر استکهلم راه می‌سپارد، و راهنمایی در وصف مناظر پیرامون سخن می‌گوید.

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

05 January 2023

نظیرووا و امیروف در رادیوی سوئد

پیش از ظهر دوشنبه دوم ژانویه، زیر دیالیز، با شنیدن نام فیکرت امیروف (سرایندهٔ «شور» معروف) از رادیو، گوش‌هایم تیز شد: ‏نخست قطعهٔ «رقص» از «شش قطعه برای فلوت» اثر او را پخش کردند، و پس از ساعتی بخش ‏نخست از «کنسرتو برای پیانو و ارکستر روی تم‌های عربی» اثر مشترک المیرا نظیرووا و فیکرت امیروف پخش شد.

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

17 June 2022

قیچی‌کرده‌ها - ۶


از سال‌های دور چیزهایی را از روزنامه‌های داخلی و خارجی قیچی کرده‌ام و نگه داشته‌ام. اکنون ‏دارم کاغذهایم را پاکسازی می‌کنم، و از آن قیچی‌کرده‌ها هر چیز دندان‌گیری یافتم، به‌تدریج این‌جا ‏می‌گذارم.‏

چهل زن در سلولی برای سه نفر

این مطلبی‌ست که روزنامه‌نگار سرشناس سوئدی پر یؤنسون ‏Per Jönsson‏ در ۱۱ مه ۱۹۹۷ درباره‌ی جان‌گذشت‌ها ‏و نقاشی‌ها و مجسمه‌های سودابه اردوان از سال‌های زندان او در جمهوری اسلامی نوشته‌است؛ یک صفحه‌ی کامل A2.

من از همان هنگام، با خواندن همین نوشته، احترام عمیقی نسبت به سودابه اردوان داشته‌ام، و ‏دو بار که مسئولیت انتشار نشریه‌ای با من بوده، از ایشان خواهش کرده‌ام که آثاری برای انتشار در ‏آن‌ها در اختیارم بگذارند، و ایشان با گشاده‌رویی پذیرفته‌اند. درود بر او!‏

متن کامل سوئدی نوشته را شامل نمونه‌هایی از نقاشی‌ها در این نشانی می‌یابید.‏

09 June 2022

قیچی‌کرده‌ها - ۵

نقض غرض در «خودکارسازی» (Automation).

طرح از کایاندرش سمپلر، ویژه‌نامه‌ی آتومیشن هفته‌نامه‌ی سوئدی Ny Teknik دهم اکتبر ۲۰۰۷.

10 February 2022

شعری به‌زبان صدا

امروز توی رادیوی سوئد بودم. خانم مجری برنامه می‌گوید: «ما همینطور داریم به موسیقی ‏‏«خیلی» کلاسیک گوش می‌دهیم، و تو کار خوبی کردی، شیوا، که زنگ زدی.» و سپس صدای مرا ‏پخش می‌کند، که می گویم:‏

می‌خواستم قطعه‌ای از یاساشک ‏Michal Jacaszek‏ بشنوم که آلات موسیقی دوران باروک را با ‏مقداری صداهای الکترونیک و خرخر و اعوجاج مخلوط می‌کند، طوری که گویی دارید با یک رادیوی ‏موج کوتاه قدیمی به یک ایستگاه دوردست گوش می‌دهید. اینطوری احساس نوستالژی [و نه ‏نوستالوژی!] ایجاد می‌کند.‏

سپس قطعه‌ی ‏Dare Gale‏ را از او پخش می‌کنند.

تا سی روز وقت دارید که در این لینک چند سطر ‏بالاتر از تصویر خانم مجری کلیک کنید، سپس «نوار» را تا دقیقه‌ی ۵۸:۲۰ جلو بکشید و گوش بدهید. ‏به‌گمانم در سراسر جهان می‌توان به آن گوش داد. وگرنه خیلی وقت پیش هم درباره‌ی آن آلبوم و ‏آثار آن آهنگساز نوشته‌ام و نمونه‌هایی را در این نشانی می‌یابید.‏

26 November 2020

تب شطرنج

با نمایش سریال «گامبی وزیر» ‏The Queen's Gambit‏ در شبکه‌ی ‏Netflix‏ باری دیگر تب شطرنج ‏جهانی را فرا گرفته‌است. موضوع این سریال داستان دختری یتیم است که در پرورشگاه ویژه‌ی ‏دختران با دیدن صفحه‌ی شطرنج مرد سرایدار، پنجره‌ای رو به جهانی تازه به رویش باز می‌شود و ‏زندگانی‌اش دگرگون می‌شود. سریالی‌ست خوش‌ساخت و دیدنی.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

09 March 2020

بدرود بازیگر بی‌همتا!‏

کیست که بازی او را در نقش شوالیه در صحنه‌ی شطرنج با عزراییل در «مهر هفتم» (۱۹۵۷) ‏اینگمار برگمان فراموش کند؟ و من بازی تکان‌دهنده‌ی او را در فیلم «هامسون» (۱۹۹۶) هرگز ‏فراموش نمی‌کنم، نیز بسیاری از بازی‌گری‌های او را در فیلم‌ها و تئاترهای بی‌شمار.‏

هنرپیشه‌ی سوئدی (از ۲۰۰۲ شهروند فرانسه) ماکس فون سیدو (۲۰۲۰-۱۹۲۹) ‏Max von Sydow‏ ‏دیروز، ۸ مارس، در پروونس فرانسه از جهان رفت. او در طول ۷۰ سال از زندگانی ۹۰‌ساله‌اش در ‏نقش‌های بی‌شماری هم در صحنه‌ی تئاتر و هم بر پرده‌ی سینما ظاهر شد: از مسیح در فیلم ‏‏«بزرگ‌ترین داستان عالم» تا ارنست بلوفلد در فیلم جیمزباندی «[دیگر] هرگز نگو هرگر»، از ‏‏«جن‌گیر» تا «فلش گوردون»، از کارل اسکار در «مهاجران»، تا «سفر هوایی مهندس آندره»، «جنگ ‏ستارگان»، «بازی تاج و تخت»، و...‏

یک منتقد سینمایی سوئدی می‌گوید: «ماکس فون سیدو همواره هاله‌ای از سنگینی (وقار) و احترام بر ‏گرد خود داشت»، و دیگری می‌گوید: «حرکت او بر صحنه مانند سرب مذاب بود: سنگین، اما روان. او ‏هنگام نقش‌آفرینی هرگز حتی یک دم یا بازدم زاید نداشت؛ هرگز اطوار اضافی نداشت.»‏

من هرگز از تماشای نقش‌آفرینی‌های او سیر نشدم و نمی‌شوم.

یادش گرامی!‏

فیلم «مهر هفتم» را می‌توان تا هشتم آوریل در این نشانی دید. اما گمان نمی‌کنم در خارج از سوئد در دسترس باشد. زبان فیلم سوئدی‌ست.

پ.ن.: جالب است که ۹ سال پیش با مرگ یک بازیگر بزرگ دیگر سوئدی، درباره‌ی ماکس فون سیدو چه نوشتم، در این نشانی.

22 October 2019

هانتکه شایسته‌ی جایزه‌ی نوبل نیست

اعتراض یک کوسوویی در پریشتینا به نوبل هانتکه
سخنی از مترجم: جنجال پیرامون جایزه‌ی نوبل پتر هانتکه در جهان فرهنگی ادامه دارد. مخالفان ‏اعطای نوبل ادبیات به هانتکه اغلب متن‌های احساسی نوشته‌اند. پس از ترجمه‌ی پیشین که در ‏دفاع از اعطای جایزه به هانتکه بود، اکنون ترجمه‌ی متنی را که به نظر من تا امروز، در میان آن‌چه ‏دیده‌ام، مستدل‌ترین و مستندترین متن در مخالفت با تصمیم فرهنگستان سوئد است، به نام ‏بی‌طرفی، به علاقمندان فارسی‌زبان تقدیم می‌کنم.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

16 October 2019

نوبل ادبیات برای کوندرا؟ هرگز!‏

بازیگر سوئدی لنا اولین در نقش سابینا در «بار هستی»
این روزها که فریاد مخالفان دادن جایزه‌ی نوبل ادبیات به پتر هاندکه به آسمان رسیده، گاه ‏پیشنهادهایی برای دادن جایزه به نویسندگان دیگر، و از جمله به میلان کوندرا به گوش می‌رسد. ‏البته آرزوی اعطای نوبل ادبیات به کوندرا تازگی ندارد و از هنگام اوج معروفیت او در دهه‌های ۱۹۸۰ و ‏‏۹۰ همواره کسانی نام او را در بوق می‌دمیده‌اند و برای اعطای نوبل به او تبلیغ می‌کرده‌اند. و چه ‏خوب که تا امروز این آرزو تحقق نپافته‌است!‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

14 October 2019

دفاع دو تن از اعضای فرهنگستان سوئد از گزینش هاندکه

پتر هاندکه در مصاحبه پس از دریافت خبر برنده شدنش
برای علاقمندان جنجال پیرامون اعطای جایزه‌ی نوبل ادبیات امسال به پتر هاندکه.‏

ماتس مالم ‏Mats Malm‏ دبیر دائمی فرهنگستان سوئد، و اریک رونه‌سون ‏Eric Runesson‏ عضو ‏فرهنگستان در گفت‌وگویی با روزنامه‌ی سوئدی داگنز نوهتر می‌گویند که خط قرمز فرهنگستان ‏می‌توانست «تحریک به جنگ» یا «تحریکات بر ضد گروهی از مردم» بوده‌باشد. ماتس مالم می‌گوید: ‏بسیاری از واکنش‌ها با تصویری که از اوضاع داریم، همخوانی ندارد.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

23 May 2019

از جهان خاکستری - ۵۳

بازنشر نوشته‌ای قدیمی به مناسبت پخش سریال «چرنوبیل» از شبکه‌ی HBO
(بریده‌ای از کتاب «قطران در عسل»)

ساعت پنج بامداد به‌دشواری خود را از رختخواب بیرون کشیده‌بودم، چای با نانی که هرگز به آن عادت نکردم و به ‏نان‌بودن نپذیرفتمش خورده‌بودم، در را آهسته پشت سرم بسته‌بودم، و اکنون ‏به‌سوی ایستگاه اتوبوس می‌رفتم تا خود را به سر کار برسانم.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

04 May 2019

از جهان خاکستری - ۱۲۱‏

سال ۱۹۸۹، سی‌وهفت – هشت ساله هستم، با موهایی سیاه چون شبق! تازه دو سال هم ‏نشده که در ثبت احوال سوئد هویتی و جایی به ما داده‌اند و در کلاس ویژه‌ی اداره‌ی کاریابی سوئد ‏برای افراد خارجی دارای تحصیلات دانشگاهی، مرا پذیرفته‌اند، تا پس از آموزشی چهارماهه در زبان سوئدی، ‏کامپیوتر، اقتصاد بازرگانی، و مدیریت، به خرج اداره‌ی کاریابی، سه ماه در شرکتی کارآموزی کنم، تا ‏اگر کارم را پسندیدند، با شرایطی استخدامم کنند.‏

گرداننده‌ی این دوره‌ی آموزشی که شرکت «گروه ام» ‏M-Gruppen‏ ترتیبش داده مردی سوئدی‌ست، ‏به نام آسار ‏Assar‏. همیشه مست است. از آن عرق‌خورهایی‌ست که با مستی پر حرف می‌شوند. ‏او در آن حال به کلاس می‌آید، درس آموزگار را قطع می‌کند و ساعتی، و بیشتر، داد و بیداد می‌کند ‏که کسانی این و آن خطا را مرتکب شده‌اند و در این مملکت نمی‌شود از این کارها کرد و باید درس ‏عبرت گرفت، باید یاد گرفت، باید آدم شد و... هرگز هم نمی‌توان فهمید که منظور او به‌طور مشخص ‏چه کسی‌ست.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

11 November 2018

از جهان خاکستری - ۱۱۹‏

درست ده سال پیش ماجرای فروش ماشین قراضه‌ام را نوشتم (در این نشانی). در دو ماه اخیر باز ‏با ماجرایی مربوط به ماشین، یا در واقع چرخ‌های ماشین، درگیر بوده‌ام.‏

این ماشین نوست. درست دو سال پیش خریدمش، از نمایندگی فروش آن در نزدیکی خانه‌ام. با این ‏نمایندگی، نمایشگاه آن، تعمیرگاه آن و خدماتش نزدیک ۱۵ سال سر و کار داشته‌ام، از جمله به ‏علت نزدیکی آن به خانه‌ام. دو سال پیش که ماشین را خریدم، حالا که خودم دیگر زورم نمی‌رسد ‏لاستیک‌های ماشین را تابستان و زمستان عوض کنم و چرخ‌های سنگین را تا انباری زیر زمین خانه‌ام ‏ببرم و بیاورم، خدمات نگهداری از چرخ‌ها در فاصله‌ی تعویض، و خود تعویض را به آن‌ها سپردم. این ‏خدمات را به سوئدی ‏däckhotell‏ می‌نامند که یعنی «هتل [نگهداری از] لاستیک ماشین». در این ‏دو سال سه بار با تغییر فصل، وقت گرفته‌ام،‌ ماشین را برده‌ام و چرخ‌های آن را زمستانی – ‏تابستانی کرده‌اند.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏