پس از انتشار نوشتهای از مزدک دانشور دربارهی کتاب «حماسه سیاهکل» که به حمید اشرف نسبت داده میشود، بحثی میان ایشان و فرج سرکوهی دربارهی اصالت و اعتبار «کتابچه حقیقت» در بخش نظرهای آن نوشته در گرفت. من در بحث میان این دو گرامی ارجمند، که هر دو در پرتو افکندن بر تاریکیها میکوشند، میخواهم میانه را بگیرم:
۱- من در خریدن کتاب اغلب دستودل بازم، اما با وجود خواندن نوشتههایی در تأیید اصالت کتاب «حماسه سیاهکل»، بارها این کتاب را تماشا کردم و ورق زدم، اما دست و دلم نرفت که بخرمش. اکنون چه خوب که هر دوی این اشخاص آگاه از امور، انتساب «حماسه سیاهکل» به حمید اشرف را معتبر نمیدانند و مشکل مرا حل کردند.
۲- از بیش از ۲۰ سال پیش با «کتابچه حقیقت» سروکار داشتهام و در نوشتههایم بارها تکههایی از آن را نقل کردهام. اما نام نویسنده و ناشر آن همواره در هالهای از ابهام بودهاست. نخستین بار در مهرماه ۱۳۷۷ و در هفتهنامهی کاغذی و تابلوید «نیمروز» (لندن) با این جزوه آشنا شدم. «نیمروز» هر هفته تکهای از این کتابچه را منتشر میکرد. در سرآغاز بخشهای نخست و دوم مینوشتند: «چندی پیش خبر دادیم که پیروز دوانی یک نویسنده ایرانی بازداشت و به اوین منتقل شدهاست. از آنجا که کسی خبر نیافت که چرا وی بازداشت شدهاست، این دستگیری در هالهای از ابهام باقی ماند تا آنکه ما به جزوه تایپشدهای که گفته میشود توسط وی نوشته شدهاست دسترسی یافتیم که گفته میشود به همین دلیل بار زندان را به دوش کشیدهاست.» (شمارههای ۱۶ و ۲۳ مهرماه ۱۳۷۷)
اما از بخش سوم تا هشتم، توضیح سرلوحهی هر بخش تغییر کرد: «[...] دوستانی که [کتابچه حقیقت] را دیدهاند گفتهاند ممکن است انتشار این کتابچه، کار پیروز دوانی باشد که اخیراً بازداشت و به نقطه نامعلومی برده شدهاست. اما خانواده دوانی، در تماس با نیمروز جز این میگویند. آنها معتقدند اگر این جزوه کار پیروز دوانی بود، او حتماً نام انتشارات یا شرکت سهامی پیروز را بر آن میگذاشت، کما این که تا کنون چنین میکردهاست و چون این نام بر این کتابچه نیامده، پس میتواند به او ارتباط نداشتهباشد. [...] و خبر بد آن که مادر پیروز ده روز پیش در فقدان فرزند جان باخت.» (شمارههای ۳۰ مهر تا ۶ آذر ۱۳۷۷)
و از بخش نهم تا بخش چهاردهم توضیح تازهای بر پیشانی هر بخش نوشتند: «در حالی که نیمروز قبلاً با استناد به گفتههای چند تن، پیروز دوانی را تنظیمکننده این یادداشتها معرفی کردهبود، معذالک اطلاع یافتیم نویسنده این کتابچه عبدالله شهبازی عضو سابق دبیرخانه [کذا] حزب توده و یکی از شاگردان احسان طبری [کذا] است که میگویند یکی از بازجویان اصلی کیانوری و مریم فیروز است که متن آن چندی پیش منتشر شد. وی که اینک مسئول مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه است، در انتشارات و پژوهشهای سیاسی [کذا] نیز کار میکند که گفته میشود همه آنها سازمانهای تئوریک واواک است. مجموعه این کتابچه در حقیقت اطلاعات سوختهای است که برای توجیه دستگاه ولایت فقیه تهیه شدهاست.» (شمارههای ۲۰ آذر تا ۲ بهمن ۱۳۷۷)
اکنون برای نخستین بار و به برکت بحث میان این دو گرامی، شاهد زنده، فرج سرکوهی، شهادت میدهد که «کتابچه حقیقت» به دست پیروز دوانی تهیه شدهاست. اما هالهی ابهام برای من هنوز از میان نرفتهاست.
نویسنده یا نویسندگان کتابچه در مقدمه مینویسند:
«۲- منابع اطلاعاتی ما از افرادی از رھبران حزب توده ایران بودند. عدهای در زندان با این افراد در محل و زمان واحدی در حبس بودند و در این رابطه با آنھا صحبت و گفتگو داشتند و عدهای نیز پس از آزادی آن افراد بهطور دوستانه پیرامون این مسائل صحبت داشتند. از مجموع تمامی گفتهھای آنھا، این اطلاعات کسب و جمعبندی شده است. این امر به منزله آن نیست که این افراد رھبری حزب از قصد چاپ این مسائل آگاه بودند ولی آنھا داوطلبانه، آگاھانه، و آزادانه نه تنھا در زندان بلکه در دوران آزادی خود، این مسائل را برای برخی از دوستداران خود و افرادی که با آنھا ارتباط داشتند، بیان میکردند.
۳- از رھبران حزب توده ایران، بسیاری اعدام و اندکی قلیل نیز آزاد شدهاند. دوستداران، ھواداران و آشنایان این افراد آزادشده رھبری حزب، آزادانه به منزل آنھا رفتوآمد دارند و میتوانند با آنھا آزادانه به گفتگو بنشینند. برخی از آنھا به طور آزاد و داوطلبانه خاطرات خود را منتشر ساختهاند. برخی از آنھا که از این مسائل آگاه بودند ھماینک در داخل کشور زندگی میکنند (مانند کیانوری، عموئی، فم تفرشی، مھدی پرتوی) و دسترسی به ھمه آنھا مقدور است و برخی نیز درخارج از کشور ھستند.»
من هر جا که چیزی از کتابچه حقیقت نقل کردهام، در کنارش نوشتهام که اطلاعاتی در آن هست که فقط محمدمهدی پرتوی داشت (از جمله در «شکستن کاسهکوزهها بر سر چپ» و در «حل یک معما و طرح معمایی دیگر» و «اخگر، مخالفی در میان رهبران حزب توده ایران»). دخالت پرتوی در اطلاعات موجود در کتابچه حقیقت را در مصاحبههای منتشرشده از او هم میتوان دید. از جمله، گذشته از محتوا، حتی برخی از جملههای او در مصاحبه با «اندیشه پویا» شماره ۳۸ (مهر و آبان ۱۳۹۵) شباهت زیادی به جملههای موجود در کتابچه حقیقت دارد.
پرتوی هنگام تهیه و انتشار کتابچه حقیقت بیرون از زندان بود. او در سال ۱۳۷۰ آزاد شد و به نوشتهی خسرو صدری در مطلبی با عنوان «مهدی پرتوی، محمد پورهرمزان و پاسداران!» پرتوی در «مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی» (یعنی در کنار عبدالله شهبازی) کار میکرد، و در تابستان ۱۳۷۳ ادارهی کتابفروشی «ابوریحان» واقع در نبش جنوب غربی تقاطع خیابانهای ابوریحان و مشتاق (شهدای ژاندارمری) را به دست داشتهاست. این کتابفروشی از صاحبان تودهای آن مصادره شدهبود و امروزه گویا با سقفی فروریخته ویرانهای بیش از آن باقی نیست. اما پیروز دوانی، چنان که در توضیح «نیمروز» دیدیم، هنگام انتشار گستردهی «کتابچه حقیقت» اسیر دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی (عوامل محسنی اژهای) بودهاست.
حال پرسشی که پیش میآید (و مزدک دانشور هم به حق میپرسد) این است: آیا میدانیم که متن «کتابچه حقیقت» که در غیاب پیروز دوانی انتشار گسترده یافته و امروزه در فضای مجازی موجود است، و به جرئت میگویم که حتی یک جمله در آن نیست که چندین غلط تایپی نداشتهباشد، همان است که پیروز دوانی به فرج سرکوهی و کسانی دیگر نشان داد؟
راستش را بخواهید آنچه از مقدمهی کتابچه حقیقت که در بالا نقل کردم، بهویژه بند ۳ آن، برای من رنگوبوی تبلیغات و ادعاهای آن زمان دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی، با ادارهی سعید امامی و «آقای هاشمی و شرکا» را دارد (آن گونه که فرج سرکوهی، رضا براهنی و دیگران در نوشتههایشان توصیف کردهاند). فراموش نکنیم که در آن سالها در اوج قتلهای زنجیرهای، اتوبوس مرگ، و ماجرای فرج سرکوهی در فرودگاه هستیم.
پس آنچه من میگویم این است: اکنون میدانیم که پیروز دوانی در تهیهی «کتابچه حقیقت» فعالانه دست داشت (سپاس از فرج سرکوهی که این شهادت را داد)، اما هنوز مشخص نیست که آیا متن انتشاریافته همان است که پیروز دوانی تهیه کردهبود، یا آن که «هاشمی»ها پس از دستگیری پیروز در ۳ شهریور ۱۳۷۷ جزوهاش را گرفتند، اثر خود را بر آن نهادند، و سپس با زدن تاریخ «تیرماه ۱۳۷۷» منتشرش کردند؟
(این نوشته را در بخش نظرهای زیر نوشتهی مزدک دانشور نیز گذاشتم)
زندگینامهی پیروز دوانی و اطلاعات مربوط به آثار او و پیگیری ناپدید شدن او:
http://www.piroozdavani.com/aboutpirooz.htm
در تکذیب تعلق کتابچه حقیقت به پیروز دوانی، در همان وبگاه بالا:
http://www.piroozdavani.com/Etehamat/ketabchehhaghighat.pdf
۱- من در خریدن کتاب اغلب دستودل بازم، اما با وجود خواندن نوشتههایی در تأیید اصالت کتاب «حماسه سیاهکل»، بارها این کتاب را تماشا کردم و ورق زدم، اما دست و دلم نرفت که بخرمش. اکنون چه خوب که هر دوی این اشخاص آگاه از امور، انتساب «حماسه سیاهکل» به حمید اشرف را معتبر نمیدانند و مشکل مرا حل کردند.
۲- از بیش از ۲۰ سال پیش با «کتابچه حقیقت» سروکار داشتهام و در نوشتههایم بارها تکههایی از آن را نقل کردهام. اما نام نویسنده و ناشر آن همواره در هالهای از ابهام بودهاست. نخستین بار در مهرماه ۱۳۷۷ و در هفتهنامهی کاغذی و تابلوید «نیمروز» (لندن) با این جزوه آشنا شدم. «نیمروز» هر هفته تکهای از این کتابچه را منتشر میکرد. در سرآغاز بخشهای نخست و دوم مینوشتند: «چندی پیش خبر دادیم که پیروز دوانی یک نویسنده ایرانی بازداشت و به اوین منتقل شدهاست. از آنجا که کسی خبر نیافت که چرا وی بازداشت شدهاست، این دستگیری در هالهای از ابهام باقی ماند تا آنکه ما به جزوه تایپشدهای که گفته میشود توسط وی نوشته شدهاست دسترسی یافتیم که گفته میشود به همین دلیل بار زندان را به دوش کشیدهاست.» (شمارههای ۱۶ و ۲۳ مهرماه ۱۳۷۷)
اما از بخش سوم تا هشتم، توضیح سرلوحهی هر بخش تغییر کرد: «[...] دوستانی که [کتابچه حقیقت] را دیدهاند گفتهاند ممکن است انتشار این کتابچه، کار پیروز دوانی باشد که اخیراً بازداشت و به نقطه نامعلومی برده شدهاست. اما خانواده دوانی، در تماس با نیمروز جز این میگویند. آنها معتقدند اگر این جزوه کار پیروز دوانی بود، او حتماً نام انتشارات یا شرکت سهامی پیروز را بر آن میگذاشت، کما این که تا کنون چنین میکردهاست و چون این نام بر این کتابچه نیامده، پس میتواند به او ارتباط نداشتهباشد. [...] و خبر بد آن که مادر پیروز ده روز پیش در فقدان فرزند جان باخت.» (شمارههای ۳۰ مهر تا ۶ آذر ۱۳۷۷)
و از بخش نهم تا بخش چهاردهم توضیح تازهای بر پیشانی هر بخش نوشتند: «در حالی که نیمروز قبلاً با استناد به گفتههای چند تن، پیروز دوانی را تنظیمکننده این یادداشتها معرفی کردهبود، معذالک اطلاع یافتیم نویسنده این کتابچه عبدالله شهبازی عضو سابق دبیرخانه [کذا] حزب توده و یکی از شاگردان احسان طبری [کذا] است که میگویند یکی از بازجویان اصلی کیانوری و مریم فیروز است که متن آن چندی پیش منتشر شد. وی که اینک مسئول مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه است، در انتشارات و پژوهشهای سیاسی [کذا] نیز کار میکند که گفته میشود همه آنها سازمانهای تئوریک واواک است. مجموعه این کتابچه در حقیقت اطلاعات سوختهای است که برای توجیه دستگاه ولایت فقیه تهیه شدهاست.» (شمارههای ۲۰ آذر تا ۲ بهمن ۱۳۷۷)
اکنون برای نخستین بار و به برکت بحث میان این دو گرامی، شاهد زنده، فرج سرکوهی، شهادت میدهد که «کتابچه حقیقت» به دست پیروز دوانی تهیه شدهاست. اما هالهی ابهام برای من هنوز از میان نرفتهاست.
نویسنده یا نویسندگان کتابچه در مقدمه مینویسند:
«۲- منابع اطلاعاتی ما از افرادی از رھبران حزب توده ایران بودند. عدهای در زندان با این افراد در محل و زمان واحدی در حبس بودند و در این رابطه با آنھا صحبت و گفتگو داشتند و عدهای نیز پس از آزادی آن افراد بهطور دوستانه پیرامون این مسائل صحبت داشتند. از مجموع تمامی گفتهھای آنھا، این اطلاعات کسب و جمعبندی شده است. این امر به منزله آن نیست که این افراد رھبری حزب از قصد چاپ این مسائل آگاه بودند ولی آنھا داوطلبانه، آگاھانه، و آزادانه نه تنھا در زندان بلکه در دوران آزادی خود، این مسائل را برای برخی از دوستداران خود و افرادی که با آنھا ارتباط داشتند، بیان میکردند.
۳- از رھبران حزب توده ایران، بسیاری اعدام و اندکی قلیل نیز آزاد شدهاند. دوستداران، ھواداران و آشنایان این افراد آزادشده رھبری حزب، آزادانه به منزل آنھا رفتوآمد دارند و میتوانند با آنھا آزادانه به گفتگو بنشینند. برخی از آنھا به طور آزاد و داوطلبانه خاطرات خود را منتشر ساختهاند. برخی از آنھا که از این مسائل آگاه بودند ھماینک در داخل کشور زندگی میکنند (مانند کیانوری، عموئی، فم تفرشی، مھدی پرتوی) و دسترسی به ھمه آنھا مقدور است و برخی نیز درخارج از کشور ھستند.»
من هر جا که چیزی از کتابچه حقیقت نقل کردهام، در کنارش نوشتهام که اطلاعاتی در آن هست که فقط محمدمهدی پرتوی داشت (از جمله در «شکستن کاسهکوزهها بر سر چپ» و در «حل یک معما و طرح معمایی دیگر» و «اخگر، مخالفی در میان رهبران حزب توده ایران»). دخالت پرتوی در اطلاعات موجود در کتابچه حقیقت را در مصاحبههای منتشرشده از او هم میتوان دید. از جمله، گذشته از محتوا، حتی برخی از جملههای او در مصاحبه با «اندیشه پویا» شماره ۳۸ (مهر و آبان ۱۳۹۵) شباهت زیادی به جملههای موجود در کتابچه حقیقت دارد.
پرتوی هنگام تهیه و انتشار کتابچه حقیقت بیرون از زندان بود. او در سال ۱۳۷۰ آزاد شد و به نوشتهی خسرو صدری در مطلبی با عنوان «مهدی پرتوی، محمد پورهرمزان و پاسداران!» پرتوی در «مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی» (یعنی در کنار عبدالله شهبازی) کار میکرد، و در تابستان ۱۳۷۳ ادارهی کتابفروشی «ابوریحان» واقع در نبش جنوب غربی تقاطع خیابانهای ابوریحان و مشتاق (شهدای ژاندارمری) را به دست داشتهاست. این کتابفروشی از صاحبان تودهای آن مصادره شدهبود و امروزه گویا با سقفی فروریخته ویرانهای بیش از آن باقی نیست. اما پیروز دوانی، چنان که در توضیح «نیمروز» دیدیم، هنگام انتشار گستردهی «کتابچه حقیقت» اسیر دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی (عوامل محسنی اژهای) بودهاست.
حال پرسشی که پیش میآید (و مزدک دانشور هم به حق میپرسد) این است: آیا میدانیم که متن «کتابچه حقیقت» که در غیاب پیروز دوانی انتشار گسترده یافته و امروزه در فضای مجازی موجود است، و به جرئت میگویم که حتی یک جمله در آن نیست که چندین غلط تایپی نداشتهباشد، همان است که پیروز دوانی به فرج سرکوهی و کسانی دیگر نشان داد؟
راستش را بخواهید آنچه از مقدمهی کتابچه حقیقت که در بالا نقل کردم، بهویژه بند ۳ آن، برای من رنگوبوی تبلیغات و ادعاهای آن زمان دستگاه امنیتی جمهوری اسلامی، با ادارهی سعید امامی و «آقای هاشمی و شرکا» را دارد (آن گونه که فرج سرکوهی، رضا براهنی و دیگران در نوشتههایشان توصیف کردهاند). فراموش نکنیم که در آن سالها در اوج قتلهای زنجیرهای، اتوبوس مرگ، و ماجرای فرج سرکوهی در فرودگاه هستیم.
پس آنچه من میگویم این است: اکنون میدانیم که پیروز دوانی در تهیهی «کتابچه حقیقت» فعالانه دست داشت (سپاس از فرج سرکوهی که این شهادت را داد)، اما هنوز مشخص نیست که آیا متن انتشاریافته همان است که پیروز دوانی تهیه کردهبود، یا آن که «هاشمی»ها پس از دستگیری پیروز در ۳ شهریور ۱۳۷۷ جزوهاش را گرفتند، اثر خود را بر آن نهادند، و سپس با زدن تاریخ «تیرماه ۱۳۷۷» منتشرش کردند؟
(این نوشته را در بخش نظرهای زیر نوشتهی مزدک دانشور نیز گذاشتم)
زندگینامهی پیروز دوانی و اطلاعات مربوط به آثار او و پیگیری ناپدید شدن او:
http://www.piroozdavani.com/aboutpirooz.htm
در تکذیب تعلق کتابچه حقیقت به پیروز دوانی، در همان وبگاه بالا:
http://www.piroozdavani.com/Etehamat/ketabchehhaghighat.pdf
No comments:
Post a Comment