02 October 2022

آوای تبعید شمارهٔ ۲۹

در این شماره از «آوای تبعید» داستان «ماوایل» نوشتهٔ خانم رقیه کبیری به زبان ترکی آذربایجانی منتشر شده، و ترجمهٔ من از آن داستان به فارسی نیز در کنار آن درج شده‌است.

مدیر مسئول مجله اسد سیف در معرفی این شماره می‌نویسد:

‏۲۹-مین شماره «آوای تبعید» در ۲۴۰ صفحه هم‌چون شماره‌های پیشین وامدار دوستانی است که با آثار خویش آن را ‏رنگارنگ کرده‌اند. ‏بخش شعر این شماره منتخبی‌ست از شعر پانزده شاعر در تبعید به انتخاب مجید نفیسی. در کنار سیزده داستان و ۲۳ مقاله در ‏عرصه ادبیات و فرهنگ، دو نمایشگاه نقاشی و عکس نیز داریم؛ معرفی آثار ایوب امدادیان، نقاش ساکن پاریس و هم‌چنین به ‏نمایش گذاشتن عکس‌هایی از ناصر زراعتی که بیشتر به عنوان نویسنده مشهور است تا هنرمند عکاس.

در بخش "یک رمان، یک نویسنده" رمان "همه‌ی تکه‌پاره‌های زری" اثر اکبر سردوزامی معرفی شده است. در چهار مقاله و ‏هم‌چنین گفته‌هایی دیگر کوشش به عمل آمده تا به عرصه‌های مختلف این اثر پرداخته شود.

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

18 September 2022

پانزده قصه - ۴


‏۴- آذربایجان

جیرتدان

یکی بود یکی نبود. یک پیرزن بود. این پیر زن نوهٔ ریزه‌میزه‌ای داشت به نام جیرتدان. یک روز جیرتدان ‏خواست که با بچه‌های همسایه برای آوردن هیزم به جنگل برود. پیرزن به آن‌ها کوکو داد و جیرتدان ‏را به بچه‌ها سپرد.‏

بچه‌ها رفتند و رسیدند به جنگل و شروع کردند به جمع کردن هیزم، ولی دیدند که جیرتدان همین‌طور ‏نشسته و کاری نمی‌کند. گفتند:‏

‏- جیرتدان، تو چرا هیزم جمع نمی‌کنی؟

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

08 September 2022

پانزده قصه - ۳

۳- اوکراین

کی‌ریل دبّاغ

نزدیک شهر کی‌یف اژدهایی زندگی می‌کرد. همه از این اژدها می‌ترسیدند. مردم برای این ‏که اژدها خشمگین نشود هر سال دختری به او می‌دادند، و اژدها دختر را می‌کشت و می‌خورد.‏

روزی از روزها نوبت به حاکم شهر کی‌یف رسید. دختر حاکم وقتی که داشت پیش اژدها می‌رفت، ‏کبوترش را نیز همراه خودش برد. این دختر بسیار زیبا بود، آن‌قدر که اژدها از او خوشش آمد و او را ‏نخورد.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

02 September 2022

پانزده قصه - ۲

۲- کازاخستان


دَمبوره چه گفت

در زمان‌های گذشته خانی بود که زنش در سال‌های جوانی مرده‌بود و فقط پسری به نام حسین ‏برایش مانده‌بود. تنها کسی که خان بیشتر از همه دوست می‌داشت، همین حسین دلاور بود.‏

حسین دلاور شکار را خیلی دوست می‌داشت، ولی هر بار که به شکار می‌رفت و بر می‌گشت، پدرش با ‏نگرانی به او می‌گفت:‏

‏- از این کار خطرناک دست بردار. هر چه تا حالا شکار کرده‌ای بس است.‏

ولی حسین دلاور حرف پدرش را گوش نمی‌داد. روزی از روزها حسین در جنگل یک گراز دید و ‏خواست خودش تنها آن گراز را شکار کند. او به هیچ‌کس خبر نداد و تنها دنبال گراز رفت.

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

30 August 2022

پانزده قصه - ۱

پانزده قصه برای کودکان از پانزده کشور
*

‏۱- قیرغیزستان

چگونه کودکی توانست شهری را نجات دهد

روزی از روزها خان ظالم و ستمگری به‌نام الکه خان تصمیم گرفت به شهری در همسایگی شهر ‏خودش حمله کند. او سپاهش را راه انداخت، آن شهر را در محاصره گرفت، و برای اهالی آن، که ‏آزارشان به هیچ کسی نمی‌رسید، پیغام فرستاد که اگر تا سه روز تسلیم نشوند شهرشان را ‏به‌تمامی ویران می‌کند.‏

شهر چندان هم بزرگ نبود و نمی‌توانست در برابر سپاه الکه خان مقاومت کند. همهٔ ریش‌سفیدهای ‏شهر دور هم جمع شدند تا با هم مشورت کنند و کسی را انتخاب کنند که بتواند برود پیش خان و ‏صحبت کند، تا شاید بتوانند شهر را نجات دهند. همه می‌دانستند که خان خیلی ستمگر است و ‏می‌ترسیدند که پیکی را که می‌فرستند بکشد. مهلتی که خان به آن‌ها داده‌بود داشت تمام ‏می‌شد، ولی هنوز نتوانسته‌بودند کسی را انتخاب کنند.

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

25 August 2022

بدرود حسین صدیق

باز هم خبر مرگ!
خبر آمد که دکتر حسین محمدزاده صدیق از جهان رفته‌است.

او یکی از انگشت‌شمار کسانی بود که در دوران پهلوی با به‌جان خریدن همه‌ی بی‌مهری‌های آن ‏رژیم و ساواکش، با زحمت و مرارت، و حتی زیر زهرپاشی‌های برخی «دوستان»، برای حفظ و ‏شناساندن فرهنگ و ادبیات ترکی و آذربایجانی در ایران جان می‌کند. کتاب‌های بی‌شماری حاصل ‏ترجمه و تألیف و تصحیح و انتشار او، از او به یادگار مانده‌است و خواهد ماند.‏

او چندی در خیابان ابوریحان تهران، کمی پایین‌تر از تقاطع خیابان انقلاب (شاهرضا) کتابفروشی و ‏انتشاراتی به‌نام «دنیای دانش» داشت. من و چند تن از دوستانم، همگی دانشجویان مهندسی، ‏مرتب به کتابفروشی او سر می‌زدیم و در میان قفسه‌ها می‌کاویدیم. گاه کتاب‌های ادبی و هنری به ‏ترکی، چاپ جمهوری آذربایجان، در آن میان می‌یافتیم، که در آن روزگار ممنوعیت انتشار حتی یک ‏کلمه به ترکی، گوهرهای گران‌بهایی بودند و چون ورق زر می‌ربودیمشان، می‌خریدیم و شادمان با ‏خود می‌بردیم.

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

20 August 2022

کمی موسیقی


بسیاری از دوستانم هر گاه که مرا می‌بینند، یا نوشته‌هایم را می‌خوانند، به یاد موسیقی می‌افتند، ‏و اگر دستشان به من برسد، موسیقی از من می‌خواهند. چه سرفرازی بالاتر از این؟!

خیلی وقت است که سه سی.دی. موسیقی متن فیلم قدیمی ‏Blade Runner‏ (ساخته‌ی سال ‏‏۱۹۸۲) همدم تنهایی‌های من بوده و هست. یکی دو قطعه از آن را چند بار معرفی کرده‌ام. ‏سازنده‌ی موسیقی متن فیلم، ونگلیس، که در رسانه‌های فارسی «ونجلیس» نوشته‌اند و من هم تا ‏پیش از این از آن‌ها پیروی می‌کرده‌ام، اما دیگر نه؛ که همین چندی پیش از جهان رفت و من از او به ‏نیکی یاد کردم، علاقه‌ی ویژه‌ای به زبان‌ها، زبان انسان‌ها، داشت. او در همین موسیقی فیلم ‏از ترکیب‌هایی از زیبایی‌های زبان‌های گوناگون: از عربی تا لهستانی، از موسیقی ترکی تا موسیقی ‏هندی، و... استفاده می‌کند، و چه زیبا...

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

03 August 2022

قیچی‌کرده‌ها - ۱۲

ک.گ.ب. وحشت دوران استالین را فاش می‌کند

روزنامه‌ی سوئدی ‏Dagens Nyheter‏ ۱۴ فوریه ۱۹۹۰: ک.گ.ب.، پلیس مخفی اتحاد شوروی، روز ‏سه‌شنبه در گزارشی اعلام کرد که در سال‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۳ نزدیک به ۷۵۰ هزار نفر به اتهام ‏دشمنی با نظام اعدام شدند.‏

این رقم شامل میلیون‌ها نفری نیست که در اردوگاه‌ها یا زندان‌ها یا در نتیجه‌ی قحطی عمدی که ‏استالین به گروه‌های قومی گوناگون تحمیل کرد، مردند. به گمان ناظران در غرب در مجموع ۱۰ ‏میلیون نفر در دوران استالین جانشان را از دست دادند.‏

گزارش ک.گ.ب. نخستین سند درباره‌ی تعداد قربانیان آن سال‌هاست. این گزارش یکی از نتایج ‏دستور رئیس جمهوری میخاییل گارباچوف است که گفته‌است حقیقت دوران استالین باید آشکار ‏شود.‏

24 July 2022

مناظره‌ی فلسفی - احسان طبری


دو نوار کاست پیدا کردم از نخستین جلسه‌ی مناظره‌ی فلسفی با شرکت احسان طبری.‏

در بهار ۱۳۶۰ مناظره‌ای تلویزیونی میان افرادی از گرایش‌های گوناگون در سیمای جمهوری اسلامی ‏ایران ترتیب یافت که احسان طبری، فرخ نگهدار، عبدالکریم سروش، و محمد مصباح یزدی در آن ‏شرکت داشتند. بریده‌های تصویری کوتاهی از هفت جلسه‌ی نزدیک به دوساعته‌ی مناظره که برگزار ‏شد، در یوتیوب و جاهای دیگر یافت می‌شود. آن‌چه می‌شنوید صدای نخستین جلسه‌ی آن ‏مناظره‌هاست که از دو نوار کاست صوتی ۶۰ دقیقه‌ای که سال‌ها پیش من بوده و اکنون یافتم، ‏استخراج کرده‌ام.‏

کیفیت صدا ایرادهایی دارد، و هنگام ضبط آن روی کاست، و با برگرداندن لبه‌ی کاست، مقادیری از ‏مناظره از دست رفته‌است و صدا قطعی دارد.‏

من هنگام برگزاری بعضی از این مناظره‌ها در استودیوی تلویزیون حضور داشتم. مشاهداتم را در ‏بخش ۷۸ «قطران در عسل» (ص ۴۲۰) شرح داده‌ام.‏

متن نوشتاری کامل آن هفت جلسه در نشانی زیر وجود دارد، و علاقمندان می‌توانند این متن صوتی ‏را با آن متن نوشتاری مقایسه کنند: ‏http://www.ensafnews.com/298717/

این دو نوار را در هم ادغام کرده‌ام و در این نشانی می‌توانید آن را بشنوید.

همچنین سخنرانی و پرسش و پاسخ مریم فیروز، در این نشانی، و پرسش و پاسخ‌های کیانوری، در این نشانی.

22 July 2022

سخنرانی و پرسش و پاسخ مریم فیروز


این سخنرانی و پرسش و پاسخ مریم فیروز در سال ۱۳۵۸ در محل تشکیلات دموکراتیک زنان ایران صورت گرفته و ضبط شده‌است.

نمی‌دانم این نوار کاست کپی چندم از روی کپی چندم است که در سال ۱۳۶۷ در سوئد به دست من رسیده و در میان خرده‌ریزهای خانه‌ی من تا امروز مانده. در حال خانه‌تکانی آن را یافتم، و از ترس آن که آخرین پخش صوت کاست من هم تسمه‌هایش بپوسد و پاره شود، در جا صدا را دیجیتال کردم و این‌جا در دسترس همگان می‌گذارم.

هنگام انتقال صدا، هر کاری که از دانش و توان و امکاناتم بر می‌آمد انجام دادم، و صدا بهتر از این نشد.

این به احتمالی کاست دوم از دو کاست یک‌ساعته است که کاست نخست ناپدید شده‌است. در این فایل روی اول و دوم کاست را به هم چسباندم.

لینک، اگر کلیک روی تصویر بالا کار نمی‌کند: https://youtu.be/b_EjOhJuX-E

هنگام درگذشت مریم فیروز یادبودی، و توضیحی درباره‌ی چگونگی تکثیر و توزیع نوارهای او نوشتم، در این نشانی.

۹ سال پیش چهار قطعه صدای «پرسش و پاسخ» کیانوری را هم منتشر کردم، که در این نشانی، و همچنین در این صفحه از وبگاه «آرشیو اپوزیسیون ایران» در دسترس‌اند.