02 December 2007

مشکل غرب با اخلاق جنسی بعضی‌ها

خیلی وقت بود ترجمه را ترک کرده‌بودم! در واقع بعد از "عروج" متن بزرگی ترجمه نکرده‌ام. اگر از ترجمه‌ی سردستی جمله‌هایی از دوریس لسینگ که تازگی‌ها این‌جا گذاشتم بگذریم، به‌گمانم آخرین ترجمه‌ام "معمای سرمایه‌داری" بود که در سال 1380 در یکی از آخرین شماره‌های نشریه‌ی "راه آزادی" منتشر شد.

ترجمه برای من شکنجه‌ی بزرگی‌ست. خود را در فشار منگنه‌ی فکر و اندیشه‌ی بیگانه‌ی نویسنده می‌یابم. احساس می‌کنم با دست و پا و دهان بسته در قفسی آهنین زیر آب هستم! باید راهی به بیرون بیابم و این آزادی تا پیش از پایان ترجمه به‌دست نمی‌آید.

چه کنم اما که دریغم آمد سوئدی‌ندانان این مقاله را نخوانند. کوتاه بود و زجر کمتری بردم! معرفی کتابی‌ست نوشته‌ی یوزیف مسعد [پیشتر به غلط یوسف مسّاد نوشته‌بودم]‏ استاد دانشگاه کلمبیا و میراث‌دار ادوارد سعید درباره‌ی مشکل غرب با اخلاق جنسی اعراب، که به ما هم مربوط می‌شود. نه که ما عرب باشیم! استغفرالله! چطور چنین فکری می‌کنید! ولی اگر در سراسر مقاله "عرب" را "مسلمان" بخوانید، متوجه منظورم می‌شوید. البته خیلی‌ها می‌گویند که ایران امروز بسیار عوض شده و دیگر از این مسائل ندارد. چه می‌دانم. گمان نمی‌کنم که آزادی جنسی به قشرهای پائینی جامعه‌ی ایران رسیده باشد.

پیشنهاد می‌کنم به متن اصلی مقاله هم سری بزنید و از تابلوی زیبای ژان لئون ژروم Jean-Léon Gérôme به نام "گرمابه‌ی حرم" لذت ببرید. جهت اطلاع باید بگویم که آن نوکر قلیان‌به‌دست را خلیفه صد البته کور کرده‌است!

اگر سایت محل انتشار ترجمه‌ام فیلتر شده‌است، آن را در این‌جا بخوانید.

با سپاس از داریوی عزیز که توجه مرا به این مقاله جلب کرد.

***
پی‌نوشت: با سپاس از محمد ا گرامی که درباره‌ی املای نام مسعد تذکر دادند. 1 مارس ‏‏2011‏

5 comments:

Shahrokh Farahmandrad said...

شيواي عزيزم
اين احساس شما در مورد ترجمه ناشي از صداقت بسيار شما در اداي كلمات نويسنده به زباني ديگر است و درصد بسيار جزئي از آنرا جسارتا مشابه شما در خودم سراغ دارم اما ترجمه اخير شما را نه يك بار بلكه بايد دهها بار خواند و از اين صداقت بي مانند شما لذت برد نه از عكسي كه از نقاشي بي نظير ژروم بدون صادق بودن به نقاشي اصلي در متن مقاله به زبان سوئدي چاپ شده
ژروم و هر نقاش زبردستي مانند او در گوشه گوشه ي نقاشيهاي خود زوايايي را ترسيم ميكنند كه چون لحظاتي از عمر خودشان را با احساس تمام براي آن گذارده اند نبايد با بي انصافي آنرا بريد و حذف كرد او اگر خودش صلاح ميدانست آن قسمتي از نقاشيش را كه بريده شده ترسيم نميكرد در هر حال باز هم به نوبه خودم ممنونم كه براي مني كه سوئدي نميدانم اين مقاله اثر گذار را با وجود آن احساس ناخوشايند اينقدر زيبا ترجمه كرديد سه نظر كوچك در اين مورد دارم كه برايتان اي ميل ميكنم و نقاشي كامل ژروم را برايتان ميفرستم

Anonymous said...

تا آنجا که می توان نوشته های ِ این یوسف مساد را پیگیری نمود و از این راه به اندیشه های او پی برد، این بابا یک تازی پرست یا "راسیست"ِ ناب است. و خنده دار اینستکه او در آمریکای ِ "جهانخوار" ِ شما می تواند به سادگی و آزادنه سخنان نژادپرستانه ی ِ خود را به زبان و بر کاغذ بیاورد و استاد دانشگاه آن سرزمین هم باشد در زمانی که کوچکترین سخنی در کشورهای اسلامی ی ِ او، مانند ایران و افغانستان و عراق و مصر ووو..... در ناهمخوانی با خرافه ها ی ِ دین او به بهای ِ جان آدمی می انجامد.
نمونه آنکه در مصر تازی زده، اسلامگرایان آموزگاری را می خواهند به دار بیاویزند یا سنگسار و دشنه آجین نمایند برای ِ اینکه کودکان کلاس او خرسک بازی خود را به نام "محمد" خوانده اند!
افسانه سازی های ِ این بابا تنها به درد خود او و هم اندیشان او می خورد، چرا که ما تاریخ اینها را خوب می دانیم و ستم های ِ اینها را هنوز هم در کشورمان هر روز دیده و می بینیم.

محمد ا said...

ممنون از ترجمه ها

نمی دانم فیلم "عروج" با دوبله فارسی را دیده اید یا نه؟ آیا از دوبله آن تاثیر گرفتید؟ فیلم فوق العاده ای است. عمویم که 5 سالی مهمان این آقایان بود می گفت وقتی فیلم در سال 64 پخش شد همه را در زندان منقلب کرد

در ضمن اسم این حضرت هممه جا به صورت "جوزيف مسعد" ضبط شده است که قاعدتا باید درست باشد. چند سال پیش دوستی کتابی از نویسنده عرب تبار انگلیسی ترجمه کرد و نام او را سمیر اکاشا ضبط کرد. کسانی مدعی شدند نام درست او عکاشه است. من برای حضرتش ایمیلی زدم تا بلکه اختلاف حل شود، ولی تیرم به سنگ خورد. جواب داد که خواندن و نوشتن عربی را بلد نیست

شاد باشید

م

Shiva said...

حق با شماست محمد گرامی. هنگام ترجمه‌ی مقاله مقداری گشتم و چند یوسف مسّاد در اینترنت یافتم و ‏خوشحال بودم که به غلط آن را با صاد نمی‌نویسم. نمی‌دانم املای مسعد را کی به شرح حال او در ویکی پدیا ‏افزوده‌اند.‏
نام را می‌توانم در وبلاگم تغییر دهم، اما نه در ایران امروز. این هم از گرفتاری‌های تفاوت خط است.‏

عروج دوبله به فارسی را ندیده‌ام، اما پیشنهاد می‌کنم این نوشته‌ی مرا هم بخوانید:‏
http://shivaf.blogspot.com/2008/06/blog-post.html

سیروس said...

.شیوای گرامی، حالا که این کامنت را می نویسم، تنها چند کلمه ای از مقاله شما را خوانده ام و رسیده ام به اسم ناپولئون و نتوانستم بدون تحسین و امتنان از شما بابت ترجمه و تلفظ صحیح نام او خواندن بقیه متن را ادامه دهم... هزاران آفرین .. واللاهي باشا