دوست و آشنای دیرینم اسد دیشب مهمانم بود. نشستهبودیم و شام و شراب میخوردیم و اسد داشت طبق معمول از مشکلات و درگیریهایش با صنایع ایران برایم تعریف میکرد. زبان گفتار او و من ترکی آذربایجانیست. از دستگاه پخش صوت موسیقی ملایمی پخش میشد و فضای گرم و لذتبخشی بود. چند سیدی که توی دستگاه گذاشتهبودم در طول صحبت اسد یکیک چرخیدند و گذشتند، و ناگهان نوبت رسید به یک موسیقی جدی و قدری تیره. اسد صحبتش را قطع کرد، لحظهای گوش داد، و بعد با جمله و فرمولی که قرنها بود نشنیدهبودم نام آهنگساز را پرسید. نمیدانم این جمله و فرمول ویژهی ترکی را چگونه میتوانم به فارسی یا سوئدی برگردانم که همهی نمک آن باقی بماند: "شیوا، این کار کیه؟ نکنه (مبادا) شوستاکوویچه؟!"
اسد هم مانند بسیاری از آشنایان از علاقهی من به آثار آهنگساز روس دیمیتری شوستاکوویچ با خبر است. برای این "نکنه" یا "مبادا" ساعتی آنقدر خندیدیم که همهی ماهیچههای صورت و شکم و پشتم بهدرد آمد. سالها بود اینطور غشغش نخندیدهبودم!
چه اثری بود که پخش شد؟ یک کنسرتو برای ویولون و ارکستر از آروو پرت Arvo Pärt آهنگساز معاصر استونیائی و یکی از شاگردان شوستاکوویچ.
اسد هم مانند بسیاری از آشنایان از علاقهی من به آثار آهنگساز روس دیمیتری شوستاکوویچ با خبر است. برای این "نکنه" یا "مبادا" ساعتی آنقدر خندیدیم که همهی ماهیچههای صورت و شکم و پشتم بهدرد آمد. سالها بود اینطور غشغش نخندیدهبودم!
چه اثری بود که پخش شد؟ یک کنسرتو برای ویولون و ارکستر از آروو پرت Arvo Pärt آهنگساز معاصر استونیائی و یکی از شاگردان شوستاکوویچ.
No comments:
Post a Comment