از نابغههای معاصر میتوان از الویس پریسلی آغاز کرد؛ مایکل جکسون، ایمی واینهاوس، مالک بنجلول، رابین ویلیامز، و...
یک نمونهی قدیمی، آهنگساز بزرگ روس مادست موسورگسکیست Modest Mussorgsky (1839 – 1881) که استعدادی شگرف در آفریدن موسیقی داشت، اما گویی نبوغ او نیز در این جهان نمیگنجید. او آثاری آفرید که شبیه کار هیچ آهنگساز دیگری نیست و سروگردنی برتر از آثار همهی آهنگسازان همدورهاش، و تنها گامی مانده به موسیقی مکتب امپرسیونیستیست که دهها سال پس از او پدیدار شد. اما او کموبیش همهی این آثار را نیمهکاره رها میکرد، و اغلب تنها طرح اولیهی آنها برای ما مانده است. او از حوالی بیست سالگی به قول شاملو "دست تطاول بر خود" گشود و بیشتر و بیشتر به الکل پناه برد. در سالهای پایانی زندگانی 42 سالهاش او را مست و مدهوش در میخانههای پست و ارزان پتربورگ مییافتند.
بسیاری از آثار او را دوستش نیکالای ریمسکی – کورساکوف، و نیز آهنگسازان بعدی از جمله الکساندر گلازونوف و دیمیتری شوستاکوویچ تکمیل و ارکسترنویسی کردند.
موسورگسکی چند روز پس از آنکه نقاش بزرگ ایلیا رپین صورت او را با آن بینی سرخ در تابلویی جاویدان کرد، چند روز پس از زادروز 42 سالگیش، در بیمارستانی که برای ترک الکل در آن بهسر میبرد، درگذشت.
یکی از شاهکارهای او، "تابلوهای نمایشگاه" است. این اثر ممکن است در نخستین برخورد قدری "سیمپل" و پیشپا افتاده بهنظر برسد، اما موسیقیشناسان هم طرح اولیهی آن را برای پیانو، و هم ارکسترنویسی نبوغآسای آن را بهدست آهنگساز فرانسوی موریس راول در ردیف بزرگترین شاهکارهای موسیقی میآورند. من از گوش دادن به برخی از قطعات این اثر در تنهایی یا در حال رانندگی پرهیز میکنم، زیرا میترسم که حرکات دیوانهواری از من سر بزند!
تابلوهای نمایشگاه با ارکسترنویسی راول
تابلوهای نمایشگاه برای پیانو
نیز بشنوید "شب برفراز کوه سنگی"
پینوشت (19 اوت):
دوست گرامی سرکار خانم دکتر صدیقه عدالتی نکتهی بسیار جالبی را تذکر دادند. کتاب خاطرات پژوهشگر سرشناس آذربایجانی زندهیاد دکتر محمدعلی فرزانه با عنوان "گذشت زمان" بهکوشش خانم عدالتی تهیه و منتشر شدهاست. بهگفتهی خانم عدالتی، دکتر فرزانه پس از کندوکاوهای بسیار در نسخههای گوناگون شعرهای عمادالدین نسیمی، در گفتوگوهای خود با خانم عدالتی استدلال میکرده که نسیمی با "حروفی" بودن و "انا الحق" گفتن، نمیتوانست به جهانی پس از این جهان و به "دو جهان" اعتقاد داشتهباشد، و نشان داده که نسخهبرداران در این مصراع نسیمی یک نقطه را جا انداختهاند و "ایکن" را "ایکی" خوانده و نوشتهاند، و این غلط از آنپس در نسخهبرداریها و سپس در نسخههای چاپی تکرار و ماندگار شدهاست.
اینها همه برای من بسیار جالب و پذیرفتنیست و بنابراین مصراع نسیمی به این صورت در میآید:
با آنکه جهانی در من میگنجد، من در این جهان نمیگنجم.
منده سیغارایکن جهان، من بو جهانا سیغمازام.
با سپاس فراوان از خانم دکتر عدالتی.