این ترانه را "سازچی قیزلار آنسامبلی" [گروه دختران "ساز"نواز] نیز خواندهاند که آن را بیشتر دوست میدارم، اما نیافتمش، و در عوض ترانهی "داغلار" [کوهها]، یکی دیگر از زیباترینها را، با اجرای آنان روی تصویرهایی از دریاچهی بالای قلهی سبلان، و قلعهی بابک اینجا بشنوید.
ترانهی "داغلار" نیز ساختهی قنبر حسینلیست، و او همان است که با ساختن "جوجهلریم" آوازهاش جهانگیر شد، و آن را به بیش از یکصد زبان در سراسر جهان و از جمله به فارسی نیز خواندند. در زیستنامهی قنبر حسینلی نوشتهاند که به هنگام یک فستیوال فیلم در فرانسه، چارلی چاپلین نیز که آنجا حضور داشت، با شنیدن این که گروهی از آذربایجان آنجا هستند، پشت پیانو نشست، "جوجهلریم" را نواخت، و سپس گفت: "پس شما از میهن این ترانه میآیید؟ سلام گرم مرا به آهنگساز آن برسانید!". این است روایت فارسی جوجههایم.
و بگذار کسانی چون جناب "استاد" دکتر سید جواد طباطبایی یاوههایی بگویند از این دست که:
«مگر در زبان آذری چه منابع اساسی فرهنگ بشری وجود دارد كه اینان میخواهند مدرسه آذری درست كنند و زبان امپریالیستی فارسی را تعطیل كنند؟ كل منابع ادبی موجود آذری را میتوان در دو ترم در دانشگاه برای پانتركیستها تدریس كرد [...] شاهكار زبان آذری كنونی همان حیدر بابایه سلام است و بیش از آن نمیتوان بسطی به آن زبان داد»
با این یاوهسراییها تنها ما را از هم دور میکنند.
و اما خبر:
نخستین بولتن انجمن قلم آذربایجان جنوبی (ایران) در تبعید منتشر شد. در این بولتن نوشتههایی به زبان های ترکی آذربایجانی، فارسی، و انگلیسی به قلم نویسندگان و شاعران و هنرمندان زیر درج شده است:
سودابه اردوان، علیرضا اصغرزاده، رضا براهنی، الشن بویوکوند، حیدر بیات، قادر جعفری، نگار خیاوی، ابراهیم ساوالان، هدایت سلطانزاده، سویل سلیمانی، علی سلیمانی، همت شهبازی، ایواز طاها، محمدعلی فرزانه، حبیب فرشباف، شیوا فرهمند راد، علی قرهجهلو، رقیه کبیری، محمدرضا لوایی، عزیز محسنی، سیروس مددی، ایلقار مؤذنزاده، یدالله نمینلی، احد واحدی.
نسخه الکترونیک این بولتن در این نشانی در دسترس است.
سردبیر من بودهام و کارهای فنی مجله را نیز انجام دادهام.