بیستونهم ماه ژوئیه ۹۵مین زادروز آهنگساز بزرگ و مردمی یونانی میکیس تئودوراکیس Mikis Theodorakis بود (زادهی ۲۹ ژوئیه ۱۹۲۵)، اما گرفتاریهای گوناگون مجالی نداد که از او یاد کنم. بسیاری از سرودههای او را هرگز فراموش نمیکنم و همواره گوشهای از ذهن موزیکال مرا در اشغال خود دارند.
ده سال پیش چیزکی در بزرگداشت ۸۵سالگیاش و فیلم «زد» نوشتم، که هنوز معتبر است و علاقمندان را فرا میخوانم که آن را در این نشانی بخوانند.
***
و امروز سالگرد ۹۰سالگی بازیگر سرشناس اسکاتلندی شون کانریست Sean Connery (زادهی ۲۵ اوت ۱۹۳۰). او در فاصلهی سالهای ۱۹۶۲ و ۱۹۸۳ گذشته از فیلمهای دیگر در هفت فیلم جیمزباندی نیز بازیگری کرد. او در مرحلهای، از نقش جیمز باند و مهر این نقش که بر پیشانیاش خوردهبود، میگریخت و از ایفای این نقش اکراه داشت، اما مردم، و از جمله من، همین نقشآفرینی او را بیش از همهی نقشهایش دوست میداشتند و میداشتم. هشت سال پیش، به مناسبت پنجاهسالگی فیلمهای جیمز باند نوشتم که به نظر من شون کانری «جیمز باند ِ جیمز باندها بود»!
در نوشتهای دیگر کوشیدم توصیف کنم چگونه فیلم «الماسها ابدیاند» با بازیگری شون کانری مرا از غرقابی هولناک بیرون کشید. اکنون باید اعتراف کنم که در مرحلهای از زندگانیم، آنگاه که چند بحران روحی و جسمی را از سر میگذراندم، برخی شبها یک سیدی مجموعهی موسیقی متن فیلمهای جیمز باند را گوش میدادم، و در تنهایی همینطور اشک میریختم!! خندهدار نیست؟! به گمانم دلم برای احساس شگفتانگیز آن شب پس از دیدن «الماسها ابدیاند» در سینما سانترال تهران تنگ میشد، شاید؟! عکس برژنف در آن نوشته تماشاییست.
من شخصیت شون کانری را از جمله از این لحاظ نیز میپسندم که او فعال فرهنگی سرزمین مادریاش اسکاتلند است و برای رهایی سرزمیناش از یوغ استعمار بریتانیا میکوشد.
برایش پیروزی آرزو میکنم.
ده سال پیش چیزکی در بزرگداشت ۸۵سالگیاش و فیلم «زد» نوشتم، که هنوز معتبر است و علاقمندان را فرا میخوانم که آن را در این نشانی بخوانند.
***
و امروز سالگرد ۹۰سالگی بازیگر سرشناس اسکاتلندی شون کانریست Sean Connery (زادهی ۲۵ اوت ۱۹۳۰). او در فاصلهی سالهای ۱۹۶۲ و ۱۹۸۳ گذشته از فیلمهای دیگر در هفت فیلم جیمزباندی نیز بازیگری کرد. او در مرحلهای، از نقش جیمز باند و مهر این نقش که بر پیشانیاش خوردهبود، میگریخت و از ایفای این نقش اکراه داشت، اما مردم، و از جمله من، همین نقشآفرینی او را بیش از همهی نقشهایش دوست میداشتند و میداشتم. هشت سال پیش، به مناسبت پنجاهسالگی فیلمهای جیمز باند نوشتم که به نظر من شون کانری «جیمز باند ِ جیمز باندها بود»!
در نوشتهای دیگر کوشیدم توصیف کنم چگونه فیلم «الماسها ابدیاند» با بازیگری شون کانری مرا از غرقابی هولناک بیرون کشید. اکنون باید اعتراف کنم که در مرحلهای از زندگانیم، آنگاه که چند بحران روحی و جسمی را از سر میگذراندم، برخی شبها یک سیدی مجموعهی موسیقی متن فیلمهای جیمز باند را گوش میدادم، و در تنهایی همینطور اشک میریختم!! خندهدار نیست؟! به گمانم دلم برای احساس شگفتانگیز آن شب پس از دیدن «الماسها ابدیاند» در سینما سانترال تهران تنگ میشد، شاید؟! عکس برژنف در آن نوشته تماشاییست.
من شخصیت شون کانری را از جمله از این لحاظ نیز میپسندم که او فعال فرهنگی سرزمین مادریاش اسکاتلند است و برای رهایی سرزمیناش از یوغ استعمار بریتانیا میکوشد.
برایش پیروزی آرزو میکنم.
No comments:
Post a Comment