نگاهی افکندهام بر کتاب "بر آب و آتش"، خاطرات و زندگینامهی دکتر فریدون هژبری استاد و معاون پیشین دانشگاه صنعتی شریف.
...نزدیک بیست سال پیش، اینجا در سوئد از عبدالله شهبازی برایم پیغام آوردند که گفتهاست «به شیوا بگویید که برگردد و به کشورش خدمت کند». عبدالله شهبازی که واپسین مقامش در حزب توده ایران مسئولیت شعبهی انتشارات کل بود، اکنون در خدمت اطلاعاتچیها «به کشور خدمت» میکرد...
بررسی کتاب را در وبگاه ایران امروز، یا در این نشانی بخوانید.
...نزدیک بیست سال پیش، اینجا در سوئد از عبدالله شهبازی برایم پیغام آوردند که گفتهاست «به شیوا بگویید که برگردد و به کشورش خدمت کند». عبدالله شهبازی که واپسین مقامش در حزب توده ایران مسئولیت شعبهی انتشارات کل بود، اکنون در خدمت اطلاعاتچیها «به کشور خدمت» میکرد...
بررسی کتاب را در وبگاه ایران امروز، یا در این نشانی بخوانید.
18 comments:
متاسفانه گیومهها جا به جا شده و متن، به ویژه نکتههای دستوری را، غیر قابل خواندن میکند
دوست گرامی بی نام، اشکال از فونت وبگاه ایران امروز است. لطفاً متن را در لینک جایگزین که داده ام بخوانید. با سپاس
نقد خوبی کردید ایشون در مورد این نقد چه میگویند؟
مرسی کلی از خاطرات ما رو زنده کردید طلعت کاویانپور رو یادم میاد من همیشه ازش راجع به خیام سوال میکردم و اون کلی کیف میکرد که یه دانشجو جرات سوال کردن رو تون دوره داره برا همین از من خیلی خوشش میومد من ولی ۱۷ گرفتم
Shiva jan, pass az khandan naghd wa iradhaye dastoori raftam matlabe tobeh ya marg ra bekhanam, ke belafaseleh ba in jomleh mowajeh shodam, ke ba chandin bar khandan, baz ham motawajeh manzoor nemishawam: بیش از نزدیک به 50 سال سابقه ندارد. aya be nazarat in jomleh sahih ast?
Babak
ش. گرامی، دکتر هژبری تشکر کردند.
بابک عزیز، سپاسگزارم از دقت شما. هر نوشتهای نیازمند ویرایش است و ایراد گرفتن من از نوشتههای دیگران معنایش این نیست که خودم صد در صد بیغلط و فارسی بیعیب مینویسم. معنای جملهای که نوشتهاید برای خود من روشن است. آن نوشته در چندین سایت بازنشر شد و هیچکس ایرادی در آن جمله ندید، یا نگفت. با این حال به شما حق میدهم که جمله ایراد دارد و یک جورهایی منفی در منفی در آمده. درستش این میبود: ... تنها نزدیک به پنجاه سال سابقه دارد.
راستی، شما چندی پیش دربارهی املای نام هابسبائوم ایراد گرفتهبودید، اما املای من درست است.
Shiva jan, maamoolan mardom har ja be jomleh-ii ya kalameh-ii ke be nazareshan ghalat miayad bar khord mikonanad, sarii dast be keyboard baraya ghalatgiri nemibarand, baraye hamin shayad kheyliha be nazareshan in jomleh mafhoom nayamadeh wali tarjih dadeand az kenar an begozarand chon motawajeh mafhom kolli matlab shodehand. hatta man ham mikhastam az kenar matlab begzaram, wali chon chon chand daghighe ghablash iradhaye shoma ra raje be emlaye dastoori doktor Hojabri khandeh boodam, khastam nazar bedaham, ke be har hal dar har neweshteh hekayati momken hast az in laghzesh-ha rooy bedahad, mozaf bar inke man rastash ra bekhahi nemooneh-haye gozinesh shodeh shoma ro hatta agar az lahaz dastoori dorost bashand, be tarze bayan doktor hojabri tarjih nemidaham wa be onwane khanandeh yek matlan bishtar bar rawani neweshtar ahamiat midaham ta dorosti emla wa ensha. be nazar man neweshtar mikhahad yek manzoor ra beresanad wa har ghadr ke rawantar bashad, hamanghadr behtar.
gofti ke digarani khandand wa iradi nagereftand, in mesl ozri mimanad ke dar restaurant az shoori ghaza be garson shekayat mikoni, wa oo dar jawab migooyad , digaran khordand wa shekayati nadashtand! yaani hatta agar shoor hast, wali to ham eeterazi nakon, chon baghieh ham nakardand! Agar ghabool dari ke eshtebah hast, ke ghabool kardi, pass mara ham be sokoot fara makhan.
in kalameh akhari "Habsbau?" ra yadam nemiayad koja wa be che ellati irad gerefteam, hatta naeawanestam kalame ra Identification bekonam. khahash daram, agar hanooz matne e-mail man ra dari anra baram dobareh begzari ta yadam biayad che iradi gerefteam.
eradatmand,
Babak
بابک گرامی، کامنت زیر پست با عنوان آینده ملت ها از شما نیست؟
http://shivaf.blogspot.se/2012/12/blog-post.html
Shivaye aziz merci az jawab.
dar maghaleh ayandeh mellatha neweshteii (ya tarjomeh kardeii)اریک هابسباوم Eric Hobsbawm تاریخدان مارکسیست آلمانی – یهودی، wa bar in asas ke dar almani HOBSBAWM ke be insoorat neweshteh shawad nadarim, man in tazakor ra be shoma dadam. baad az linke e/mail man ke ferestadi be wickipedia raftam ta bebinam asliat in aghaye eric hobsbawm ke gofteh mishawad che hast. dar in adress mitawani bebini ke http://no.wikipedia.org/wiki/Eric_Hobsbawm ishan englisi wa motawaled eskandarieh mesr mibashad. pass hatta in etelaat ham az tarafe newisandeh matlab mesle kolle neweshteh ishan maghshoosh wa bi mored mibashad.
omidwaram jesarati be shoma nakardeh basham,
eradatmand,
Babak
همان طور که شما هم اشاره کرده اید، ریشه مشکل رواج برخوردهای حذفی میان ما ایرانیان شاید در این باشد که ما خطوط خیلی روشنی برای تمیز خودی و غیرخودی داریم و هر کس را که خودی نیست لاجرم دشمن و مستحق حذف می دانیم. این امر به هیچ وجه محدود به حاکمان فعلی نیست
اخیرا مطلبی درباره پیشه وری خواندم که منبعش یادم نیست، اما در تایید صحبت های شما بود. زنده یاد غلامحسین ساعدی هم از پیشه وری به نیکی یادی کرده و دانش و منش او را ستوده (تاریخ شفاهی ایران، هاروارد)د
شاد باشید، محمد
با یکی از مترجمان سرشناس ایران بر سر ضبط اسمی فرنگی بحث های کشدار بی حاصلی داشتم. ایشان اصرار داشت که باید ضبط اسامی فرنگی را به تلفظ اصلی برگرداند، و از برلن و برلین مثال می آورد. البته برای این سوال که بر سر مثلا مونیخ چه خواهد آمد جوابی نداشت؟ به نظر من تلاش برای ضبط نزدیک به تلفظ اصلی را باید با احتیاط تمام تعقیب کرد و مختصات زبان فارسی را در نظر داشت. هر کار هم که بکنیم، خواننده فراسی "بنثم" را احتمالا بنسم خواهد خواند که شباهتی به تلفظ اصلی آن ندارد. بهتر است ما هم مثل اکثر مترجمان آن را "بنتام" ضبط کنیم، گر چه این شیوه با تلفظ اصلی کمی فاصله دارد. در مورد مرحوم اریک هابسبام به نظرم این ضبط درست تر است. من انگلیسی دان هم در خواندن ضبط شما (هابسبائوم) مشکل دارم تا چه رسد به خواننده فارسی زبانی که احتمالا انگلیسی نمی داند. م
Mohamad wa shiwa gerami, fekr mikonam inja soe taabiri sorat gerefteh ast. bedin soorat ke irad emlaii man be shiwa babat neweshtar latin be ghole shoma marhoom HOBSBAWM bood wa na shiweh neweshtari farsi an. iran man in bood ke agar in shakhs almani mibashad, banar in hatman eshtebahi pish amade , wagar na name ishan bayasti dar akhar ba U neweshteh shawad wa na ba W. baad ke shiwa esrar dar dorosti nam klard, be sayte wickipedia raftam wa didam ke nami ke shiwa neweshteh dorost hast, wali in shakhs na almani balke engelisi mibashad. banabar in nabayasti name ishan ra balke bayad meliate ishan ra tashih kard. albate hads mizanam eshtebah az newisandeh ast wa na az shiwa ke matlab ra tarjomeh kardeh ast.
eradatmand,
Babak
بابک گرامی، من تمایلی به ادامهی بحثی در این سطح ندارم اما شما اصرار دارید که نویسندهی مطلب بیسواد و بیاطلاع بوده و من چارهای ندارم جز آنکه بگویم که سراپای صحبتهای شما در آن خصوص و حتی بحثتان روی املای نام هابسبوم از روی پیشداوریست.
نخست، آن نویسنده برخلاف تصور شما از دوردست اسکاندیناوی دربارهی کاتالان داوری نکرده، بلکه او خبرنگار و مفسر روزنامه د.ان. ساکن در منطقه است. دیگر، پیشداوری دارید که نامی که آهنگ آشنای آلمانی دارد، بیگمان باید املای درست آلمانی داشتهباشد، و سوم آنکه به گمانم متن ویکیپدیا را هم، که نمیدانم چرا نروژی آن را برایم فرستادید، درست و حسابی نخواندهاید و اصرار دارید که نویسنده ملیت هابسبوم را هم غلط نوشتهاست. فرزندی از پدری لهستانیالاصل و مادری یهودی و اتریشیالاصل، که از خردسالی (زادهی 1917) تا روی کار آمدن هیتلر در وین و برلین بزرگ شده، و تازه بعد از آن به انگلستان کوچیده، بهنظر شما کجاییست؟ شما خودتان آیا اسپانیایی هستید؟ آیا نویسنده گناه کرده که اصل او را نوشته؟
اگر ویکیپدیا را خوب میخواندید میدیدید که نام خانوادگی پدرش و خود او زمانی با یو نوشته میشده، اما بعد در اثر یک اشتباه به دبلیو تغییر یافته و همینطور مانده.
کامنتها از عکسهاا جالبتره
تصاویر :زندگی در خوابگاه دانشگاه شریف
http://www.tabnak.ir/fa/news/316387/%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AE%D9%88%D8%A7%D8%A8%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D9%81
سلام شیوا جان!
این مقاله را برای اولین بار خواندم و یک سوال در رابطه با قسمت ایرادهای نوشتاری و تاثیر متن فارسی از زبان انگلیسی برایم پیش آمد:
در مورد جملات بدون فعل؛ مگر فعل در دستور زبان انگلیسی هم اجباری نیست؟
بعضی نویسندگان زبان انگلیسی و یا سوئدی به دلایل "سبکی" از بعضی قوائد زبان عامدانه گذر میکنند. یک نمونه آن، جملات یا عبارات کوتاه بدون فعل است که با نقطه؟ علامت تعجب و یا علامت سوال تمام میشود.
اینها به قوانین زبانشان واقفند ولی آگاهانه و برای رسیدن به مقصود معینی اینکار را میکنند.
سوالم را تکرار میکنم، آیا فعل در جملات انگلیسی اجباری نیست؟
مجید جان، سپاسگزارم از این که وقت گذاشتی و نقد را خواندی
هم در فارسی و هم در انگلیسی (اغلب در گفتار) جملههای بدون فعل فراوان داریم اما بحث من اینجا چیز دیگریست
در انگلیسی خیلی وقتها اینطور مینویسند
Hassan left the book on the table, a book he didn't like at all.
ایراد من این است که برخی فارسینویسان به تقلید از همین جملهی انگلیسی، با همین ساختمان جمله، و با تغییر دادن (یا حتی تغییر ندادن) ویرگول میانهی جمله به نقطه، عین همان را مینویسند. در فارسی نمینویسیم (یا نباید بنویسیم) «حسن کتاب را روی میز گذاشت. کتابی که هیچ از آن خوشش نمیآمد». یک نمونهی درست آن این است: «حسن کتابی را که هیچ دوست نداشت روی میز گذاشت»ء
مرسی از جوابت شیوا جان!
حالا اگر بگم زبانهای مختلف تحت تاثیر یکدیگه قرار میگیرند و خواهناخواه دستخوش تغییر میشند اشتباه گفتم؟ به نظر من چون زبان پدیده زندهای است دچار تغییر میشه، هم در سطح واژه، هم در سطح عبارت و حتی در سطح دستور زبان.
در زبانهای دیگه هم همین اتفاق میفته، معمولا تحت تاثیر زبان انگلیسی.
مثلا سوئدیها جملهای دارند که ترجمه آن میشه "روز خوبی داشته باشی
همکار کمی مسن من میگه اگر کسی ۴۰ سال پیش این جمله را میگفت همه به او چپچپ نگاه میکردند چون فکر میکردند طرف داره ادا در میاره.
البته زبانشناسها در این مورد متفق نیستند. بعضی دوست ندارند که "زبانشان" دچار تغییرات تحت تاثیر زبانهای دیگه قرار بگیره. بعضی دیگر از آن استقبال میکنند البته با رعایت ضوابطی.
خیر مجید جان، شما کاملاً درست میگویید. اما تأثیر زبانها بر یکدیگر، که گریزناپذیر است، یک چیز است، اما وظیفهی ویراستار در پاسداری از زیبایی و پاکیزگی متن چیز دیگریست
Post a Comment