انقلاب ایران در سال 1357 پدیدهای شگرف بود که هنوز شگفتی میآفریند. در سی سالی که از انقلاب میگذرد فرزانگانی بارها گفتند که این انقلاب هنوز واپسین سخن خود را نگفتهاست. اینک، اسلاووی ژیژک نیز همین را میگوید. او مینویسد:
"جنبش اعتراضی این روزها در ایران زورآزمایی میان تندروهای اسلامی و اصلاحطلبان غربگرا نیست، چیزی بسیار بزرگتر از آن است: یک خیزش ناب مردمیست که پژواک نیرومندی از انقلاب سال 1357 در خود دارد؛ انقلابی که تند در سراشیب فساد غلتید."

این عکس را دوستم درست برای آن از من گرفت که تا آن روز هرگز مرا چنین شاد ندیدهبود. دوست دیگری از روی این عکس نقاشی کشید، باز برای آن که این شادی را تکرار کند. امریکای شعار من، امریکاییست که ایران را نیمهمستعمره کردهبود، که شصت هزار مستشار نظامی در ایران داشت، که استوارهایش بر سرهنگان ما فرمان میراندند. اینجا روبهروی دانشگاه تهران است. دقایقی بعد آن شعار را با نوار چسب بر پیشانیم چسباندم و شاید از نخستین کسانی بودم که نوشتههای بر پیشانی را اختراع کردم. داشتیم میرفتیم که بقایای زندانیان سیاسی را از زندان قصر برهانیم. اما دهانبهدهان خبر دادند که آیتالله طالقانی گفته که به آن سو نرویم. نرفتم و در شگفت بودم که چرا حرف یک رهبر دینی را گوش کردهام. اهمیتی نداشت. در آن قلهی شادی اهمیتی نداشت. مزهی تند شادی ِ پیروزی هر چیز دیگری را به سایه میبرد.
آیا میداند که برای رسیدن به آن شادی بزرگ ممکن است ستون استواری که او بر آن نشسته، پیکر افراشتهی پدرش، با آن دو انگشت پیروزی و حلقهی سبز بر انگشت، شاید بر خاک افتد و دیگر نباشد؟ که شاید سالها او را از پشت میلههای زندان ببیند و آرزوی بار دیگر نشستن بر گردنش را داشتهباشد؟ که شاید ناچار از ترک وطن شوند و چنان غم و دردی در نگاه پدر بنشیند که او دیگر باز نشناسدش؟ نیاید آن روز. مبادا!


4- I fliken för Språk och under ”Stöd för ytterligare språk” markera rutan för ”Installera filer för komplicerade skriftspråk och språk som skrivs från höger till vänster (inklusive thailändska)” och sedan tryck på Verkställ. Här kan datorn kräva att du ska stoppa in CD-skivan för Windows installation.
7- I nästa ruta och under ”Installerade tjänster” klicka på ”Lägg till…”;


8- Under ”Allmänt” och framför ”Siffra” välj ”Sammanhang” i stället för ”Arabiska”.