هفتم ماه مه گذشته 175مین زادروز آهنگساز بزرگ روس پیوتر چایکوفسکی Pyotr Tchaikovsky (1893 – 1840) بود. نام این آهنگساز در میان ایرانیان بهگمانم از آشناترین نامهاست.
پنج – ششساله بودم که تکهای از ساختههای او تأثیری وصفناشدنی بر من مینهاد، بی آنکه بدانم آن موسیقی ساختهی کیست. در کتاب «قطران در عسل» و نیز در این نوشته کوشیدهام آن تأثیر را وصف کنم. بیست سالی طول کشید تا آن قطعه را بیابم و بدانم که اثر چایکوفسکیست. سپس قطعهای از بالت "دریاچهی قو"ی او را بر متن نمایشنامههای رادیویی میشنیدم و مو بر تنم راست میشد، باز بی آنکه بدانم سرودهی اوست.
دانشآموز دبیرستان که بودم، صافترین ایستگاههای رادیویی که در شهرمان میشنیدیم باکو، مسکو، و رشت بود (نه تبریز، و نه هنوز تهران). رادیوی رشت برخی نیمهشبها موسیقی کلاسیک پخش میکرد. یک گوشی به رادیوی ترانزیستوری به بزرگی آجر ساختمان را که تازه به بازار آمدهبود و پدرم برای بردن به پیکنیکها خریدهبود وصل میکردم و توی رختخواب به برنامهی موسیقی کلاسیک رادیوی رشت گوش میدادم تا خوابم ببرد. اما این ایستگاه نیز هنوز فقیر بود، دو – سه نوار یکساعته بیشتر نداشتند و همین نوارها در طول هفتهها آنقدر به تکرار پخش میشد که همه را از سر تا ته از حفظ بودم. یکی از آثاری که از همین نوارها به تکرار شنیده میشد، سنفونی ششم چایکوفسکی بود.
ذرات بلورین آشنایی و علاقه به سنفونی ششم چایکوفسکی از همان شنیدنهای تکراری در ذهنم و گوشم شکل گرفت، و رشد کرد. شکلگیری بلورها از بخش چهارم و پایانی و بسیار غمانگیز آن آغاز شد، تا آنکه تمامی سنفونی را در بر گرفت.
بهگمانم در سال 1351 بود که یک فیلم ساخت انگلستان به کارگردانی کن راسل Ken Russell در سینماهای تهران نمایش دادند که بر داستان زندگی چایکوفسکی ساخته شدهبود و ریچارد چمبرلین Richard Chamberlain نقش چایکوفسکی را در آن بازی میکرد. نام اصلی فیلم The Music Lovers بود اما در ایران آن را "در تلاطم زندگی" نامیدند. این فیلم نقل محافل روشنفکری و دانشجویی ایران شد و استقبال پرشوری از آن کردند. موسیقی دراماتیک چایکوفسکی روی صحنههای تکاندهندهی فیلم اثری دوچندان داشت و بسیاری کسان با تماشای این فیلم به چایکوفسکی علاقمند شدند. به ویژه صحنهی مربوط به اجرای کنسرتو پیانوی شماره یک توسط "خود آهنگساز" در فیلم، این اثر او را بسیار معروف کرد.
پیوتر چایکوفسکی همجنسگرا بود و پذیرفته نبودن همجنسگرایی در جامعهی روسیه او را بسیار رنج داد. او از جمله برای لاپوشانی گرایشش تن به ازدواجی ناخواسته داد، و این ازدواج زندگانی او را سیاهتر کرد.
تا پیش از دیدن فیلم "در تلاطم زندگی" من هیچ چیزی درباره همجنسگرایی چایکوفسکی نشنیدهبودم و نمیدانستم. و نکتهای که اغلب ما دانشجویان تماشاگر فیلم نیز در نیافتیم، آن بود که کارگردان فیلم، کن راسل، گفتهبود که فیلمش "داستان ازدواج یک مرد همجنسگرا و یک زن جماعباره nymphomaniac" است. به گمانم علت غفلت ما آن بود که چند صحنهی کوتاه فیلم را در ایران قیچی کردهبودند و چندان جلوهی بارزی از گرایش چایکوفسکی به همجنسان در آن باقی نبود. اما نسخهی کامل فیلم در سراسر جهان سروصدایی بهپا کردهبود و هموطنان چایکوفسکی در شوروی سابق که وجود پدیدهای بهنام همجنسگرایی در ذهنشان نمیگنجید و در بهترین حالت آن را یک بیماری میدانستند، فریاد برداشتند که این فیلم را محافل امپریالیستی ساختهاند تا چایکوفسکی را لجنمال کنند؛ که خود شوروی چند ماه پیش از آن فیلم زندگانی چایکوفسکی را ساخته که جایزهی جشنوارهی فیلم سنسباستیان را هم برده، و برای سال 1972 نامزد دو جایزهی اسکار و یک جایزهی گلدن گلوب است، و... اما... اما میبینید که سینماداران ایران رغبتی به نمایش آن فیلم نشان نمیدهند.
کمی بعد "انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی" در تهران، فیلم "چایکوفسکی" Chaykovskiy ساخت شوروی را در سالن انجمن به نمایش گذاشت، تبلیغ فراوانی کردند، و علاقمندان برای دیدن فیلم بسیج شدند. بازیگر نقش چایکوفسکی در این فیلم هنرپیشهی بزرگ شوروی ایناکنتی اسماکتونوفسکی Innokenty Smoktunovsky بود که پنج سال پیش از آن در نقش هملت بازی نبوغآسایی کردهبود. با پیشداوری و علاقه و تعصبی که نسبت به محصولات فرهنگی شوروی داشتم، پیشاپیش دلم میخواست، و مطمئن هم بودم که فیلم "چایکوفسکی" ساخت شوروی به مراتب بهتر از "در تلاطم زندگی" انگلیسی خواهد بود. اما باید اعتراف کنم که فیلم "چایکوفسکی" روسی در آن هنگام و در آن سن و سال برای من بسیار خستهکننده و بی رنگ و بو بود و هیچ گیرایی نداشت. یک بار دیگر باید ببینمش.
حقوق همجنسگرایان در روسیهی امروز هنوز پایمال میشود و وضعیت آنان چندان تفاوتی با وضعیت همتایانشان در ایران اسلامی شیعی ندارد. اما صرفنظر از استفادهی ضد تبلیغاتی غرب از همجنسگرایی چایکوفسکی، و انکار آن در روسیهی پوتین، چایکوفسکی و موسیقی او همچنان عظیم و بزرگ و بیهمتاست. سنفونیهای چهارم و پنجم و ششم او، بالتهای سهگانهاش فندقشکن، دریاچهی قو، و زیبای خفته، و بسیاری از دیگر آثارش از شاهکارهای بزرگ موسیقی هستند. دو فانتزی – اوورتور او با نامهای هملت، و رومئو و ژولیت از آثاری هستند که من از شنیدنشان سیر نمیشوم.
برای شنیدن آثار نامبرده روی کلمات آبیرنگ موجود در متن کلیک کنید.
پنج – ششساله بودم که تکهای از ساختههای او تأثیری وصفناشدنی بر من مینهاد، بی آنکه بدانم آن موسیقی ساختهی کیست. در کتاب «قطران در عسل» و نیز در این نوشته کوشیدهام آن تأثیر را وصف کنم. بیست سالی طول کشید تا آن قطعه را بیابم و بدانم که اثر چایکوفسکیست. سپس قطعهای از بالت "دریاچهی قو"ی او را بر متن نمایشنامههای رادیویی میشنیدم و مو بر تنم راست میشد، باز بی آنکه بدانم سرودهی اوست.
دانشآموز دبیرستان که بودم، صافترین ایستگاههای رادیویی که در شهرمان میشنیدیم باکو، مسکو، و رشت بود (نه تبریز، و نه هنوز تهران). رادیوی رشت برخی نیمهشبها موسیقی کلاسیک پخش میکرد. یک گوشی به رادیوی ترانزیستوری به بزرگی آجر ساختمان را که تازه به بازار آمدهبود و پدرم برای بردن به پیکنیکها خریدهبود وصل میکردم و توی رختخواب به برنامهی موسیقی کلاسیک رادیوی رشت گوش میدادم تا خوابم ببرد. اما این ایستگاه نیز هنوز فقیر بود، دو – سه نوار یکساعته بیشتر نداشتند و همین نوارها در طول هفتهها آنقدر به تکرار پخش میشد که همه را از سر تا ته از حفظ بودم. یکی از آثاری که از همین نوارها به تکرار شنیده میشد، سنفونی ششم چایکوفسکی بود.
ذرات بلورین آشنایی و علاقه به سنفونی ششم چایکوفسکی از همان شنیدنهای تکراری در ذهنم و گوشم شکل گرفت، و رشد کرد. شکلگیری بلورها از بخش چهارم و پایانی و بسیار غمانگیز آن آغاز شد، تا آنکه تمامی سنفونی را در بر گرفت.
بهگمانم در سال 1351 بود که یک فیلم ساخت انگلستان به کارگردانی کن راسل Ken Russell در سینماهای تهران نمایش دادند که بر داستان زندگی چایکوفسکی ساخته شدهبود و ریچارد چمبرلین Richard Chamberlain نقش چایکوفسکی را در آن بازی میکرد. نام اصلی فیلم The Music Lovers بود اما در ایران آن را "در تلاطم زندگی" نامیدند. این فیلم نقل محافل روشنفکری و دانشجویی ایران شد و استقبال پرشوری از آن کردند. موسیقی دراماتیک چایکوفسکی روی صحنههای تکاندهندهی فیلم اثری دوچندان داشت و بسیاری کسان با تماشای این فیلم به چایکوفسکی علاقمند شدند. به ویژه صحنهی مربوط به اجرای کنسرتو پیانوی شماره یک توسط "خود آهنگساز" در فیلم، این اثر او را بسیار معروف کرد.
پیوتر چایکوفسکی همجنسگرا بود و پذیرفته نبودن همجنسگرایی در جامعهی روسیه او را بسیار رنج داد. او از جمله برای لاپوشانی گرایشش تن به ازدواجی ناخواسته داد، و این ازدواج زندگانی او را سیاهتر کرد.
تا پیش از دیدن فیلم "در تلاطم زندگی" من هیچ چیزی درباره همجنسگرایی چایکوفسکی نشنیدهبودم و نمیدانستم. و نکتهای که اغلب ما دانشجویان تماشاگر فیلم نیز در نیافتیم، آن بود که کارگردان فیلم، کن راسل، گفتهبود که فیلمش "داستان ازدواج یک مرد همجنسگرا و یک زن جماعباره nymphomaniac" است. به گمانم علت غفلت ما آن بود که چند صحنهی کوتاه فیلم را در ایران قیچی کردهبودند و چندان جلوهی بارزی از گرایش چایکوفسکی به همجنسان در آن باقی نبود. اما نسخهی کامل فیلم در سراسر جهان سروصدایی بهپا کردهبود و هموطنان چایکوفسکی در شوروی سابق که وجود پدیدهای بهنام همجنسگرایی در ذهنشان نمیگنجید و در بهترین حالت آن را یک بیماری میدانستند، فریاد برداشتند که این فیلم را محافل امپریالیستی ساختهاند تا چایکوفسکی را لجنمال کنند؛ که خود شوروی چند ماه پیش از آن فیلم زندگانی چایکوفسکی را ساخته که جایزهی جشنوارهی فیلم سنسباستیان را هم برده، و برای سال 1972 نامزد دو جایزهی اسکار و یک جایزهی گلدن گلوب است، و... اما... اما میبینید که سینماداران ایران رغبتی به نمایش آن فیلم نشان نمیدهند.
کمی بعد "انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی" در تهران، فیلم "چایکوفسکی" Chaykovskiy ساخت شوروی را در سالن انجمن به نمایش گذاشت، تبلیغ فراوانی کردند، و علاقمندان برای دیدن فیلم بسیج شدند. بازیگر نقش چایکوفسکی در این فیلم هنرپیشهی بزرگ شوروی ایناکنتی اسماکتونوفسکی Innokenty Smoktunovsky بود که پنج سال پیش از آن در نقش هملت بازی نبوغآسایی کردهبود. با پیشداوری و علاقه و تعصبی که نسبت به محصولات فرهنگی شوروی داشتم، پیشاپیش دلم میخواست، و مطمئن هم بودم که فیلم "چایکوفسکی" ساخت شوروی به مراتب بهتر از "در تلاطم زندگی" انگلیسی خواهد بود. اما باید اعتراف کنم که فیلم "چایکوفسکی" روسی در آن هنگام و در آن سن و سال برای من بسیار خستهکننده و بی رنگ و بو بود و هیچ گیرایی نداشت. یک بار دیگر باید ببینمش.
حقوق همجنسگرایان در روسیهی امروز هنوز پایمال میشود و وضعیت آنان چندان تفاوتی با وضعیت همتایانشان در ایران اسلامی شیعی ندارد. اما صرفنظر از استفادهی ضد تبلیغاتی غرب از همجنسگرایی چایکوفسکی، و انکار آن در روسیهی پوتین، چایکوفسکی و موسیقی او همچنان عظیم و بزرگ و بیهمتاست. سنفونیهای چهارم و پنجم و ششم او، بالتهای سهگانهاش فندقشکن، دریاچهی قو، و زیبای خفته، و بسیاری از دیگر آثارش از شاهکارهای بزرگ موسیقی هستند. دو فانتزی – اوورتور او با نامهای هملت، و رومئو و ژولیت از آثاری هستند که من از شنیدنشان سیر نمیشوم.
برای شنیدن آثار نامبرده روی کلمات آبیرنگ موجود در متن کلیک کنید.