ویراستار این شماره، اسد سیف، در "چند نکته"ی خود از جمله مینویسد: «زبان نیز همچون انسان مردنیست. به ادعای سازمان یونسکو هر سال بهطور متوسط ده زبان نابود میشوند. هماکنون بیش از حدود شش هزار زبان زندهی دنیا در خطر مرگ قرار دارند. این روند سیر صعودی دارد و اگر به اینسان پیش برود، تا پنج قرن آینده جز چند زبان بر کره زمین نخواهند بود.
در این شکی نیست که اگر زبان واحدی بر جهان حاکم میبود، رابطهها سریعتر و راحتتر صورت میگرفت. این پدیده را هماکنون شرکتهای فراملیتی بهکار میبندند و زبان انگلیسی را به اجبار به عنوان زبان رابطه برگزیدهاند.
در عرصهی جامعه اما موضوع فرق میکند. مرگ هر زبان همانا پایان تاریخ شفاهی گروهی است که به آن زبان سخن میگفتند. یعنی این که دیگر به این زبان هیچ واقعیتی از هستی بیان نمیشود.
از عمر متوسط زبانها اطلاع ندارم ولی میدانم که میتوان با سرکوب یک زبان مرگ آن را تسریع کرد و یا با حمایت از زبانی نزار، آن را شکوفا کرد. تجربه زبان عبری در کشور اسرائیل و زبان مائوری در کشور نیوزیلند را در این رابطه میتوان نمونههای موفق بهشمار آورد.
یونسکو در حال حاضر تنها سازمانی است که برای نجات زبانها اقداماتی به عمل آورده، رهنمودهایی به جامعه جهانی ارائه میدارد. ضرورت سهزبانه بودن که زبان مادری و زبان بینالمللی در آن ارجحیت دارند، از پیشنهادهای این سازمان است در حفظ و ارتقاء زبانها.
در کنار سازمان یونسکو، نویسندگان یعنی کسانی که با واژگان سروکار دارند، بزرگترین حامی زبان هستند. دولتهای اقتدارگرا با سیاسی کردن مسأله زبان، به ممنوعیت آن رأی میدهند، چنانچه جمهوری اسلامی همچون رژیم پیشین زبانهای داخل کشور را در محدودیتی کُشنده قرار دادهاست. زبانی که در آن بازآفرینی صورت نگیرد، از زایایی خویش تهی میگردد. زبانهای داخل کشور چنین وضعیتی را تجربه میکنند.
کانون نویسندگان ایران در منشور خویش "رشد و شکوفایی زبانهای متنوع کشور را از ارکان اعتلای فرهنگی و پیوند و تفاهم مردم ایران میداند" و در این رابطه، مخالف "هرگونه تبعیض و حذف در عرصههای چاپ و نشر و پخش آثار به همه زبانهای موجود" است.
پذیرش این اصل حاصل سالها بحث و گفتوگو بود. بهکار گرفتن آن اما امکان میطلبد. چنین امکانی اگرچه برای همکاران ما در داخل کشور ناممکن است، اقدام آن در خارج کشور، فکر میکنم، پاسخی باشد به یک نیاز مبرم. دفاع از شکوفایی زبانهای داخل کشور وظیفه ماست و ما هر یک به شکلی در مرگ و یا تضعیف این زبانها میتوانیم نقش داشتهباشیم.»
نوشتهی ترکی آذربایجانی به قلم من است، با عنوان "سارا باجی"، که فارسی آن هم همانجا درج شدهاست.
دیگر همکاران این شماره به شرح زیر است:
نعمت آزرم، عسگر آهنین، محمد ارکون، مهدی استعدادی شاد، رضا اغنمی، رولان بارت، سیاگزار برلیان، عبدالقادر بلوچ، فرامرز پورنوروز، فریدون تنکابنی، ملیحه تیرهگُل، محمد جواهرکلام، شالاو حهبیبه، حسن حسام، محسن حسام، ناظم حکمت، منصور خاکسار، نسیم خاکسار، هادی خرسندی، اسماعیل خویی، محمد خلیلی، حسین دولتآبادی، محمد ربوبی، بهرام رحمانی، عباس سماکار، اسد سیف، س. سیفی، آندره سینیاوسکی، شهلا شفیق، بهروز شیدا، هاشم صالح، جواد طالعی، یوسف عزیزی بنیطرف، فهیمه فرسایی، محمدرضا فشاهی، زیبا کرباسی، گیلآوایی، وریا مظهر، نجمه موسوی (پیمبری)، ناصر مهاجر، مجید میرزایی، علی میرکازهی، مجید نفیسی، مسعود نقرهکار، مسعود مولازاده، باقر مؤمنی، ابراهیم هرندی.
این دفتر را از کتابفروشیهای ایرانی شهرتان، و از کتابخانههای عمومی سراغ بگیرید، یا در سایت انتشارات فروغ آلمان (کلن) در این نشانی سفارش دهید.