شبی با صفا بود، با رقص و آواز و شادی و نوشانوش و بازگویی خاطرات تلخ و شیرین گذشته. چه حیف که بسیاری از کسانی که دلم میخواست دیشب اینجا باشند، نتوانستند و نمیتوانستند با ما باشند، یا چون دیدارشان آرزویی دستنایافتنی شمرده میشد، حتی خبر نیافتند. با یاد همهشان بودیم و دلم با همهتان بود.
بینهایت سپاسگزارم از همهی شما دوستانی که همت کردید و از دور و نزدیک آمدید؛ برای ارمغانهای بسیار اندیشیده و ارزندهی همگیتان، و برای هنرنماییهایتان. اکنون از وجود و حضور شمایان نیرو گرفتهام که تا سالهای دیگری نیز باشم و بمانم و بکوشم. دورد بر شما!