هشتم دسامبر امسال، 2015، یکصدوپنجاهمین زادروز آهنگساز بزرگ فنلاندی ژان سیبلیوس (1957 – 1865) Jean Sibelius است. نخستین بار در 12 – 13 سالگی با یکی از آثار او آشنا شدم، بی آنکه نام اثر یا نام آهنگساز را بدانم. در آن هنگام آن را در رادیوی ایران به عنوان موسیقی آغازین (آرم برنامه) و موسیقی متن نمایشنامهی رادیویی "کارآگاه جانیدالر" بهکار میبردند. نزدیک 10 سال دیرتر کشف کردم که آن اثر "فینلاندیا" نام دارد.
فینلاندیا در سال 1899 و برای اجرا در یک نمایش اعتراضی بر ضد فشار و سانسور حاکمیت روسیهی تزاری در فنلاند سروده شد و شنوندگان را بسیار به هیجان آورد. اما در طول تاریخ بیش از صد سالهی این اثر، آن را در روایتهای گوناگون و برای بهرهبرداریهای گوناگون، از چپ و راست، بهکار بردهاند: به عنوان موسیقی دلتنگی فنلاندیهای مهاجر در امریکا، با روایتی کمونیستی در دههی 1920، موسیقی فراماسونها در دههی 1930، تا موسیقی متن فیلم معروف "سرباز گمنام" که هر سال در روز استقلال فنلاند نشانش میدهند. این موسیقی در فیلم «جانسخت 2» Die Hard 2 با بازیگری بروس ویلیس نیز بهکار رفتهاست. جونبائز خوانندهی معروف و آزادیخواه امریکایی نیز آوازی روی ملودی فینلاندیا اجرا کردهاست. از سوی دیگر گفته میشود که گؤبلز رئیس دستگاه تبلیغات هیتلر نیز موسیقی سیبلیوس را دوست میداشت. با این حال گاه صحبت از آن است که "فینلاندیا" را سرود ملی فنلاند اعلام کنند.
سیبلیوس خود درگیر تناقض زبانی بود: او از سوئدیهای فنلاند بود و زبان مادریش سوئدی بود اما دل به دختری فنلاندی از خانوادهای اشرافی سپرد و سرانجام با او همسری کرد. میگویند که برای بهدست آوردن دل پدر این دختر بود که سیبلیوس آثاری "ملی" در مایههای تاریخ و فولکلور فنلاند آفرید، اما همواره میگفت که علاقهای به سیاست ندارد.
قهرمان ملی بودن در کشوری نوبیناد باری سنگین بر دوش سیبلیوس مینهاد. احساس میکرد که از همه سو در فشار است تا آثاری بزرگ بیافریند، و این موضوع رنجش میداد. او در امریکا بیش از هر جای دیگر محبوبیت داشت و پیوسته از آنجا نامههایی دریافت میکرد که آثار تازهای از او میخواستند.
او منزوی بود، بیماری لرزش دست داشت، و گفتهاست که تنها پس از نوشیدن نیم بطری شامپاین لرزش دستانش از میان میرفت و میتوانست ارکستر را رهبری کند. اما او الکلی نبود و مدتهای طولانی بی نوشیدن قطرهای مشروب کار میکرد. او بیش از نود سال زیست.
از او هفت سنفونی باقیست که چهارتای نخست معروفیت بیشتری دارند. میگویند که او سنفونی هشتم را هم نوشتهبود، اما نسخهی دستنویس آن را به شعلههای آتش سپرد. تنها کنسرتو ویولون او بیهمتا و بینهایت زیباست.
او در سرودن آثارش از طبیعت و اقلیم فنلاند الهام میگرفت. الکس راس Alex Ross نویسندهی یکی از بهترین کتابهای معرفی موسیقی بهنام «و باقی سروصداست» The rest is noise میگوید که قدم زدن در جنگل پیرامون خانهی ژان سیبلیوس و همسرش را که بیرون شهر هلسینکی قرار دارد و اکنون موزهاش کردهاند هرگز فراموش نمیکند: «ناگهان احساس کردم که میفهمم موسیقی او از کجا سرچشمه میگیرد.»
هشت سال پیش به مناسبت پنجاهمین سالمرگ سیبلیوس نیز چند سطری دربارهی او و برخی از آثارش نوشتم. در این نشانی بخوانیدش، و شنیدن این آثار را توصیه میکنم:
فینلاندیا: https://youtu.be/qOSaT6U4e-8
کنسرتو ویولون: https://youtu.be/_T5fctRsBLY
والس غمانگیر: https://youtu.be/q6wGEap3lHs
قوی توئونلا: https://youtu.be/iINN3h3JCrI
سنفونیهای چهارگانه: 1، 2 (آه که من چهقدر بخش دوم آن را دوست دارم – از دقیقه 10:53)، 3، 4
آواز جون بائز با ملودی فینلاندیا: https://youtu.be/tBXy6TIun9k
عکس سیبلیوس کار پرترهساز بزرگ جهان یوسوف کارش Yusuf Karsh است. با کلیک بزرگش کنید.
فینلاندیا در سال 1899 و برای اجرا در یک نمایش اعتراضی بر ضد فشار و سانسور حاکمیت روسیهی تزاری در فنلاند سروده شد و شنوندگان را بسیار به هیجان آورد. اما در طول تاریخ بیش از صد سالهی این اثر، آن را در روایتهای گوناگون و برای بهرهبرداریهای گوناگون، از چپ و راست، بهکار بردهاند: به عنوان موسیقی دلتنگی فنلاندیهای مهاجر در امریکا، با روایتی کمونیستی در دههی 1920، موسیقی فراماسونها در دههی 1930، تا موسیقی متن فیلم معروف "سرباز گمنام" که هر سال در روز استقلال فنلاند نشانش میدهند. این موسیقی در فیلم «جانسخت 2» Die Hard 2 با بازیگری بروس ویلیس نیز بهکار رفتهاست. جونبائز خوانندهی معروف و آزادیخواه امریکایی نیز آوازی روی ملودی فینلاندیا اجرا کردهاست. از سوی دیگر گفته میشود که گؤبلز رئیس دستگاه تبلیغات هیتلر نیز موسیقی سیبلیوس را دوست میداشت. با این حال گاه صحبت از آن است که "فینلاندیا" را سرود ملی فنلاند اعلام کنند.
سیبلیوس خود درگیر تناقض زبانی بود: او از سوئدیهای فنلاند بود و زبان مادریش سوئدی بود اما دل به دختری فنلاندی از خانوادهای اشرافی سپرد و سرانجام با او همسری کرد. میگویند که برای بهدست آوردن دل پدر این دختر بود که سیبلیوس آثاری "ملی" در مایههای تاریخ و فولکلور فنلاند آفرید، اما همواره میگفت که علاقهای به سیاست ندارد.
قهرمان ملی بودن در کشوری نوبیناد باری سنگین بر دوش سیبلیوس مینهاد. احساس میکرد که از همه سو در فشار است تا آثاری بزرگ بیافریند، و این موضوع رنجش میداد. او در امریکا بیش از هر جای دیگر محبوبیت داشت و پیوسته از آنجا نامههایی دریافت میکرد که آثار تازهای از او میخواستند.
او منزوی بود، بیماری لرزش دست داشت، و گفتهاست که تنها پس از نوشیدن نیم بطری شامپاین لرزش دستانش از میان میرفت و میتوانست ارکستر را رهبری کند. اما او الکلی نبود و مدتهای طولانی بی نوشیدن قطرهای مشروب کار میکرد. او بیش از نود سال زیست.
از او هفت سنفونی باقیست که چهارتای نخست معروفیت بیشتری دارند. میگویند که او سنفونی هشتم را هم نوشتهبود، اما نسخهی دستنویس آن را به شعلههای آتش سپرد. تنها کنسرتو ویولون او بیهمتا و بینهایت زیباست.
او در سرودن آثارش از طبیعت و اقلیم فنلاند الهام میگرفت. الکس راس Alex Ross نویسندهی یکی از بهترین کتابهای معرفی موسیقی بهنام «و باقی سروصداست» The rest is noise میگوید که قدم زدن در جنگل پیرامون خانهی ژان سیبلیوس و همسرش را که بیرون شهر هلسینکی قرار دارد و اکنون موزهاش کردهاند هرگز فراموش نمیکند: «ناگهان احساس کردم که میفهمم موسیقی او از کجا سرچشمه میگیرد.»
هشت سال پیش به مناسبت پنجاهمین سالمرگ سیبلیوس نیز چند سطری دربارهی او و برخی از آثارش نوشتم. در این نشانی بخوانیدش، و شنیدن این آثار را توصیه میکنم:
فینلاندیا: https://youtu.be/qOSaT6U4e-8
کنسرتو ویولون: https://youtu.be/_T5fctRsBLY
والس غمانگیر: https://youtu.be/q6wGEap3lHs
قوی توئونلا: https://youtu.be/iINN3h3JCrI
سنفونیهای چهارگانه: 1، 2 (آه که من چهقدر بخش دوم آن را دوست دارم – از دقیقه 10:53)، 3، 4
آواز جون بائز با ملودی فینلاندیا: https://youtu.be/tBXy6TIun9k
عکس سیبلیوس کار پرترهساز بزرگ جهان یوسوف کارش Yusuf Karsh است. با کلیک بزرگش کنید.
No comments:
Post a Comment