در حاشیهی جشن تولد باصفای دوستی، با همهی میهمانان به تماشای مسابقهی فوتبال میان تیمهای ایران و آرژانتین نشستیم. شور و شوق و ابراز احساسات دوستان آنچنان پر سروصدا بود که از تحلیلها و نظرهای مفسران ورزشی کانال تلویزیون سوئد چیزی نمیشنیدیم. اما در آن میان، در آستانهی آغاز نیمهی دوم، جملهای را همه شنیدند که انفجار خندهی جمع را در پی داشت. یکی از مفسران گفت: «حال ببینیم که آیا نظم و انضباط [دیسیپلین] ایرانی در نیمهی دوم هم دوام خواهد آورد، یا نه»! «نظم و انضباط ایرانی»؟ آیا چنین چیزی وجود دارد؟
90 دقیقه بازی بهروشنی نشان داد که آری، نظم و انضباطی سفت و سخت و ستودنی در بازی تیم ایران وجود دارد، هرچند شاید نه نظم و انضباط "ایرانی" که بیگمان "پرتغالی". مربی پرتغالی تیم ثابت کرد که میتوان به ایرانی جماعت هم آموخت که در یک تیم و به عنوان عضوی از یک تیم عمل کنند، و انضباط تیمی را رعایت کنند. او ثابت کرد که در این صورت این تیم میتواند، همچنان که مفسر سوئدی گفت، قهرمانانه عمل کند heroisk insats.
ایکاش یک کیروش هم پیدا میشد و این را به اپوزیسیون ایرانی میآموخت.
[با درود به خسرو عزیز]
90 دقیقه بازی بهروشنی نشان داد که آری، نظم و انضباطی سفت و سخت و ستودنی در بازی تیم ایران وجود دارد، هرچند شاید نه نظم و انضباط "ایرانی" که بیگمان "پرتغالی". مربی پرتغالی تیم ثابت کرد که میتوان به ایرانی جماعت هم آموخت که در یک تیم و به عنوان عضوی از یک تیم عمل کنند، و انضباط تیمی را رعایت کنند. او ثابت کرد که در این صورت این تیم میتواند، همچنان که مفسر سوئدی گفت، قهرمانانه عمل کند heroisk insats.
ایکاش یک کیروش هم پیدا میشد و این را به اپوزیسیون ایرانی میآموخت.
[با درود به خسرو عزیز]
2 comments:
شیوا
احتمالا بیننده مسابقات والیبال ایران در لیگ جهانی نیستی وگرنه فکر نمی کردی که این نظم پذیری الزاما "پرتغالی" است. بچه های المپیادی در دوره های تابستانی باشگاه دانش پژوهان جوان با پیگیری و پشتکار و انظباط مسئله حل می کنند و خود را برای مسابقات بین المللی آماده می کنند. اینجا مربی پرتغالی نیست و المپیادی های قبلی به جدیدی ها یاد می دهند. راستی یک مثال دیگر که البته شما نبودید و اگرچه در کلیپ ها دیدیه اید اما حس نکردی منظورم راهپیمایی سال 88 از میدان توپخانه تا میدان انقلاب است. همان اژدهایی که سیاوش سی سال قبلش سروده بود این بار با یک قرار ساده لب بستند و جمعیت میلیونی در سکوت و نظم راه می پیمود. یادم است که جقدر از این ابهت و همبستگی و خودداری لذت بردم و بی اختیار هی می ایستادم و می رفتم روی یگ پله ای ، پل عابری ، سکویی تا این بزرگی را بیشتر و بیشتر ببینم. به جای همه یاران از دست رفته ام ببینم و لذت ببرم. میدانم که ما مشکلات فرهنگی زیادی داریم به خصوص در کارهای جمعی اما دیگر از آن زمان که کلیشه وار تکرار می شد ایرانیها فقط در ورزشهای انفرادی جای رشد دارند چون روحیه جمعی ندارند خیلی گذشته. شما لیگ فوتبال ایران را شاید دنبال نمی کنی تا تغییرات را هر چند کوچک اما واقعی ببینی.
لعنت به این مهاجرت طولانی که دنیاها و تجربیات ما را از هم دور می کند
سلامت باشی
دوست
مرسی واست کامنتت دوست عزیز
Post a Comment