06 November 2012

بدرود حسین قهرمان

امروز خبر یافتم که یکی از یاران دیرین، احمد تقوی کلجاهی، معروف به حسین قهرمان، ترکمان ‏کرده‌است. خبری دردآور بود و دقایقی طول کشید تا معنا و محتوای آن را دریابم. و آنگاه بغض گلویم ‏را گرفت.‏

من با حسین در دفتر حزب توده ایران، همان دفتری که به تحریک هادی غفاری به یغما رفت، آشنا ‏شدم اما هرگز با نام اصلی او سروکاری نداشتم، و این شاید نخستین بار است که آن را می‌بینم. ‏حسین در آغاز کار من در ضبط نوارهای "پرسش‌وپاسخ" کیانوری در انتظامات این جلسه‌ها همکاری ‏می‌کرد. کیانوری با جمعیتی در یکی از اتاق‌ها می‌نشست، و باقی جمعیت در راهروها و راه‌پله‌های ‏ساختمان از بلندگوهایی به سخنان کیانوری گوش می‌دادند. حسین جایی نزدیک کیانوری ‏می‌نشست، و پیوسته نگران از پنجره‌ها سرک می‌کشید تا مبادا تک‌تیراندازی در حال نشانه‌روی به‌سوی ‏این اتاق باشد. و سرانجام حسین بود که در یکی از جلسه‌های بعدی کیانوری را واداشت تا جایش ‏را عوض کند و طوری بنشیند که از بیرون در دیدرس نباشد.‏

حسین قهرمان، دانشجوی پیشین پلی‌تکنیک و زندانی سیاسی زمان شاه، در آن هنگام، همزمان، ‏با کارهای چاپ و توزیع "نامه مردم" و دیگر نشریات حزب نیز درگیر بود و از جان مایه می‌گذاشت.‏

پس از تسخیر دفتر به‌دست چماقداران، حسین را کم دیدم. و سپس در سپتامبر 1983 او را ‏در هواپیمایی که قرار بود ما را از باکو به مینسک ببرد، باز یافتم: ما را از اردوگاه زاغولبا، و حسین و ‏گروهی دیگر را از اردوگاه سومقائیت می‌بردند تا در مینسک اسکان دهند.‏

در میسنک حسین را نیز چون دیگران به "کار گل" گماشتند، اما به یاد ندارم چه کاری. او اهل جار و ‏جنجال نبود و سر در کار خود داشت. و سرانجام او نیز سه سال بعد از من، در 1989، شوروِی را ‏ترک کرد و کم‌کم در شهر اسن آلمان جا گرفت. در دیداری که در مینسک با لطفیار ایمانوف داشتیم، ‏و در این نشانی شرحش را نوشته‌ام، حسین نیز حضور داشت و ایمانوف صفحه‌هایی به یادگار به او نیز داد. آن‌جا در دو عکس گروهی چهره‌ی او ‏را می‌بینید: در عکس نخست او نفر سوم از راست است، و در عکسی از هفته‌نامه آذربایجانی ‏‏"ادبیات و هنر" او نفر نخست از راست است، با هدیه‌های ایمانوف در دست. عکس تازه‌تری از او در این و این نشانی می‌یابید.‏

حسین قهرمان (احمد تقوی کلجاهی) از آن جان‌هایی بود که گویی برای آن پا به هستی نهاده‌اند ‏که با سوختن و سوزاندن خود تاریکی‌ها را برای دیگران واپس برانند. یادش گرامی باد!‏

No comments: