02 July 2012

دانش اسلامی

تازه‌ترین ترجمه‌ام با همین عنوان، که معرفی دو کتاب است، در سایت پرسیران منتشر شده‌است.‏

صفحه‌ی نخست سایت.‏
نشانی ترجمه.‏

3 comments:

محمد ا said...

ممنون از ترجمه این مقاله. اطلاعات دینی من اندک است، ولی گمان کنم نویسنده به خطا ابوبکر را عموی پیامبر دانسته است. ابوبکر پدر عایشه و پدرزن محمد بود. به نظرم بد نیست در ترجمه این خطاها را تصحیح کنیم. بررسی تز اصلی کتاب ها البته کاری است کارستان و لازمه آن خواندن خود کتاب هاست. شاد باشید، محمد

Shiva said...

سپاسگزارم محمد گرامی برای این تصحیح. از تحریریه‌ی مربوطه خواهش کردم که درستش کنند. من همه‌ی سال‌های ‏دبیرستان درس فقه را با استفاده از تک ماده و با نمره هفت قبول شدم! رئیس دبیرستان، که در ضمن دبیر فقه‌مان هم بود پیوسته ‏پیش پدرم گله می کرد که باز هم آقازاده به جای جواب سوأل‌های فقه، انشا نوشته‌است!‏

این مطلب را از نشریه‌ی کاغذی ترجمه کردم اما اکنون رفتم و دیدم که در نسخه‌ی آنلاین نویسنده هم این مورد را تصحیح ‏کرده‌است. در مورد خود کتاب‌ها هم حق با شماست. من کتاب نخست را کمی ورق و نک زدم. جالب این بود که جیم الخلیلی ‏نواده‌ی یکی از کاتبان یا میرزابنویس‌های ناصرالدین شاه قاجار است.‏

Anonymous said...

با درود

از آنجا که متن شما ترجمۀ نوشته ای در بارۀ دو کتاب است و نه نظر شما، و از آنجا که من هم این دو کتاب را نخوانده ام، تنها به یکی دو نکته اشاره می کنم : نخست این که سال 1453 که سال سقوط کنستانتینپل است (به عبارت دیگر سال فتح قسطنطنیه)، در غرب سال پایانی قرون وسطی شمرده می شود و آغاز رنسانس

اکنون برمی گردم به تکه ای از متن شما : »
جیم الخلیلی در کتاب خود می‌گوید که
با وجود پیشرفت‌های نظامی ترکان، به‌زودی اروپائیان در زمینه‌ی علوم از آنان پیشی گرفتند. علت آن در درجه‌ی نخست مقاومت دین در برابر خردگرایی و اندیشه‌های نو نبود، زیرا چنین مقاومتی در اروپا نیز وجود داشت. علت در چیزی دیگر با ماهیتی فنی بود: چاپ
«
شاید منظور "پیشروی" نظامی باشد و نه پیشرفت نظامی، چرا که عثمانیان به جز تاراج وفتح و سپس اِعمال باج و خراج به پیشرفتی نمی اندیشیدند و درآن روزگار دیگر سخنی از خردگرایی و اندیشۀ نو نبود که دین در برابرش مقاومت کند یا نکند، اسلام عزیز تازه پا به قرون وسطای جاودانۀ خود گذاشته بود

دیگر این که علت پیشرفت غرب را در ماهیتی فنی یعنی صنعت چاپ دیدن، از سویی پر بها دادن به نوشتجات عهد عثمانی ست واز سویی تمام شکوفایی و زایندگی دورۀ رنسانس را به اختراع حضرت گوتنبرگ محدود و مختصر کردن که بسیار ساده انگارانه خواهد بود

و نکتۀ آخر این که گرچه در زبان های دیگر هم دقیقا همین اصطلاح "خوابیده" را برای خط عرب به کار می برند اما اگر این واژه را خمیده و گرد ترجمه کنیم تصورش آسان ترست تا خوابیده، و سپس این استنباط که پس خط لاتین خطی ست ایستاده و استوار!

روزگارتان خوش

اسفندیار مغموم