نبی خزری (2007- 1924) شاعر و نویسندهی سرشناس جمهوری آذربایجان در آغاز دیماه 1361 به مناسبت شصتمین سال پایهگذاری اتحاد جماهیر شوروی و به نمایندگی از سوی جمعیتهای دوستی اتحاد شوروی و کشورهای دیگر و به عنوان میهمان رسمی وزارت امور خارجهی ایران، به ایران سفر کرد. یادداشتهای این سفر او نزدیک یک سال بعد در ماهنامهی "آذربایجان" ارگان اتحادیهی نویسندگان آذربایجان شوروی منتشر شد، و این هنگامی بود که اکنون من از شوروی سر در آوردهبودم و تازه از باکو به مینسک انتقالم دادهبودند. در ساعات تنگ فراغت سفرنامهی نبی خزری را از آذربایجانی به فارسی برگرداندم.
نیمی از متن ترجمهی من چهار سال دیرتر (1987) در "دفتر پنجم" نشریهی شورای نویسندگان و هنرمندان ایران (دورهی دوم، سال 1366، بهار و تابستان) در آلمان منتشر شد و در آنجا گفتهشد که دنبالهی سفرنامه در دفتر بعدی منتشر خواهد شد. اما دفتری دیگر هرگز منتشر نشد.
زحمت انتشار "دفتر"های شورای نویسندگان و هنرمندان ایران را در آن هنگام دوست گرامی من و طنزنویس معروف آقای فریدون تنکابنی بر عهده داشتند. ایشان و همکارشان بخش دوم و پایانی سفرنامهی نبی خزری را نیز حروفچینی و صفحهبندی کردهبودند و چندی بعد آن را برای من فرستادند تا اگر امکانی دست داد، خود منتشرش کنم. چنین امکانی هرگز دست نداد. بیش از ده سال پیش در سایت شخصیم تصویر چند برگ از این نوشته را گذاشتم و در انتها نوشتم "تصویربرداری از 60 صفحه حوصله میخواهد!"
این حوصله نیز دست نداد، تا آنکه فن تصویربرداری به اندازهی کافی پیشرفت کرد، و همین روزها توانستم ساعتی را صرف این کار کنم، و اینک، متن کامل سفرنامهی نبی خزری را اینجا مییابید. گفتن ندارد که اگر امروز به ترجمهی این نوشته مینشستم، بسیار بهتر و روانتر در میآمد. امکان ویرایش آن را هم ندارم، زیرا فقط روی کاغذ دارمش.
یک نکتهی جالب دربارهی سفر نبی خزری هنگام آن است: سپاه پاسداران سخت در تدارک دستگیری رهبران حزب توده ایران است و یک ماه و نیم بعد ضربه را فرود میآورد.
با سپاس از آقای فریدون تنکابنی.
نیمی از متن ترجمهی من چهار سال دیرتر (1987) در "دفتر پنجم" نشریهی شورای نویسندگان و هنرمندان ایران (دورهی دوم، سال 1366، بهار و تابستان) در آلمان منتشر شد و در آنجا گفتهشد که دنبالهی سفرنامه در دفتر بعدی منتشر خواهد شد. اما دفتری دیگر هرگز منتشر نشد.
زحمت انتشار "دفتر"های شورای نویسندگان و هنرمندان ایران را در آن هنگام دوست گرامی من و طنزنویس معروف آقای فریدون تنکابنی بر عهده داشتند. ایشان و همکارشان بخش دوم و پایانی سفرنامهی نبی خزری را نیز حروفچینی و صفحهبندی کردهبودند و چندی بعد آن را برای من فرستادند تا اگر امکانی دست داد، خود منتشرش کنم. چنین امکانی هرگز دست نداد. بیش از ده سال پیش در سایت شخصیم تصویر چند برگ از این نوشته را گذاشتم و در انتها نوشتم "تصویربرداری از 60 صفحه حوصله میخواهد!"
این حوصله نیز دست نداد، تا آنکه فن تصویربرداری به اندازهی کافی پیشرفت کرد، و همین روزها توانستم ساعتی را صرف این کار کنم، و اینک، متن کامل سفرنامهی نبی خزری را اینجا مییابید. گفتن ندارد که اگر امروز به ترجمهی این نوشته مینشستم، بسیار بهتر و روانتر در میآمد. امکان ویرایش آن را هم ندارم، زیرا فقط روی کاغذ دارمش.
یک نکتهی جالب دربارهی سفر نبی خزری هنگام آن است: سپاه پاسداران سخت در تدارک دستگیری رهبران حزب توده ایران است و یک ماه و نیم بعد ضربه را فرود میآورد.
با سپاس از آقای فریدون تنکابنی.
2 comments:
سلام وتشکر
در خبرنامه کتاب های رایگان پارسی معرفی شد
کل ترجمه را خواندم. خوب نوشته بودید. همه چیز را بی تعبیر نشان میدهد بدون کم و کسر. البته تا آنجا که مربوط به ایران میشود. آرزو میکردم که نبی میتوانست به دبدار شهریار بزرگ برس. ولی تا آنجا که مربوط به شوروی آنروز میشود آقای خزری حتی در انتهای دوره برژنیف هنوز یا از مسئله پرت بوده است یا خود را به آنراه زده بود. دیگر چه میتوان گفت. خود شهریار همه چیز را بهتر فهمیده است.
من دیروز تاریخ آذربایجان کسروی را برای چندمین بار خواندم. عجب آدم دانش پژوهی است در دوره ای که امکانات دستیابی به مطالب علمی آنقدر کم بوده است. البته مسلما اشتباهاتی هم داشته است
اصغر
Post a Comment