این روزها، با مرگ تئودوراکیس، بسیاری کسان دربارهی او نوشتند، از آن میان افرادی از «چپ» سابق و لاحق خودمان. این نوشتهها اغلب بسیار نوستالژیک و رمانتیک بود و دامنهی آنها به ستایش از فیلمهایی نیز رسید که تئودوراکیس موسیقی متن آنها را ساخته، و در آن میان فیلم «حکومت نظامی» ساختهی کوستا گاوراس هممیهن تئودوراکیس. «زد» و چند فیلم دیگر را نیز هماو ساخته که تئودوراکیس برایشان موسیقی سرودهاست.
اکنون میخواهم یادآوری کنم که روزنامه «مردم» ارگان مرکزی حزب توده ایران (شماره ۱۱۸، ۲۵ آذر ۱۳۵۸) پس از نمایش فیلم «حکومت نظامی» در ایران، دربارهی آن چه نوشت؛ برای اندکی بازنگری در عقاید آن روز، شاید؟ یا حتی عقاید امروز؟
«حکومت نظامی: وقتی سرجاسوس آمریکا «قهرمان» معرفی میشود...!
نبرد اصلی جهانی، یعنی نبرد سوسیالیسم و سرمایهداری، هر چه پیشتر میرود، بیشتر به سود سوسیالیسم پایان میپذیرد. [...] مضمون عمدهی عصر ما گذار از سرمایهداری به سوسیالیسم است [...] سرمایهداری هر روز بیش از پیش به طرفند و نیرنگ متوسل میشود. سرمایهداری میکوشد از «وسیلههای» علمی و هنری سود بجوید تا به «هدف» تخدیر تودهها، ایجاد انحراف در نظرها و نا امید کردن آنها برسد.
سینما از آنجا که فراگیرترین هنرهاست و تودههای میلیونی را در پوشش خود دارد، یکی از کارآمدترین وسیلههای سرمایهداری برای رسیدن به هدفهای یادشده است.
[...] این هنرمندان، با طرح انتقاداتی از سرمایهداری جهانی، که دیگر همگان آن را کموبیش میدانند، چهرهی منتقدانه به خود میگیرند، خود را طرفدار «آزادی» جا میزنند، و درست در همین نقطهی حیاتی است که «جهان آزاد» دست خود را رو میکند و به جای انقلاب، برای خلقها نسخهی «آزادی» میپیچید.
کوستا گاوراس، کارگردان یونانیالاصل است که به فرانسه مهاجرت کردهاست. گاوراس با فیلم «زد» شهرت یافت و به پاس زهر ضد کمونیستی موذیانهاش در این فیلم، و تبلیغ مبارزهی پارلمانی، القابی چون «کارگردان انقلابی»، «هنرمند بینظیر»، و «مبارزهجوی پیگیر» گرفت. در ایران هم اغلب منتقدان وطنی، که در حال و هوای فرهنگی گاوراس رشد یافتهاند، اینجا و آنجا همین القاب را به او دادند. [...] گاوراس خط ضد کمونیستی خود را در فیلمهای «گروه ضربت»، «بخش ویژه»، و «اعتراف» دنبال کرد. این فیلم آخر آنچنان ضد کمونیستی بود که حزب کمونیست فرانسه آن را تحریم کرد.
در فیلم [حکومت نظامی] گاوراس به زبردستی تمام نقطه نظرهای ضد خلقی و ضد کمونیستی خود را مطرح کردهاست.[...] رویارویی دو جهان در مخفیگاه چریکها... این چهرهی مغرور سرجاسوس آمریکاست که در این فیلم «قهرمان» معرفی میشود.
[...] در صحنهی آخر [...] «پستفطرتی جای پستفطرت دیگری را میگیرد»، و فیلم روی چشمان مات، ترسیده، و بیامید عوامل چریکها، که ورود پستفطرت جدید را نظاره میکنند، میچرخد و تمام میشود.
به این ترتیب گاوراس مبارهی جدا از توده را مبارزهی توده، آن هم «مبارزهی مارکسیستی» معرفی میکند و آنگاه این «مارکسیسم» از سرجاسوس آمریکا در تئوری و عمل شکست میخورد!
این فیلم، که همهی چریکهای ما باید آن را ببینند، نشاندهندهی هشیاری بورژوازی در استفاده از مبارزهی انحرافی روشنفکران جدا از توده، علیه خلق است.»
اینها بریدههایی بود از آن «نقد». متن کامل در این نشانی (صفحه ۶) موجود است.
اکنون میخواهم یادآوری کنم که روزنامه «مردم» ارگان مرکزی حزب توده ایران (شماره ۱۱۸، ۲۵ آذر ۱۳۵۸) پس از نمایش فیلم «حکومت نظامی» در ایران، دربارهی آن چه نوشت؛ برای اندکی بازنگری در عقاید آن روز، شاید؟ یا حتی عقاید امروز؟
«حکومت نظامی: وقتی سرجاسوس آمریکا «قهرمان» معرفی میشود...!
نبرد اصلی جهانی، یعنی نبرد سوسیالیسم و سرمایهداری، هر چه پیشتر میرود، بیشتر به سود سوسیالیسم پایان میپذیرد. [...] مضمون عمدهی عصر ما گذار از سرمایهداری به سوسیالیسم است [...] سرمایهداری هر روز بیش از پیش به طرفند و نیرنگ متوسل میشود. سرمایهداری میکوشد از «وسیلههای» علمی و هنری سود بجوید تا به «هدف» تخدیر تودهها، ایجاد انحراف در نظرها و نا امید کردن آنها برسد.
سینما از آنجا که فراگیرترین هنرهاست و تودههای میلیونی را در پوشش خود دارد، یکی از کارآمدترین وسیلههای سرمایهداری برای رسیدن به هدفهای یادشده است.
[...] این هنرمندان، با طرح انتقاداتی از سرمایهداری جهانی، که دیگر همگان آن را کموبیش میدانند، چهرهی منتقدانه به خود میگیرند، خود را طرفدار «آزادی» جا میزنند، و درست در همین نقطهی حیاتی است که «جهان آزاد» دست خود را رو میکند و به جای انقلاب، برای خلقها نسخهی «آزادی» میپیچید.
کوستا گاوراس، کارگردان یونانیالاصل است که به فرانسه مهاجرت کردهاست. گاوراس با فیلم «زد» شهرت یافت و به پاس زهر ضد کمونیستی موذیانهاش در این فیلم، و تبلیغ مبارزهی پارلمانی، القابی چون «کارگردان انقلابی»، «هنرمند بینظیر»، و «مبارزهجوی پیگیر» گرفت. در ایران هم اغلب منتقدان وطنی، که در حال و هوای فرهنگی گاوراس رشد یافتهاند، اینجا و آنجا همین القاب را به او دادند. [...] گاوراس خط ضد کمونیستی خود را در فیلمهای «گروه ضربت»، «بخش ویژه»، و «اعتراف» دنبال کرد. این فیلم آخر آنچنان ضد کمونیستی بود که حزب کمونیست فرانسه آن را تحریم کرد.
در فیلم [حکومت نظامی] گاوراس به زبردستی تمام نقطه نظرهای ضد خلقی و ضد کمونیستی خود را مطرح کردهاست.[...] رویارویی دو جهان در مخفیگاه چریکها... این چهرهی مغرور سرجاسوس آمریکاست که در این فیلم «قهرمان» معرفی میشود.
[...] در صحنهی آخر [...] «پستفطرتی جای پستفطرت دیگری را میگیرد»، و فیلم روی چشمان مات، ترسیده، و بیامید عوامل چریکها، که ورود پستفطرت جدید را نظاره میکنند، میچرخد و تمام میشود.
به این ترتیب گاوراس مبارهی جدا از توده را مبارزهی توده، آن هم «مبارزهی مارکسیستی» معرفی میکند و آنگاه این «مارکسیسم» از سرجاسوس آمریکا در تئوری و عمل شکست میخورد!
این فیلم، که همهی چریکهای ما باید آن را ببینند، نشاندهندهی هشیاری بورژوازی در استفاده از مبارزهی انحرافی روشنفکران جدا از توده، علیه خلق است.»
اینها بریدههایی بود از آن «نقد». متن کامل در این نشانی (صفحه ۶) موجود است.
1 comment:
شیوا جان بیخود نیست که حزب توده که نه باسود بود و نه ایرانی در عمل با آقایون حاکم فرقی نمیکرد .حزب توده اسیر انترنسیونالیسم رفقا بود اینها امتی و اسلامی، به یک اندازه هم ضد امپریالیستی و دچار توهمات سیکیمخیاری . صاف و ساده آمدند نظامی را که داشت به ایران خدمت میکرد را با توهمات خود دچار این فاجعه کردند حالا هم به جای قبول مسئولیت جان میکنند که محمد رضا شاه فقید را کماکان مقصر خیانتهای خود به ایران و نسلهای بعدی جلوه دهند و سخنان زوار در رفته خود را تکرار میکنند . با عرض ارادت بهروز
Post a Comment