20 August 2021

بدرود دکتر هرمز فرهت

قدری با تأخیر خبردار شدم که دکتر هرمز فرهت (زاده ۱۳۰۷) در ۱۶ اوت ۲۰۲۱ (۲۵ مرداد ۱۴۰۰) از جهان رفته‌است. این ‏موسیقی‌دان بزرگ تأثیری تعیین‌کننده در زندگانی من مهندس (!) داشته‌است. او در سال‌های ‏‏۱۳۵۰ و ۵۱ به دعوت «مرکز تعلیمات عمومی» دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف بعدی) در آن ‏دانشگاه کلاس «شناخت موسیقی» داشت. سرپرستی «مرکز تعلیمات عمومی» در آن هنگام با ‏زنده‌یاد دکتر مرتضی انواری بود، و هدف از موجودیت آن مرکز، آموزش دست‌کم شش واحد درسی ‏از علوم انسانی و شناخت هنر به مهندسان آینده بود. بگذریم که پس از ریاست دکتر سید حسین ‏نصر بر این دانشگاه، مرکز تعلیمات عمومی دانشگاه صنعتی به دست افرادی دینی چون غلامعلی ‏حداد عادل و نصرالله پورجوادی افتاد، و به جای امثال دکتر فرهت، خودشان و موسوی خوئینی‌ها و ‏امثال آن‌ها به تدریس پرداختند و آن مرکز را «اسلامیزه» کردند، و آن داستان دیگری‌ست.

من از بهار ۱۳۵۱ افتخار آن را یافتم که در کلاس درس دکتر هرمز فرهت در آن دانشگاه قطعات ‏موسیقی کلاسیک را که ایشان می‌خواست دانشجویان بشنوند، از صفحه‌های ۳۳ دور برای کلاس ‏پخش کنم، و از همان‌جا و همان موقع، و سپس گذراندن همان ۳ واحد درسی، از ایشان آموختم، و ‏با ایجاد «اتاق موسیقی» در دانشگاه، به دیگران نیز منتقل کردم. در درس «شناخت موسیقی» نمره‌ی ۱۷ از ایشان دارم، که برای سطح نمره‌های دانشگاه صنعتی بسیار عالی‌ست! یک نوشته‌ی قدیمی دارم در ‏توصیف کار «اتاق موسیقی».‏

او در برخورد شخصی با من چندان حرفی برای گفتن نداشت، و من نیز همان تیپی بودم: انجام کار ‏مهم‌تر از هر چیز دیگر بود! او می‌آمد به اتاقک کوچک ته کلاس شماره ۳ در ساختمان مجتهدی (ابن ‏سینا)، کارتوتک شامل یک کارت برای هر اثری را که در میان صفحات موجود در اتاقک داشتیم (و من ‏در مدت کار در آن‌جا صفحه‌های فراوان دیگری بر آن‌ها افزوده‌بودم) به او می‌دادم، با دقت ورق می‌زد ‏و یک‌راست می‌رفت به سراغ کارت مربوط به آهنگساز و اثری که در نظر داشت، کارت را بیرون ‏می‌کشید و به من می‌داد تا صفحه را آماده کنم، و هرگاه اشاره کرد، پخشش کنم.‏

از او خواسته‌بودم که اگر صدا زیادی بلند یا آهسته‌بود، با اشاره‌ای که هنگام رهبری ارکستر می‌کرد، ‏راهنمایی‌ام کند تا صدا را تنظیم کنم. در طول دو ترم فقط یک بار این کار را کرد!‏

یک بار سنفونی هشتم شوبرت (معروف به سنفونی ناتمام) را خواسته‌بود. بعد از آن که خودش و ‏دانشجویان آن را شنیدند، از اجرای آن بسیار خوشش آمد و پرسید کدام ارکستر و کدام رهبر آن را ‏اجرا کرده‌اند. از روی جلد صفحه برایش خواندم: ارکستر سنفونی لندن، به رهبری لئوپولد ‏استوکوفسکی! در این‌جا او شروع کرد به توصیف شیوه‌ی کار و اتوریته‌ی استوکوفسکی، و از جمله ‏گفت که او به دلخواه خودش در آثار آهنگسازان برای «بهتر کردنشان» تغییراتی «جزئی» وارد ‏می‌کند! عجب!‏

آن‌جا بود که آموختم از اثری یگانه، اجرا داریم تا اجرا؛ درست مثل آن که شعر خواندن داریم تا شعر ‏خواندن! کسی شعر را به شیوه‌ی شاملو می‌خواند، و کسان دیگری...‏

دکتر فرهت آهنگساز آلمانی یوهانس برامس را صنعتگر چیره‌دست موسیقی می‌دانست و همان‌جا بود که من در سنفونی نخست برامس غرق شدم، و هنوز نجات نیافته‌ام!

تا زنده‌ام خاطره‌ی کلاس‌های دکتر هرمز فرهت با من است‎.‎ یادشان همواره گرامی‎.‎

نوشته‌ای قدیمی درباره‌ی «اتاق موسیقی»‏
http://shiva.ownit.nu/pdf/O_MUweb.pdf
درباره‌ی دکتر مرتضی انواری:‏
https://shivaf.blogspot.com/2010/12/blog-post.html

2 comments:

زری said...

سپاس برای قلم زیبا و نکته‌های دست‌چین شده‌ که همیشه با همه نوشته هایت هست شیوا جان

Anonymous said...

سلام شیوای گرامی. دکتر فرهت مصاحبه مفصلی با نورعلی برومند درباره دستگاه ماهور و موسیقی ایرانی دارد که خیلی شنیدنی است. البته ارزش این مجموعه به خاطر دانش گسترده نورعلی برومند از موسیقی ایرانی است، ولی بانی خیر آن جناب دکتر فرهت بود. گویا ایشان با دیگر بزرگان موسیقی ایران از جمله صبا هم از نزدیک دوستی داشته اند. یادش پاینده، محمد ا