01 March 2019

مرسدس - ۱۳۰‏

امسال ۱۳۰‌مین سال تولد و ۹۰‌مین سالمرگ دختری‌ست که نامش را بر معروف‌ترین مدل اتوموبیل ‏جهان نهادند.‏

امیل یللی‌نک ‏Jellinek‏ دیپلمات و بازرگان بسیار ثروتمند آلمانی – اتریشی بود که در آستانه‌ی سده‌ی ‏‏۱۹۰۰ در سواحل جنوب فرانسه می‌زیست. او به دو چیز عشق می‌ورزید: ‌اتوموبیل،‌ و دخترش.‏

اما داستان ما از مراکش آغاز می‌شود. هنگام اسب‌سواری در مراکش امیل یللی‌نک از اسب افتاد و ‏پایش آسیب دید. از خانه‌ای در آن نزدیکی زن جوانی به یاری یللی‌نک جوان بیرون دوید. او زیبایی ‏خیره‌کننده‌ای داشت. امیل یللی‌نک بی‌درنگ و همان جا که روی زمین افتاده‌بود، عاشق او شد. آن ‏دو با هم ازدواج کردند و در سال ۱۸۸۹ صاحب دختری شدند که نام او را مرسدس آدرینه رامونا ‏مانوئلا ‏Mercédès Adrienne Ramona Manuela‏ گذاشتند، اما مرسدس صدایش می‌زدند. امیل این ‏دخترش را می‌پرستید.‏

امیل یللی‌نک یکی از مهم‌ترین پیشاهنگان تاریخ اتوموبیل بود. او از کارخانه‌ی آلمانی دایملر ‏اتوموبیل‌هایش را می‌خرید و آن‌ها را به اعضای خانواده‌های سلطنتی، ثروتمندان، و نامداران ساکن ‏سواحل جنوب فرانسه می‌فروخت. او با ترتیب دادن مسابقه بین اتوموبیل‌هایش، برای آن‌ها تبلیغ ‏می‌کرد. اغلب خود او در راندن ماشین‌ها شرکت می‌کرد و نام خود را «مسیو مرسدس» ‏گذاشته‌بود. او از این راه به پیشرفت صنعت اتوموبیل کمک می‌کرد. او اصرار داشت که دایملر ‏اتوموبیل‌های مسابقه‌ای قوی‌تر و سریع‌تری بسازد.‏

طراح نابغه‌ی ماشین‌های دایملر، ویلهلم می‌باخ ‏Wilhelm Maybach‏ اتوموبیل به‌کلی تازه‌ای مطابق ‏خواست یللی‌نک طراحی کرد: مرکز ثقل پایین‌تر، چهار چرخ بیرون زده از شاسی در گوشه‌ها، موتور ‏جلو، دیفرانسیل عقب، فرمان گرد به‌جای دستگیره‌ی هدایت، و موتور با اسب‌بخار بیشتر. امیل ‏یللی‌نک با دیدن آن طرح سخت به هیجان آمد و گفت:‏

‏- به جهنم، می‌باخ! این ماشین را برای من بساز.‏

او سی‌وپنج دستگاه از این تازه‌ترین مدل ماشین سفارش داد، و همه را با طلا پرداخت. این نخستین ‏اتوموبیل مدرن جهان بود.‏

یللی‌نک نام مدل ماشین را از روی نام دخترش «مرسدس» گذاشت. دختر در آن هنگام یازده ساله ‏بود. ماشین را در نمایشگاه اتوموبیل پاریس به نمایش گذاشتند و غرفه‌ی آن را با تصویر بزرگی از ‏مرسدس یللی‌نک آراستند.‏

این اتوموبیل با موفقیت بسیاری روبه‌رو شد و کارخانه‌ی سازنده تصمیم گرفت که همه‌ی ‏اتوموبیل‌هایش را از آن پس مرسدس بنامد، و با مرور زمان آن علامت‌های مزاحم روی حروف ‏مرسدس ‏Mercédès‏ هم ناپدید شد.‏

مرسدس یللی‌نک جوان با موهای پرپشت و مواج، و استعداد موسیقی بزرگ شد. پدر ثروتمند بود و ‏سرکنسول. خواستگاران صف بستند. یکی از آنان بارون کارل فون شلوسر ‏Karl von Schlosser‏ ‏بیست و یک سال سالمندتر از مرسدس، و دوست نزدیک پدرش امیل بود. بارون مرسدس را از ‏همان سال‌های کودکی دیده‌بود. پرستار کودک او را بلند کرده‌بود و گفته‌بود:‏

‏- ببینید،‌ آقای بارون! همسر آینده‌ی شما!‏

ازدواج خوش‌فرجامی نبود. پس از چهارده سال و زادن دو فرزند، مرسدس عاشق مرد دیگری شد:‌ ‏بارون دیگری به نام رودولف فون ویگل ‏Rudolf von Weigl‏. او هنرمندی فقیر، بیمار، و الکلی بود. ‏رابطه‌ی آن دو جنجال بزرگی به پا کرد. بارون شماره یک فرزندان را گرفت و یک پول سیاه هم نفقه ‏به مرسدس نداد. خانواده، بستگان، دوستان، همه از مرسدس دوری گزیدند.‏

و این تازه آغاز فاجعه بود. چند ماه پس از ازدواج با شوهر تازه، او مرد. مرسدس یللی‌نک فون ویگل ‏اکنون هیچ چیز نداشت جز همین عنوان. شایع بود که او را دیده‌اند که در گوشه و کنار خیابان‌ها با ‏کاسه‌ی گدایی نشسته. و بیمار شد، گویا به سرطان. تنها ۳۹ سال داشت که در سال ۱۹۲۹ ‏درگذشت، بیمار و رانده از همه.‏

او هرگز علاقه‌ای به اتوموبیل نداشت. با بی‌میلی می‌گذاشت که در کنار ماشینی که نام او را بر ‏خود داشت عکسی از او بگیرند. یازده سال پس از پدرش زیست. پدر نیز در تیره‌روزی از جهان رفت. ‏در فرانسه او را متهم کردند که جاسوس آلمان و کلاه‌بردار است. او به سوییس گریخت و در حالی ‏که کم‌وبیش همه‌ی دارایی‌هایش را از دست داده‌بود، در تنهایی از جهان رفت.‏

عکس بالا از معدود عکس‌های مرسدس پشت فرمان ماشین هم‌نام اوست.

برگردان آزاد از روزنامه‌ی سوئدی د.ان
https://www.dn.se/ekonomi/motor/den-tragiska-historien-bakom-varldens-mest-kanda-‎bilmarke‏/‏

2 comments:

Anonymous said...

سلام شیوای عزیز مدتهاست که چیز ننوشته ای امیدوارم حالت خوب و سلامتی ات برقرار باشد. به یادت هستیم به یادمان باش. صابر به طنز و شوخی گفت : مختصر عقلیم چاشیب ای داد و بیداد اردبیل / بیرده نامردم اگر ائتسم سنی یاد اردبیل. شاد باش و سلامت اسد

Shiva said...

سپاسگزارم اسد گرامی. لطفاً تازه‌ترین خبری را که نوشته‌ام ببینید. سرگرم سامان دادن به نشانی تازه‌ی سایت شخصی بوده‌ام. وگرنه «نامردم» و از اردبیل بسیار یاد می‌کنم!!ء