در واکنش بر نوشتهام در معرفی کتاب «پادشاه خورشید»، مجموعهای از مقالات طبری که با نام مستعار کاووس صداقت در مجلهی چیستا منتشر شدهبود، گذشته از پیامها و کامنتهای فیسبوکی، دو پیام مفصل و مستقیم نیز از داخل ایران دریافت کردم.
یکیشان میپرسند که با معرفی آن کتاب چه میخواهم بگویم؟ مگر احسان طبری چه گفته است؟ از نظر ایشان «[...] از شعرها و داستانها و تا بررسیهای تاریخی – فلسفی [طبری]، هیچکدام ارزش ماندگاری ندارند و فقط کمدانها و کمخوانها میتوانند آنها را بپذیرند. در فلسفه اصلاً سخنی نداشت.» و ابراز نگرانی کردهاند که من همچنان بر سر «تودهایسم» خود باقی ماندهام و نمیتوانم از آن دست بردارم؛ و در نوشتههای اخیرم یک نوع نوستالژی نسبت به دورانی میبینند که ایشان گذراندهاند.
در پاسخی که نوشتم، ضمن سپاسگزاری، از ایشان رفع نگرانی کردم، و توضیح دادم که من خیلی ساده یک معرفی کتاب نوشتهام و خبررسانی کردهام.
دومی «یک دوست» است، از موضعی رو در روی دوست پیشگفته، که دو اعتراض دارند: نخست این که در آن معرفی کتاب چرا «به جای آوردن نام علاقمندان به احسان طبری [که کتاب را منتشر کردهاند] از آنان با نام «کسان» یاد کرده»ام؟ و خواستهاند که «آن جمله را از متن خود حذف [کنم] تا سوءتعبیری ایجاد نشود». دیگر این که چرا تصور میکنم که «تنها کسی» بودهام که از این مقالات و نام مستعار طبری مطلع بودهام؟ چرا که زندهیاد پرویز شهریاری در طول سالیان برخی از آن مقالههای طبری را با همان نام مستعار [!] بارها منتشر کرد و خود «یک دوست» و خیلیهای دیگر از این راه میدانستهاند که اینها نوشتهی احسان طبریست. همچنین زندهیاد غلامحسین صدری افشار نیز «از سالهای دراز پیش از این در محافل و مجامع مختلف در مورد مقالات طبری و سایر رفقایی که با نام مستعار قلم زده بودند سخنها گفته» بود.
از این دوست نیز، که از خوانندگان وفادار وبلاگم هستند، بسیار سپاسگزارم و در پاسخ باید بگویم که واژهی «کسان» برای من هیچ بار منفی ندارد و هرگاه که نام اشخاص را نمیدانم، آن را به کار میبرم. متأسفانه «نام علاقمندان به احسان طبری» را که کتاب را منتشر کردهاند نمیدانم و نمیتوانم با حذف آن جمله و نوشتن نام آنان متن را تصحیح کنم. با حذف جمله هم متن به کلی پا در هوا میشود. به گمانم همین توضیح کافیست تا «سوءتعبیری ایجاد نشود»، و همچنین یادآوری میکنم که در پایان نوشتهام نام و نشان ناشر را نوشتهام و از «دستاندکاران انتشارش» قدردانی کردهام.
در پاسخ اعتراض دوم ایشان: من البته نمیدانستم که زندهیادان شهریاری و افشار تراوش مقالهها از قلم احسان طبری را به کسی گفتهاند یا نه. اما هرگز و هیچ جا این ادعای ابلهانه را نکردهام که «تنها کسی» هستم که از آن مقالات و نام مستعار طبری آگاهی داشتهام. آنچه گفتم این بود که من نخستین کسی هستم که برای همگان اعلام کردم که کاووس صداقت و ا. طباطبایی همان احسان طبریست، و هنوز بر سر این حرفم هستم. من نخستین بار این نامها را بیش از شش سال پیش در نوشتهای با عنوان «یادداشتهایی از احسان طبری» نوشتم، در این نشانی، و بار دیگر در یادبود پرویز شهریاری در این نشانی، و سرانجام در این نشانی، همه پیش از انتشار «پادشاه خورشید». هیچکس پیش از من این را به همگان نگفت.
یکیشان میپرسند که با معرفی آن کتاب چه میخواهم بگویم؟ مگر احسان طبری چه گفته است؟ از نظر ایشان «[...] از شعرها و داستانها و تا بررسیهای تاریخی – فلسفی [طبری]، هیچکدام ارزش ماندگاری ندارند و فقط کمدانها و کمخوانها میتوانند آنها را بپذیرند. در فلسفه اصلاً سخنی نداشت.» و ابراز نگرانی کردهاند که من همچنان بر سر «تودهایسم» خود باقی ماندهام و نمیتوانم از آن دست بردارم؛ و در نوشتههای اخیرم یک نوع نوستالژی نسبت به دورانی میبینند که ایشان گذراندهاند.
در پاسخی که نوشتم، ضمن سپاسگزاری، از ایشان رفع نگرانی کردم، و توضیح دادم که من خیلی ساده یک معرفی کتاب نوشتهام و خبررسانی کردهام.
دومی «یک دوست» است، از موضعی رو در روی دوست پیشگفته، که دو اعتراض دارند: نخست این که در آن معرفی کتاب چرا «به جای آوردن نام علاقمندان به احسان طبری [که کتاب را منتشر کردهاند] از آنان با نام «کسان» یاد کرده»ام؟ و خواستهاند که «آن جمله را از متن خود حذف [کنم] تا سوءتعبیری ایجاد نشود». دیگر این که چرا تصور میکنم که «تنها کسی» بودهام که از این مقالات و نام مستعار طبری مطلع بودهام؟ چرا که زندهیاد پرویز شهریاری در طول سالیان برخی از آن مقالههای طبری را با همان نام مستعار [!] بارها منتشر کرد و خود «یک دوست» و خیلیهای دیگر از این راه میدانستهاند که اینها نوشتهی احسان طبریست. همچنین زندهیاد غلامحسین صدری افشار نیز «از سالهای دراز پیش از این در محافل و مجامع مختلف در مورد مقالات طبری و سایر رفقایی که با نام مستعار قلم زده بودند سخنها گفته» بود.
از این دوست نیز، که از خوانندگان وفادار وبلاگم هستند، بسیار سپاسگزارم و در پاسخ باید بگویم که واژهی «کسان» برای من هیچ بار منفی ندارد و هرگاه که نام اشخاص را نمیدانم، آن را به کار میبرم. متأسفانه «نام علاقمندان به احسان طبری» را که کتاب را منتشر کردهاند نمیدانم و نمیتوانم با حذف آن جمله و نوشتن نام آنان متن را تصحیح کنم. با حذف جمله هم متن به کلی پا در هوا میشود. به گمانم همین توضیح کافیست تا «سوءتعبیری ایجاد نشود»، و همچنین یادآوری میکنم که در پایان نوشتهام نام و نشان ناشر را نوشتهام و از «دستاندکاران انتشارش» قدردانی کردهام.
در پاسخ اعتراض دوم ایشان: من البته نمیدانستم که زندهیادان شهریاری و افشار تراوش مقالهها از قلم احسان طبری را به کسی گفتهاند یا نه. اما هرگز و هیچ جا این ادعای ابلهانه را نکردهام که «تنها کسی» هستم که از آن مقالات و نام مستعار طبری آگاهی داشتهام. آنچه گفتم این بود که من نخستین کسی هستم که برای همگان اعلام کردم که کاووس صداقت و ا. طباطبایی همان احسان طبریست، و هنوز بر سر این حرفم هستم. من نخستین بار این نامها را بیش از شش سال پیش در نوشتهای با عنوان «یادداشتهایی از احسان طبری» نوشتم، در این نشانی، و بار دیگر در یادبود پرویز شهریاری در این نشانی، و سرانجام در این نشانی، همه پیش از انتشار «پادشاه خورشید». هیچکس پیش از من این را به همگان نگفت.
No comments:
Post a Comment