29 June 2016

کاپریچیوی ایتالیایی

‏1-‏ پیوتر ایلیچ چایکوفسکی آهنگساز بزرگ روس در سال 1880 برای گریز از فاجعه‌ی ‏پس از یک ازدواج ناموفق و فراموش کردن ناراحتی‌ها، همراه با برادرش به شهر رم، ‏پایتخت ایتالیا سفر کرد. او در نامه‌ای از آن‌جا برای پشتبان بزرگش "مادام فون‌مک" ‏نوشت که بر پایه‌ی ملودی‌های ایتالیایی که در کوچه و بازار شنیده و نیز تکه‌هایی از ‏نوت‌هایی که دیده، یک اثر جالب تازه آفریده‌است. نام این اثر دیرتر "کاپریچیوی ‏ایتالیایی" نهاده شد و نخستین بار در دسامبر همان سال در مسکو اجرا شد.‏

من در سال‌های کودکی و نوجوانی بخش‌هایی از این اثر زیبا را بر متن ‏نمایشنامه‌های رادیویی می‌شنیدم، و شیفته‌ی آن بودم، بی آن‌که بدانم نام آن ‏چیست و اثر کیست. سال‌ها دیرتر در "اتاق موسیقی" دانشگاه صنعتی آریامهر ‏‏(شریف) بود که صفحه‌ی آن را یافتم.‏

در این نشانی آن را بشنوید. چند دقیقه‌ای باید صبر کنید تا اثر به "جاهای خوبش" ‏برسد!‏

‏2-‏ مارک زاکربرگ آفریننده‌ی فیسبوک و کارشناسان شرکت او در یک بررسی ‏استراتژیک برای آینده‌ی شبکه‌های اجتماعی، و به‌ویژه فیسبوک، به این نتیجه ‏رسیده‌اند که زمان مرگ کلام نوشتاری در این شبکه‌ها فرا رسیده، و به زودی شکل ‏بیان مفاهیم و مطالب بیشتر و بیشتر به سوی تصویر متحرک و زنده، یعنی پخش ‏کلیپ‌های ویدئویی زنده خواهد رفت. در همین لحظه ویدئوهای زنده که در فیسبوک ‏منتشر می‌شود، رتبه‌بندی هفت بار بالاتر از یک نوشته‌ی عادی دارد. شرح ماجرا را ‏در این نوشته بخوانید (به سوئدی، می‌توان با گوگل ترجمه کرد).‏

‏3-‏ به‌تازگی با گروهی از دوستان سفری ده روزه به ایتالیا کردم. اگر دو سه سال پیش ‏بود، بی‌گمان سفرنامه‌ای مفصل با جزئیات می‌نوشتم، اما اکنون با نداشتن وقت و ‏انرژی، و اکنون که کلام نوشتاری در این شبکه‌ها بی ارج‌تر می‌شود، تنها فهرستی ‏از جاهایی که رفتیم و دیدیم می‌نویسم، و چند عکس به آن می‌افزایم، باشد که ‏گامی به‌سوی آن بیان تصویری بردارم، هرچند که این‌ها تصاویر متحرک زنده نیستند. ‏در هر حال، این است "کاپریچیوی ایتالیایی" من!‏

نخست به میلان رفتیم، و در فرودگاه یک اتوموبیل بزرگ کرایه کردیم، و راندیم به‌سوی ‏نخستین ویلایی که کرایه کرده‌بودیم، نزدیک ساحل غربی دریاچه‌ی گاردا ‏Lago del Garda‏. ‏نام این‌جا "خانه‌ی زیتونستان‌های گاردا"ست، در روستای "بهشت" ‏Paradiso‏ در ‏Puegnago ‎sul Garda, Lombardia‏. چهار شب این‌جا پایگاهمان بود و از آن‌جا هر روز به اطراف ‏سفر کردیم. هنگام ورودمان خانم صاحبخانه نان و پنیر و سالامی و شراب سفید خنک ‏برایمان روی میز گذاشت، و رفت. بامدادان آبتنی در استخر ویلا، در میان چمن و گل و گیاه، ‏صفا داشت. خانم صاحبخانه اجازه داد که از یک درخت پر از ازگیل ژاپنی بسیار آبدار و ‏خوشمزه (به ایتالیایی ‏nespole، به انگلیسی ‏loquat، به سوئدی ‏japansk mispel‏) هر قدر ‏می‌خواهیم بچینیم و بخوریم. چه کیفی داشت!‏

جاهایی که در آن اطراف دیدیم، این‌ها بودند: شهرک سالو ‏Salò‏ زادگاه گاسپارو سالو ‏Gasparo Da Salò (1540 – 1609)‎‏ مخترع ویولون، باغ شگفت‌انگیز و باورنکردنی ریویرا ‏Gardone Riviera، شهر بسیار ‏زیبای ‏Riva del Garda‏ در انتهای شمالی دریاچه‌ی گاردا، شهر ساحلی ‏Desenzano del ‎Garda‏ و بقایای یک ویلای باستانی از دوران امپراتوری رم، شبه‌جزیره و روستای سیرمیونه ‏Sirmione،شهر ورونا ‏Verona، آمفی‌تئاتر معروف آن ‏Arena، و خانه‌ی ژولیت (معشوقه‌ی رومئو)، پل آجری قدیمی و قصر کاستل‌وکچیو ‏Castelvecchio، و تاکستان‌ها و شراب‌سازی‌های والپولیچلا ‏Valpolicella‏.‏

روز پنجم به‌سوی اقامتگاه بعدی‌مان، ویلایی بسیار بزرگ در دهکده‌ی اوسماته ‏Osmate, ‎Lombardia، کنار دریاچه کوچک موناته ‏Lago di Monate، نزدیک دریاچه ماجیوره ‏Lago ‎Maggiore‏ رهسپار شدیم. این‌جا از پذیرایی "زنده" خبری نبود، اما مقادیر زیادی ماکارونی و ‏نان و مواد دیگر در آشپزخانه برایمان گذاشته بودند تا به ذائقه‌ی خود بپزیم و بخوریم. این‌جا ‏نیز یک درخت گیلاس بود، با گیلاس‌های نارس و ترش.‏

این جاها را در آن اطراف دیدیم: شهر زیبای لاونو ‏Laveno‏ با "تله کابین" بسیار بلندش و ‏چشم‌انداز زیبا برفراز دریاچه ماجیوره، شهر ترمتزو ‏Tremezzo‏ در ساحل دریاچه‌ی کومو ‏Como‏ و باغ افسانه‌ای ویلا کارلوتا ‏Villa Carlotta، با قایق تا آن‌سوی دریاچه و شهرک نقلی ‏بلاجیو ‏Bellagio، دیر سانتا کاترینا دل ساسو ‏Santa Caterina del Sasso‏ در ساحل دریاچه ‏ماجیوره، و شهر رنو ‏Reno.‏ در شهر آنگرو Angero پس از دیدار از قلعه بزرگ آن، مسابقه‌ی فوتبال سوئد و ایتالیا را در یک بار تماشا ‏کردیم (و سوئد باخت!)‏.

روز نهم به آخرین اقامتگاهمان، یک هتل – آپارتمان در میلان رفتیم، کلیسای جامع شهر، ‏گالری ویتوریو امانوئل دوم ‏Galleria Vittorio Emanuele II، و شاهکار لئوناردو داوینچی ‏تابلوی "شام آخر" را در کنار صومعه‌ی سانتا ماریا دل گراتسیه ‏Santa Maria delle Grazie‏ ‏تماشا کردیم.‏

روز دهم هنگام بازگشت از فرودگاه لیناته‌ی میلان به استکهلم بود. کل این ماجرا، با بلیت ‏هواپیما و کرایه‌ی ماشین و کرایه‌ی ویلاها و سوخت و بلیت‌های موزه‌ها و جاهای دیدنی، و ‏خورد و خوراک در رستوران و نوشیدن شراب‌های خوب، منهای خریدهای شخصی، نفری ‏چیزی نزدیک به 11000 کرون سوئد آب خورد، که به نظر من خیلی خوب است. و این هم ‏بیان تصویری:‏

با مخترع ویولون
باغ ریویرا و مجسمه زنی که گیسو بر آبشار می‌شوید
نمایی از شهر ریوا دل گاردا
یادبود خلبانان آزمایش پرواز با سرعت‌های بالا، دسینزانو
آمفی‌تئاتر ورونا
ویلای ما در روستای "بهشت"‏
پلکان دیر سانتا کاترینا دل ساسو‏
کلیسای جامع میلان
شام آخر
لاونو

No comments: