2
سرودهها و دستانهای قهرمانی
روایات منظوم در میان همهی قبیلههای ترک کوهها و استپهای آسیای میانه بسیار رایج و ریشهدار است، اما میزان رشد آن در همه جا هیچ یکسان نیست. تکاملیافتهترین شکل روایات منظوم قهرمانی در میان قیرغیزهای کوهستان تیانشان، و بهویژه در میان ساکنان پیرامون دریاچهی ایسسیککول یافت میشود. گفته میشود که منظومههای یاکوتی هم شکل پیشرفتهای دارند، اما من هیچ متنی از این منظومهها در دسترس نداشتهام. روایات منظوم غیر قهرمانی با شکلی کموبیش به همین اندازه پرداخته، در میان قبایل ساکن استپها و درههای شاخابههای علیای ینیسئی نیز به فراوانی ثبت شدهاست. این دو گونه از منظومهها با مرزهای خطکشی شدهای از هم جدا نمیشوند. وجه مشخص منظومههای قیرغیزی عبارت است از ارائهی سخاوتمندانهی مضمونهای گوناگونی که با زندگی معنوی مردم ارتباط دارند. حال آنکه شکل و شیوهی منظومههای قبیلههای همجوار ینیسئی یکراست از منظومههای قهرمانی مشتق شده، یا دستکم چناناند که ما عادت داریم آنها را مشتق از منظومههای قهرمانی بدانیم. در جاهای دیگری نیز شکل و مضمونهای قهرمانی و غیر قهرمانی در سرودههای واحدی در هم آمیختهاند. این آمیختگی وجه مشخصهی بهترین روایات منظوم ترکان کوهستان آلتای و سایان است، و حال آنکه همین آمیختگی بیشتر در دستانهای منثور قازاخها و تاتارهای اوب و ایرتیش بهچشم میخورد.
روایتها از لحاظ قالب و طول تفاوت زیادی با هم دارند. آنهایی که به کوهستان آلتای و سایان تعلق دارند در مقایسه با روایات کوهستان تیانشان یا درهی ینیسئی کوتاهتر و دارای مضمونهای سادهتری هستند. همچنین نسبت حجم روایات منظوم به دستانها، در مناطق گوناگون بسیار متغیر است. در میان قازاخها شکل خالص روایت منظوم بی هیچ اختلاطی با نثر، بهندرت دیده میشود، اما ناشناخته نیست، اما در میان قیرغیزها روایات منظوم عمومیت دارد و دستانها کمیاباند. مناطق گوناگون طیفهای گوناگونی از مضامین را در روایتهایشان دارند، و همپوشی این مضامین بسیار اندک است. در این فصل توجه خود را بر روایات منظوم و دستانهایی متمرکز خواهیم کرد که مشخصهی اصلی آنها قهرمانی بودن آنهاست.
چنین پیداست که منظومههای قهرمانی آسیای میانه و شمالی تکاملی بهکلی بومی داشتهاند و یکراست از شرایط زندگی قهرمانی الهام گرفتهاند، هرچند که محتوای اغلب آنها تا حدود زیادی مربوط به گذشتههاست. در منظومههای یاکوتی داستانهای مربوط به سدهی هفدهم را میشنویم (در صفحات آینده)، و در سرودههای اویغورها اهمیت دولت اویغور و اعتبار و نفوذ فراوان آن شکی بهجا نمیگذارد که برخی از عناصر موجود در سنتها از دوران پیش از چنگیزخان سرچشمه گرفتهاند. البته همزمان با چنگیزخان نیز اویغورها هنوز مقتدر بودند. کیفیتهای دیگر این سرودهها که دیرتر از آن سخن میگوییم حکایت از آن دارند که گوشههایی از آنها در طول جنگهای مذهبی سدههای هفدهم و هجدهم شکل گرفتهاست. اما "عصر قهرمانی ترکان" تا اندازهای تا زمان اخیر نیز ادامه داشت و بیگمان همین رابطهی نزدیک سرودهها با شرایط واقعی زندگی قهرمانی در دوران حاضر بوده که به روایات قهرمانی ترکی، گذشته از جاذبههای تاریخی و قومشناسانهی آنها، ارزش ادبی ناب هم میدهد، هرچند که گوشههایی از آنها گاه خام و کودکانه جلوهگر میشوند.
مضمونهای مورد بحث در منظومههای قهرمانی ترکان بهطور کلی شبیه مضمونهایی هستند که در منظومههای قهرمانی مردم دیگر جاها نیز مشاهده کردهایم. رایجترین آنها عبارتاند از توصیف تاختوتازها، جنگهای تنبهتن، دزدیدن رمههای بزرگ، انتقام و ضدحمله، عشق و ازدواج، به دنیا آمدن و دوران کودکی جالب قهرمانان، ورزشها، و بهویژه اسبدوانی و کشتی، سفرهای دراز و رویدادهای گوناگون زندگی کوچنشینی. در منظومههای مربوط به آنچه در واقعیت زندگی یا در روح و روان قهرمانان میگذرد، حوادث قهرمانی واقعی و عوالم فراطبیعی به گونهای ماهرانه در هم بافته شدهاند، مانند آنچه در "اودیسه" میبینیم. سرودههایی از اینگونه بخش بزرگی از کل منظومههای آسیای میانه را تشکیل میدهد. در این منظومهها عناصر فراطبیعی کمیاب نیستند و سفر به "آن دنیا" کاری عادیست. از سوی دیگر صرفنظر از علاقه به مبالغه که در ادبیات مردم بدوی رواج دارد، در سرودههای قهرمانی ناب جنبههای فراطبیعی تنها بخش کوچکی از کل را تشکیل میدهد. در چنین سرودههایی شخصیتها همان قدر هوشیاراند که در "ایلیاد" میبینیم و شباهت شگفتانگیزی میان آنان هست.
مهمترین پیکره از روایتهای منظوم قهرمانی یا حماسی ترکی همان است که رادلوف در سدهی گذشته در میان قیرغیزها ثبت کردهاست. بهدلیل بلندی و شکل پیشرفتهی سرودهها، یا بهدلیل طبیعی بودن موضوعها، و یا بهدلیل واقعگرایی و پرداختگی سبکشان، منظومههای قیرغیزی در مقایسه با سرودههای قهرمانی دیگر ترکان که من بررسی کردهام، در مقام بالاتری قرار میگیرند. از این رو در این فصل بهطور عمده به حماسههای قیرغیزی میپردازم و بررسی مشخصات سبک منظومهها را بهطور عمده بر پایهی این حماسهها انجام میدهم. با اینحال باید گفت که این تحلیل ِ سبک بهطور کلی دربارهی منظومههای قهرمانی و نیز دستانهای منثور قهرمانی همهی ترکان بهخوبی صدق میکند و همچنین سبک بیشتر منظومههای غیر قهرمانی و از جمله مقدار زیادی از منظومههای قبایل آباکان ساکن پیرامون ینیسئی را نیز توضیح میدهد. منظومههای آباکانها مهمترین بخش از ادبیات غیر قهرمانی هستند که از میان ترکان گرد آوردهایم.
گفته شده که قیرغیزها در سرایش نزدیک به همهی گونههای منظومههای حماسی، بهاستثنای دستانها و سرودههای غنایی (لیریک) تخصص داشتهاند(80) و توجه ویژهای در پرداخت واژهها و روانی آنها در شعر بهکار میبردند.(81) از پیشگفتار رادلوف بر جلدی که حاوی این متنهاست بهروشنی پیداست که این کیفیتها حاصل تلاش هنرمندانه و آگاهانه و سنجیدهی شاعران است، و شنوندگان نیز همان را میپسندند. همچنین پیداست که این سنت سرایش در میان همین مردم شکل گرفتهاست. منظومهها بر پایهی موضوعهای بومی سروده شدهاند و قهرمانان کموبیش بهتمامی به تاریخ گذشتهی خود قیرغیزها تعلق دارند. این منظومهها بهندرت همپوشیهایی با منظومههای ترکان آباکان یا آلتای، یا با منظومههای ترکمنان دارند، هرچند که برخی از مهمترین قهرمانان آنان در روایتهای قهرمانی قازاخها نیز ظاهر میشوند.
یکی از ویژگیهای منظومههای قیرغیزی که خود نشاندهندهی پیشرفته بودن سنت سرایش آنان است، عبارت است از گرایش منظومهها به جای گرفتن در رشتهها یا دورههای بههم پیوسته. از این نظر، این منظومهها با سرودههای ترکان آباکان تفاوت دارند. منظومههای ترکان آباکان که در مجموعهی رادلوف آمدهاند همگی مستقل از هماند. ترکان آباکان و تهلهاوتها و ترکان آلتای قصههای مشترک فراوانی دارند که بر گرد قهرمانی بهنام کانقزا [پانویس شماره 57 را ببینید] رخ میدهند. متنهای آباکانی کانقزا به روسی ترجمه شدهاند، اما این کتابها نایاباند.(82) متنهای مربوط به کانقزا بسیار خلاصهاند (به پیشگفتار رجوع کنید).
رادلوف منظومههایی را که در میان قیرغیزها ثبت کرده در سه رشته گروهبندی کردهاست: رشتهای مربوط به ماناس قهرمان مسلمان، و دو رشتهی دیگر مربوط به قهرمانان کافر جولوی Joloi [Joloy] و ار تؤشتوک Er Töshtük هستند. از آن میان رشتهی نخست به مراتب گستردهتر و از بسیاری لحاظ مهمترین آنهاست. رادلوف هفت منظومه از این رشته را نقل کردهاست. این هفت منظومه بیانگر زایش ماناس بزرگترین قهرمان قیرغیزی در قبیلهی ساری نوقای Sary – Nogai، دوران کودکیاش، نبرد او با قهرمان اویغوری ار کؤکچؤ Er Kökchö و جنگهایش با قالموقها، ازدواجش با قانیقی Kany Käi [Kanykei] دختر تمیرخان Temir Khan، مرگ و خاکسپاری او، و زنده شدن دیگربارهی اوست.
ماناس در منظومههایی که نقشی در آنها دارد و با همپیمانانش یا محافظانش از دستهی "چهل رفیق" در آنها ظاهر میشود، شخصیت مرکزی نیست. بخش بزرگی از منظومهی دوم این رشته مربوط است به گرایش قهرمانی بهنام آلامان بت Alaman Bet به دین اسلام و نیز پیروزی او بر کؤکچؤی قهرمان، برای پیوستن به ماناس. آلامان بت نمایانترین شخصیت این منظومه است و ماناس تنها در نیمهی دوم منظومه ظاهر میشود. بخش بزرگی از داستان بوقمورون Buk Murun [Bukmurun] دربارهی مراسم تشییع جنازه و بازیهاییست که بوقمورون به مناسبت مرگ پدرش بر پا میدارد. اینجا نیز تنها در بخش پایانی منظومه ماناس چهرهی اصلی داستان میشود و منظومه با نبرد تنبهتن ماناس با جولوی شاهزادهی کافر نوقای [اویرات] و کشته شدن او بهدست ماناس به پایان میرسد.
(فصل دوم ادامه دارد)
_____________________________
سرودهها و دستانهای قهرمانی
روایات منظوم در میان همهی قبیلههای ترک کوهها و استپهای آسیای میانه بسیار رایج و ریشهدار است، اما میزان رشد آن در همه جا هیچ یکسان نیست. تکاملیافتهترین شکل روایات منظوم قهرمانی در میان قیرغیزهای کوهستان تیانشان، و بهویژه در میان ساکنان پیرامون دریاچهی ایسسیککول یافت میشود. گفته میشود که منظومههای یاکوتی هم شکل پیشرفتهای دارند، اما من هیچ متنی از این منظومهها در دسترس نداشتهام. روایات منظوم غیر قهرمانی با شکلی کموبیش به همین اندازه پرداخته، در میان قبایل ساکن استپها و درههای شاخابههای علیای ینیسئی نیز به فراوانی ثبت شدهاست. این دو گونه از منظومهها با مرزهای خطکشی شدهای از هم جدا نمیشوند. وجه مشخص منظومههای قیرغیزی عبارت است از ارائهی سخاوتمندانهی مضمونهای گوناگونی که با زندگی معنوی مردم ارتباط دارند. حال آنکه شکل و شیوهی منظومههای قبیلههای همجوار ینیسئی یکراست از منظومههای قهرمانی مشتق شده، یا دستکم چناناند که ما عادت داریم آنها را مشتق از منظومههای قهرمانی بدانیم. در جاهای دیگری نیز شکل و مضمونهای قهرمانی و غیر قهرمانی در سرودههای واحدی در هم آمیختهاند. این آمیختگی وجه مشخصهی بهترین روایات منظوم ترکان کوهستان آلتای و سایان است، و حال آنکه همین آمیختگی بیشتر در دستانهای منثور قازاخها و تاتارهای اوب و ایرتیش بهچشم میخورد.
روایتها از لحاظ قالب و طول تفاوت زیادی با هم دارند. آنهایی که به کوهستان آلتای و سایان تعلق دارند در مقایسه با روایات کوهستان تیانشان یا درهی ینیسئی کوتاهتر و دارای مضمونهای سادهتری هستند. همچنین نسبت حجم روایات منظوم به دستانها، در مناطق گوناگون بسیار متغیر است. در میان قازاخها شکل خالص روایت منظوم بی هیچ اختلاطی با نثر، بهندرت دیده میشود، اما ناشناخته نیست، اما در میان قیرغیزها روایات منظوم عمومیت دارد و دستانها کمیاباند. مناطق گوناگون طیفهای گوناگونی از مضامین را در روایتهایشان دارند، و همپوشی این مضامین بسیار اندک است. در این فصل توجه خود را بر روایات منظوم و دستانهایی متمرکز خواهیم کرد که مشخصهی اصلی آنها قهرمانی بودن آنهاست.
چنین پیداست که منظومههای قهرمانی آسیای میانه و شمالی تکاملی بهکلی بومی داشتهاند و یکراست از شرایط زندگی قهرمانی الهام گرفتهاند، هرچند که محتوای اغلب آنها تا حدود زیادی مربوط به گذشتههاست. در منظومههای یاکوتی داستانهای مربوط به سدهی هفدهم را میشنویم (در صفحات آینده)، و در سرودههای اویغورها اهمیت دولت اویغور و اعتبار و نفوذ فراوان آن شکی بهجا نمیگذارد که برخی از عناصر موجود در سنتها از دوران پیش از چنگیزخان سرچشمه گرفتهاند. البته همزمان با چنگیزخان نیز اویغورها هنوز مقتدر بودند. کیفیتهای دیگر این سرودهها که دیرتر از آن سخن میگوییم حکایت از آن دارند که گوشههایی از آنها در طول جنگهای مذهبی سدههای هفدهم و هجدهم شکل گرفتهاست. اما "عصر قهرمانی ترکان" تا اندازهای تا زمان اخیر نیز ادامه داشت و بیگمان همین رابطهی نزدیک سرودهها با شرایط واقعی زندگی قهرمانی در دوران حاضر بوده که به روایات قهرمانی ترکی، گذشته از جاذبههای تاریخی و قومشناسانهی آنها، ارزش ادبی ناب هم میدهد، هرچند که گوشههایی از آنها گاه خام و کودکانه جلوهگر میشوند.
مضمونهای مورد بحث در منظومههای قهرمانی ترکان بهطور کلی شبیه مضمونهایی هستند که در منظومههای قهرمانی مردم دیگر جاها نیز مشاهده کردهایم. رایجترین آنها عبارتاند از توصیف تاختوتازها، جنگهای تنبهتن، دزدیدن رمههای بزرگ، انتقام و ضدحمله، عشق و ازدواج، به دنیا آمدن و دوران کودکی جالب قهرمانان، ورزشها، و بهویژه اسبدوانی و کشتی، سفرهای دراز و رویدادهای گوناگون زندگی کوچنشینی. در منظومههای مربوط به آنچه در واقعیت زندگی یا در روح و روان قهرمانان میگذرد، حوادث قهرمانی واقعی و عوالم فراطبیعی به گونهای ماهرانه در هم بافته شدهاند، مانند آنچه در "اودیسه" میبینیم. سرودههایی از اینگونه بخش بزرگی از کل منظومههای آسیای میانه را تشکیل میدهد. در این منظومهها عناصر فراطبیعی کمیاب نیستند و سفر به "آن دنیا" کاری عادیست. از سوی دیگر صرفنظر از علاقه به مبالغه که در ادبیات مردم بدوی رواج دارد، در سرودههای قهرمانی ناب جنبههای فراطبیعی تنها بخش کوچکی از کل را تشکیل میدهد. در چنین سرودههایی شخصیتها همان قدر هوشیاراند که در "ایلیاد" میبینیم و شباهت شگفتانگیزی میان آنان هست.
مهمترین پیکره از روایتهای منظوم قهرمانی یا حماسی ترکی همان است که رادلوف در سدهی گذشته در میان قیرغیزها ثبت کردهاست. بهدلیل بلندی و شکل پیشرفتهی سرودهها، یا بهدلیل طبیعی بودن موضوعها، و یا بهدلیل واقعگرایی و پرداختگی سبکشان، منظومههای قیرغیزی در مقایسه با سرودههای قهرمانی دیگر ترکان که من بررسی کردهام، در مقام بالاتری قرار میگیرند. از این رو در این فصل بهطور عمده به حماسههای قیرغیزی میپردازم و بررسی مشخصات سبک منظومهها را بهطور عمده بر پایهی این حماسهها انجام میدهم. با اینحال باید گفت که این تحلیل ِ سبک بهطور کلی دربارهی منظومههای قهرمانی و نیز دستانهای منثور قهرمانی همهی ترکان بهخوبی صدق میکند و همچنین سبک بیشتر منظومههای غیر قهرمانی و از جمله مقدار زیادی از منظومههای قبایل آباکان ساکن پیرامون ینیسئی را نیز توضیح میدهد. منظومههای آباکانها مهمترین بخش از ادبیات غیر قهرمانی هستند که از میان ترکان گرد آوردهایم.
گفته شده که قیرغیزها در سرایش نزدیک به همهی گونههای منظومههای حماسی، بهاستثنای دستانها و سرودههای غنایی (لیریک) تخصص داشتهاند(80) و توجه ویژهای در پرداخت واژهها و روانی آنها در شعر بهکار میبردند.(81) از پیشگفتار رادلوف بر جلدی که حاوی این متنهاست بهروشنی پیداست که این کیفیتها حاصل تلاش هنرمندانه و آگاهانه و سنجیدهی شاعران است، و شنوندگان نیز همان را میپسندند. همچنین پیداست که این سنت سرایش در میان همین مردم شکل گرفتهاست. منظومهها بر پایهی موضوعهای بومی سروده شدهاند و قهرمانان کموبیش بهتمامی به تاریخ گذشتهی خود قیرغیزها تعلق دارند. این منظومهها بهندرت همپوشیهایی با منظومههای ترکان آباکان یا آلتای، یا با منظومههای ترکمنان دارند، هرچند که برخی از مهمترین قهرمانان آنان در روایتهای قهرمانی قازاخها نیز ظاهر میشوند.
یکی از ویژگیهای منظومههای قیرغیزی که خود نشاندهندهی پیشرفته بودن سنت سرایش آنان است، عبارت است از گرایش منظومهها به جای گرفتن در رشتهها یا دورههای بههم پیوسته. از این نظر، این منظومهها با سرودههای ترکان آباکان تفاوت دارند. منظومههای ترکان آباکان که در مجموعهی رادلوف آمدهاند همگی مستقل از هماند. ترکان آباکان و تهلهاوتها و ترکان آلتای قصههای مشترک فراوانی دارند که بر گرد قهرمانی بهنام کانقزا [پانویس شماره 57 را ببینید] رخ میدهند. متنهای آباکانی کانقزا به روسی ترجمه شدهاند، اما این کتابها نایاباند.(82) متنهای مربوط به کانقزا بسیار خلاصهاند (به پیشگفتار رجوع کنید).
رادلوف منظومههایی را که در میان قیرغیزها ثبت کرده در سه رشته گروهبندی کردهاست: رشتهای مربوط به ماناس قهرمان مسلمان، و دو رشتهی دیگر مربوط به قهرمانان کافر جولوی Joloi [Joloy] و ار تؤشتوک Er Töshtük هستند. از آن میان رشتهی نخست به مراتب گستردهتر و از بسیاری لحاظ مهمترین آنهاست. رادلوف هفت منظومه از این رشته را نقل کردهاست. این هفت منظومه بیانگر زایش ماناس بزرگترین قهرمان قیرغیزی در قبیلهی ساری نوقای Sary – Nogai، دوران کودکیاش، نبرد او با قهرمان اویغوری ار کؤکچؤ Er Kökchö و جنگهایش با قالموقها، ازدواجش با قانیقی Kany Käi [Kanykei] دختر تمیرخان Temir Khan، مرگ و خاکسپاری او، و زنده شدن دیگربارهی اوست.
ماناس در منظومههایی که نقشی در آنها دارد و با همپیمانانش یا محافظانش از دستهی "چهل رفیق" در آنها ظاهر میشود، شخصیت مرکزی نیست. بخش بزرگی از منظومهی دوم این رشته مربوط است به گرایش قهرمانی بهنام آلامان بت Alaman Bet به دین اسلام و نیز پیروزی او بر کؤکچؤی قهرمان، برای پیوستن به ماناس. آلامان بت نمایانترین شخصیت این منظومه است و ماناس تنها در نیمهی دوم منظومه ظاهر میشود. بخش بزرگی از داستان بوقمورون Buk Murun [Bukmurun] دربارهی مراسم تشییع جنازه و بازیهاییست که بوقمورون به مناسبت مرگ پدرش بر پا میدارد. اینجا نیز تنها در بخش پایانی منظومه ماناس چهرهی اصلی داستان میشود و منظومه با نبرد تنبهتن ماناس با جولوی شاهزادهی کافر نوقای [اویرات] و کشته شدن او بهدست ماناس به پایان میرسد.
(فصل دوم ادامه دارد)
_____________________________
80 - Proben, v, v.
81 - Ibid. p. iii.
81 - Ibid. p. iii.
82 - متنهای آباکانی قانقزا در مجموعهای که کاتانوف در آن ناحیه گرد آورده یافت میشود. مجموعهی او نهمین جلد از "پروبن" اثر رادلوف را تشکیل میدهد. جلد شامل ترجمهی متنهای آباکان در سال 1907 منتشر شدهاست.