صبح امروز بسیاری از خبرگزاریهای داخلی و خارجی به نقل از ایرنا اعلام کردند که زبان گیلکی، در جلسات شورای شهر رشت رسمی اعلام شدهاست. متن خبر به شکل زیر از جمله در پایگاههای خبری آفتاب و بیبیسی فارسی آمده، اما اصل خبر را در ایرنا نیافتم:
دو روز پیش نیز ایسنا خبر برگزاری نخستین جلسهی این شورا به زبان گیلکی را منتشر کردهبود:
این خبر برای من بسیار شادیآور است، نه تنها از آن رو که گیلکی زبان مادر من است (اما شاید نه "زبان مادری" من، با تعریف علمی این اصطلاح). چنین خبری، با استدلالی که رئیس شورای شهر رشت میکند، برای هر زبان دیگری در هر گوشهای از جهان نیز برای من شادیآور است، چه، حکایت از گامی مثبت در راستای نگهداری یک یادگار انسانی، یک وسیلهی ارتباط، و یک واسطهی آموزش و پرورش کمزحمتتر و رهوارتر برای کودکانی دارد که در سالهای کودکی با آن زبان بار آمدهاند.
بخشی از جان من با زبان گیلکی سرشته است. نواری از صدای مادربزرگم دارم که در آن از داستانهای خانوادگی میگوید و من هر بار با گوش دادن به سخنان او بوی سیر به مشامم میآید، صدای موجها و پرندگان دریا را میشنوم، و خیسی و نرمی و زبری همزمان فورش (ماسه) کف حیاط خانهی خاله و دخترخالههایم را در بندر انزلی بر پوست دستانم احساس میکنم. با این فورشها در کودکی "چالهخومه" میساختیم.
صمیمانه دلم میخواهد که این "رسمیت" زبان گیلکی از جلسات شورای اسلامی شهر رشت فراتر رود، در جلسات دیگر و ادارات دیگر گسترش یابد، در سراسر گیلان الگو قرار گیرد، و مهمتر از همه، به دبستانها و دیگر نهادهای آموزشی گیلان نیز برسد و زبان آموزش شود.
گمان نمیکنم که کسانی از خیل بیشمار سید جواد طباطباییها و نصرالله پورجوادیها و پیشروان و پیروانشان به فکرشان برسد که آقای حاجیپور رئیس شورای شهر رشت را "پان گیلکیست" بنامند، گمان نمیکنم که تانکهای ارتش برای سرکوبی جنبش هویتخواه گیلکان از تهران بهسوی رشت به حرکت در آیند، و گمان نمیکنم که اتهام جداییخواهی به آقای حاجیپور بزنند و ایشان را به زندان بیافکنند و آزار دهند. اما میدانم که اگر خبر مشابهی دربارهی رسمیت یافتن زبانهای ترکی یا عربی یا بلوچی از جایی از آذربایجان یا خوزستان یا بلوچستان برسد، خونها بهجوش خواهد آمد، رگهای گردن بیرون خواهد زد، دندانها نشان داده خواهد شد، و بسا کسان که دستگیر و زندانی خواهند شد، چنانکه شدهاند و میشوند.
بخش بزرگتری از وجود من نیز با زبان ترکی آذربایجانی سرشتهاست. با همهی وجودم دلم میخواهد که رنگها و انگهای امنیتی و جداییخواهی و "پان" از فضای جنبش هویتخواهی مردم آذربایجان نیز ناپدید شود و امروز و فردا بشنویم که ابتکار مشابه رشت در آذربایجان نیز اجرا شده، بی آنکه لجنی از سوی طباطباییها بهسوی آن افکنده شود یا مزاحمتی برای مبتکران ایجاد کنند. من که هم گیلکی را میدانم و هم ترکی را، و هم چند زبان دیگر را، خوب میدانم که بر خلاف آنچه طباطبایی گفته، و آنچنان که آقای حاجیپور میگوید، تنها گیلکی نیست که "حاوی رسوم، آداب مردم [...] و بار فرهنگی بالا و غنی است". هر زبان دیگری نیز، چه کوچک و چه بزرگ، همین بار و محتوا و همین اهمیت را دارد.
من فکر میکنم که هر گام کوچکی با چنین ابتکارهایی، گام بزرگیست در جهت گسترش دموکراسی و مردمسالاری و پایبندی و احترام به حقوق بشر در سراسر ایران، صرفنظر از آنکه چه رژیمی بر سر کار باشد.
نیز بخوانید: زبان ِ پدری ِ مادرمردهی من، اینجا
و ادامهی آن بحث، اینجا
گیلکی زبان رسمی جلسات شورای شهرستان رشت شد
با تصویب شورای اسلامی شهرستان رشت، در جلسات این شورا به زبان گیلکی صحبت خواهد شد.
به گزارش ایرنا، اسماعیل حاجیپور، رئیس شورای شهرستان رشت، علت این تصمیم را "زنده نگه داشتن" زبان گیلکی عنوان کردهاست.
حاجیپور گفت: زبان گیلکی از جمله زبانهای بومی ملت ایران است که در تهدید قرار گرفته و اعضای این شورای [؟] برای حفظ اصالت زبان درحال فراموشی گیلکی و زنده نگهداشتن آن از این پس جلسات خود را با این زبان اداره میکند.
وی افزود: همه اعضای شورای اسلامی شهرستان رشت، گیلک زبان هستند.
حاجیپور تأکید کرد که زبان گیلکی در نزد نسل جدید در حال فراموشی است.
وی تصریح کرد: حفظ زبان گیلکی که حاوی رسوم، آداب مردم گیل و دیلم و بار فرهنگی بالا و غنی است نیاز به حمایت بیشتر دارد تا گرد فراموشی از آن زدوده شود.
دو روز پیش نیز ایسنا خبر برگزاری نخستین جلسهی این شورا به زبان گیلکی را منتشر کردهبود:
اولین جلسه شورای اسلامی شهرستان رشت پیش از ظهر امروز به ریاست حاجیپور با حفظ اصالت زبان و فرهنگ شهرستان به صورت گیلکی برگزار شد.
[...] به گزارش ایسنا، با پیشنهاد رییس شورای شهرستان در راستای ارج نهادن به زبان گیلکی اولین جلسه رسمی این شورا همه اعضا با زبان گیلکی به بیان مسایل و مشکلات و رأیگیری پرداختند و مقرر شد در جلساتی که همه اعضای آن گیلانی هستند از زبان گیلکی استفاده شود.
این خبر برای من بسیار شادیآور است، نه تنها از آن رو که گیلکی زبان مادر من است (اما شاید نه "زبان مادری" من، با تعریف علمی این اصطلاح). چنین خبری، با استدلالی که رئیس شورای شهر رشت میکند، برای هر زبان دیگری در هر گوشهای از جهان نیز برای من شادیآور است، چه، حکایت از گامی مثبت در راستای نگهداری یک یادگار انسانی، یک وسیلهی ارتباط، و یک واسطهی آموزش و پرورش کمزحمتتر و رهوارتر برای کودکانی دارد که در سالهای کودکی با آن زبان بار آمدهاند.
بخشی از جان من با زبان گیلکی سرشته است. نواری از صدای مادربزرگم دارم که در آن از داستانهای خانوادگی میگوید و من هر بار با گوش دادن به سخنان او بوی سیر به مشامم میآید، صدای موجها و پرندگان دریا را میشنوم، و خیسی و نرمی و زبری همزمان فورش (ماسه) کف حیاط خانهی خاله و دخترخالههایم را در بندر انزلی بر پوست دستانم احساس میکنم. با این فورشها در کودکی "چالهخومه" میساختیم.
صمیمانه دلم میخواهد که این "رسمیت" زبان گیلکی از جلسات شورای اسلامی شهر رشت فراتر رود، در جلسات دیگر و ادارات دیگر گسترش یابد، در سراسر گیلان الگو قرار گیرد، و مهمتر از همه، به دبستانها و دیگر نهادهای آموزشی گیلان نیز برسد و زبان آموزش شود.
گمان نمیکنم که کسانی از خیل بیشمار سید جواد طباطباییها و نصرالله پورجوادیها و پیشروان و پیروانشان به فکرشان برسد که آقای حاجیپور رئیس شورای شهر رشت را "پان گیلکیست" بنامند، گمان نمیکنم که تانکهای ارتش برای سرکوبی جنبش هویتخواه گیلکان از تهران بهسوی رشت به حرکت در آیند، و گمان نمیکنم که اتهام جداییخواهی به آقای حاجیپور بزنند و ایشان را به زندان بیافکنند و آزار دهند. اما میدانم که اگر خبر مشابهی دربارهی رسمیت یافتن زبانهای ترکی یا عربی یا بلوچی از جایی از آذربایجان یا خوزستان یا بلوچستان برسد، خونها بهجوش خواهد آمد، رگهای گردن بیرون خواهد زد، دندانها نشان داده خواهد شد، و بسا کسان که دستگیر و زندانی خواهند شد، چنانکه شدهاند و میشوند.
بخش بزرگتری از وجود من نیز با زبان ترکی آذربایجانی سرشتهاست. با همهی وجودم دلم میخواهد که رنگها و انگهای امنیتی و جداییخواهی و "پان" از فضای جنبش هویتخواهی مردم آذربایجان نیز ناپدید شود و امروز و فردا بشنویم که ابتکار مشابه رشت در آذربایجان نیز اجرا شده، بی آنکه لجنی از سوی طباطباییها بهسوی آن افکنده شود یا مزاحمتی برای مبتکران ایجاد کنند. من که هم گیلکی را میدانم و هم ترکی را، و هم چند زبان دیگر را، خوب میدانم که بر خلاف آنچه طباطبایی گفته، و آنچنان که آقای حاجیپور میگوید، تنها گیلکی نیست که "حاوی رسوم، آداب مردم [...] و بار فرهنگی بالا و غنی است". هر زبان دیگری نیز، چه کوچک و چه بزرگ، همین بار و محتوا و همین اهمیت را دارد.
من فکر میکنم که هر گام کوچکی با چنین ابتکارهایی، گام بزرگیست در جهت گسترش دموکراسی و مردمسالاری و پایبندی و احترام به حقوق بشر در سراسر ایران، صرفنظر از آنکه چه رژیمی بر سر کار باشد.
نیز بخوانید: زبان ِ پدری ِ مادرمردهی من، اینجا
و ادامهی آن بحث، اینجا
No comments:
Post a Comment