سرم درد میکنه تا پشت کلهم
نمیتونم برم دنبال گلهم
گلهم اُو خورده و اونور ولو شد
نمیدونم میش زنگیم چطو شد
میش زنگی صدا زنگش میایه
زن ارباب با مو جنگش میایه
زن ارباب اومد با چوب و ریسمون
چطو طاقت کنه بیچاره چوپون؟
راوی: چوپانی پانزده ساله که تحصیل را برای نان در آوردن رها کرده.
مکان: ده "زاگون" بین اوشان و فشم (تهران)
تاریخ: تابستان 1357
***
در آن سالها به فرهنگ مردم (فولکلور) عشق میورزیدم، بسیار دربارهی آن میخواندم، و چیزهایی ترجمه کردم که در نیمهراه رها شد و هرگز چاپ نشد. اما یک نوشتهام دربارهی فولکلور در تنها شمارهی نشریهی دانشجوئی "تا طلوع" منتشر شد و کسانی تحسیناش کردند.
شعر بالا را در میان کاغذپارههایم یافتم. هیچ به یاد ندارم که آیا آن را در یکی از فرارهایم از پادگان چهلدختر و هنگام گردش با دوستان از زبان چوپان جوان یادداشت کردم، و یا دوستم محمود آن را برایم باز گفت، یا از کجا آوردمش.
با سپاس فراوان از عزیزی که این یادداشت و آن ترجمههای ناقص را برایم فرستاد.
عکس از خبرگزاری فارس.
نمیتونم برم دنبال گلهم
گلهم اُو خورده و اونور ولو شد
نمیدونم میش زنگیم چطو شد
میش زنگی صدا زنگش میایه
زن ارباب با مو جنگش میایه
زن ارباب اومد با چوب و ریسمون
چطو طاقت کنه بیچاره چوپون؟
راوی: چوپانی پانزده ساله که تحصیل را برای نان در آوردن رها کرده.
مکان: ده "زاگون" بین اوشان و فشم (تهران)
تاریخ: تابستان 1357
***
در آن سالها به فرهنگ مردم (فولکلور) عشق میورزیدم، بسیار دربارهی آن میخواندم، و چیزهایی ترجمه کردم که در نیمهراه رها شد و هرگز چاپ نشد. اما یک نوشتهام دربارهی فولکلور در تنها شمارهی نشریهی دانشجوئی "تا طلوع" منتشر شد و کسانی تحسیناش کردند.
شعر بالا را در میان کاغذپارههایم یافتم. هیچ به یاد ندارم که آیا آن را در یکی از فرارهایم از پادگان چهلدختر و هنگام گردش با دوستان از زبان چوپان جوان یادداشت کردم، و یا دوستم محمود آن را برایم باز گفت، یا از کجا آوردمش.
با سپاس فراوان از عزیزی که این یادداشت و آن ترجمههای ناقص را برایم فرستاد.
عکس از خبرگزاری فارس.
No comments:
Post a Comment