چند روز پیش که با خانم گردانندهی برنامهی موسیقی کلاسیک درخواستی رادیوی سراسری سوئد تلفنی حرف میزدم، گفت: "من یک کمی حسودیم میشه که سال نوی شما همزمان با آغاز بهاره!" گفتوگوی تلفنی با پخش مستقیم از رادیو و با وقت تنگی که داشتم، دست و پا و زبانم را بستهبود و اغلب حاضرجواب نیز نیستم. فقط خندیدیم. میبایست میگفتم: "خب، آغوش ما باز است که به ما بپیوندید!"
***
همین دو هفته پیش با دخترم جیران به "ایکهآ" IKEA رفتهبودیم. دو قاب بزرگ تابلو برداشتم. دخترم چپچپ نگاهم کرد و پرسید:
- میخواهی ببری عکسهای اون زنه رو قاب کنی؟