Det finns en rolig läsning av Kaianders Sempler angående årets ekonomipristagare och hennes forskningar kring hur vi ska rädda oss från ”allmänningens tragedi”. Jag har översatt den till persiska som kan spåras i texten nedan. Läs originalet i Ny Teknik.
هیچکس انگیزهای ندارد که در خوردن از سفرهی مشترک جلوی خود را بگیرد. ماهیگیران با آنکه میبینند و میدانند که اگر همینطور به ماهیگیری ادامه دهند نسل ماهیها از بین خواهد رفت، باز به سودشان است که به ماهیگیری ادامه دهند. و از اینجاست که جلوگیری از غارت منابع همگانی دشوار است، حتی اگر همه ببینند که منبع مشترک آب، جنگل، ماهی، یا هر چیز دیگری محدود است. همه خیلی ساده به این نتیجه میرسند که به سودشان است که تا میتوانند و تا هنگامی که چیزی در دسترسشان هست، از آن بهرهبرداری کنند، زیرا اگر تو برنداری، یکی دیگر میزند و میبرد.
الینور آسترام Elinor Ostrom استاد علوم سیاسی در دانشگاه ایندیانای امریکا و برندهی امسال جایزهی اقتصاد «یادبود آلفرد نوبل» چند دههی اخیر را به پژوهش در یافتن راههایی برای حل مشکل سفرههای مشترک گذراندهاست. او میگوید که کشف کردهاست که نمونههای بسیاری وجود دارد که نشان میدهد در طول سالیان بی هیچ مشکلی از سفرههای مشترک بهره برداری شدهاست. نوشتهی کوتاه و جالبی در توضیح پژوهشهای او ترجمه کردم که آن را در سایت ایران امروز، یا در این نشانی مییابید.
الینور آسترام Elinor Ostrom استاد علوم سیاسی در دانشگاه ایندیانای امریکا و برندهی امسال جایزهی اقتصاد «یادبود آلفرد نوبل» چند دههی اخیر را به پژوهش در یافتن راههایی برای حل مشکل سفرههای مشترک گذراندهاست. او میگوید که کشف کردهاست که نمونههای بسیاری وجود دارد که نشان میدهد در طول سالیان بی هیچ مشکلی از سفرههای مشترک بهره برداری شدهاست. نوشتهی کوتاه و جالبی در توضیح پژوهشهای او ترجمه کردم که آن را در سایت ایران امروز، یا در این نشانی مییابید.
7 comments:
من هفت سال از عمرم را در دانشکده اقتصاد گذراندم و هفت سال در دانشکده جغرافی. در دانشکده جغرافی با آراء آسترام آشنا شدم. متاسفانه امثال او در دانشکده اقتصاد جایی ندارند. از این که او امسال جایزه نوبل را اقتصاد گرفت هم تعجب کردم هم خوشحال شدم. جایزه اقتصاد معمولا نصیب کسانی می شود که کاری تکنیکی و ریاضی می کنند درباره جهانی خیالی با فرضیاتی خیالی، نه کسانی که حرفی حساب درباره جهان واقعی اقتصاد دارند. مساله مشاعات، یا آن طور که شما نوشته اید "سفره مشترک"، مساله ای جدید است که با رشد سرمایه داری و روابط نقدی پیوند مستقیم دارد. و گر نه در طول تاریخ جوامع محلی سازکارهایی برای حفظ مشاعات داشتند. حکایت انسان معاصر حکایت کسی است که بن شاخی را که بر آن نشسته می برد. اهمیت آسترام در این است که نشان می دهد راه حل های بدیل همیشه وجود داشته اند، ولی در جهان معاصر نمی توان این راه حل ها را از دموکراسی منفک کرد. ممنون از ترجمه این مقاله کوتاه. شاد باشید، محمد
شفافیت داشتن هم مستلزم نظارت است و در این مقاله فرض بر اینست که با تکیه به اصول دمکراتیک در مصرف منابع شفاف عمل شود.
ولی در بهترین حالت به نظر من مصرف کنندها همدیگر را لو خواهند داد.
دمکراسی موقعی نتیجه بخش است که افراد یا گروهها به دنبال منافع گروهی خود باشند.
و با این انگیزه لو دادن رقیب میتواند به عنوان یک مکانیزم شفاف سازی عمل کند.
پس به نظر من زندانی ها باید صابون دو سالو به تن خودشون بمالن و همدیگرو لو بدن.
ممنون شیوا
مطلب جالبی بود ما هم در ده خودمان
بجستان سیستم آبیاری داشتیم که بر پایه همین نظریه کار میکرد و تشکیل شده بود از یک کاسه سوراخ که بعنوان ساعت کار میکرد و کشاورزان آب رو به زمین خودشون به همین ترتیب هدایت
میکردند
و این ساعت آبی بطور شفافی در محل تقسیم آب قرار داشت .
آقای فرهمند عزیز
من مقاله بسیار زیبای "زبان پدری مادر مرده من" شما رو که حدود دوسال پیش خونده بودم امروز دوباره خوندم و لذت بردم و با اجازه تون با ذکر منبع عین متن رو در وبلاگ خودم برای دوستانم آوردم.
امیدوارم همیشه شاد و سربلند باشید
تایماز
آدرس وبلاگم رو فراموش کردم:
www.orfales.blogsky.com
دوباره منم تایماز
با مراجعه به لینک اصلی در وبلاگتون متوجه شدم که میبایست ابتدا ازتون اجازه رو بگیرم بعد! بنابراین اگر اجازه دادید همینجا یا در وبلاگ من اطلاع بدید تا منتشرش کنم
و اگر اجازه بدید شما رو لینک کنم در وبلاگ خودم
با احترام
تایماز عزیز، سپاسگزارم از مهر شما. نقل نوشتههای من با ذکر منبع و دادن لینک آزاد است. آن بحث اجازه مربوط به جایی بود که علامتهای نژادپرستانه بالای سایتش داشت و تازه منبع را هم ذکر نکردهبود. وبلاگ شما را دیدم و خوشبختانه از این خبرها در آن نیست!
پیروز باشید.
در يك جامعه هر چقدر سطح فرهنگ و شعور مردم بالا باشد بهره برداري از مشاعات عادلانه و به درستي صورت مي گيرد
به عنوان نمونه در ايران سرويس بهداشتي در سطح شهر به ندرت است و بيشتر مردم از مساجد استفاده مي كنند ننگ است بر حكومتي كه ادعاي دين و ناموس دارد ولي نتوانسته براي ابتدائي ترين نياز بشر كه توالت است در تهران دستشوئي بسازد در سطح شهر اگر زن شما برود خريد جائي نيست برود توالت اگر هم پيدا كند به حتم يك مسجد است حال اگر دقيق شويد مي بيند بسيار كثيف و غير بهداشتي است از همين جا چند چيز معلوم ميشود
يك :ما توالت نداريم چطور مي يخواهيم انرژي هسته ائي داشته باشيم
دو: آنجا كه توالت هم هست فرهنگ نداريم تمام دستشوئي هاي عمومي كثيف و غير بهداشتي است
سه :حكومت دروغ مي گويد كه به فكر دين و ناموس مردم است در حالي كه ما هنوز نتوانسته ايم براي زنان و دخترانمان در سطح شهر حتي توالت بسازيم تا در خيابان ها آواره نشوند
اما در مورد مشاعات بايد بگويم كه در سطح بين اللملي نيز اين رعايت نمي شود ما در مخزن گاز پارس جنوبي با قطر شريك هستيم ولي قطري ها از ما زودتر شروع كرده اند و همين حالا نيز بيشتر برداشت مي كنند
Post a Comment