از تزارها تا کمیسرهای خلق
سه سال پیش دربارهی نمایشگاه آثار نقاشان روس پیشتاز رئالیسم مردمی در استکهلم نوشتم (اینجا، و اینجا). اکنون موزهی ملی استکهلم دنبالهای بر آن نمایشگاه ترتیب دادهاست، با تابلوهایی بهوامگرفته از موزهی ملی روس در سنپترزبورگ، شامل آثاری از دویست سال پیش، تا زمان استالین.
نمایشگاه هفتهی گذشته گشایش یافت و تا یازدهم ژانویه ادامه دارد. با آنچه در خبرهای نمایشگاه میبینم، بسیاری از تابلوهایی را که در آلبومهای تبلیغاتی شوروی سابق میدیدیم و با حسرت تماشا میکردیم، به این نمایشگاه آوردهاند. یکی از آنها همین "دختر در لباس فوتبال" (یا "دختر تیشرتپوش") اثر الکساندر ساموهوالوف Aleksandr Samohvalov است که از تماشای آن سیر نمیشدم.
پس از تماشای نمایشگاه سه سال پیش نوشتم که احساس میکردم که دوباره میخواهم "انقلابی" شوم. بهگمانم بیجا نیست که این بار نیز یکی از فرهنگینویسان روزنامهی سوئدی Dagens Nyheter به نام خانم اینگلا لیند Ingela Lind به بازدیدکنندگان نمایشگاه هشدار میدهد که مبادا در دام تبلیغات تابلوها بیافتند!
دربارهی نمایشگاه: به انگلیسی، و به سوئدی
جایزهی نوبل به که میرسد؟
بازار شرطبندی دربارهی برندهی نوبل ادبیات چون همیشه داغ است، و همان نامهای آشنای هر ساله را در ردیفهای نخست پیشبینی برندگان میتوان دید: موراکامی، آسیه جبار، اسماعیل کاداره، آدونیس، سوهتلانا آلکسهیویچ، فیلیپ راث، و...
در پایان این هفته با اعلام نام برنده، خیال همه آسوده میشود، جز خیال خود برنده: روزنامهی سوئدی Dagens Nyheter امروز گفتوگویی کردهاست با چهار تن از برندگان پیشین نوبل ادبیات. توماس ترانسترومر سوئدی (برندهی سال 2011) میگوید که نشستن روی صندلی چرخدار امتیازیست که او دارد و مردم و نهادها و رسانهها توقع زیادی از او ندارند؛ الفریده یلینک اتریشی (2004) میگوید که با شنیدن خبر برندهشدنش پیش از هر چیز ترس برش داشت؛ ماریو بارگاس یوسا (2010) میگوید که با شنیدن خبر سخت نگران و مضطرب شد؛ و داریو فو (1997) میگوید که دست به هر کاری زدهاست تا فراموش کند که این جایزه را بردهاست.
مونیکا – 50!
زندگی بیرحم است و "زمان همه چیز را میپوساند". مونیکا بللوچی زیبا هم دوشنبهی گذشته پنجاهساله شد. اما آیا گذر زمان رد پایی بر زیبایی او نیز نهادهاست؟ آلبومی از عکسهای او با نوشتههایی بهفارسی دربارهی زندگی و نقشهای او در این نشانی هست.
سه سال پیش دربارهی نمایشگاه آثار نقاشان روس پیشتاز رئالیسم مردمی در استکهلم نوشتم (اینجا، و اینجا). اکنون موزهی ملی استکهلم دنبالهای بر آن نمایشگاه ترتیب دادهاست، با تابلوهایی بهوامگرفته از موزهی ملی روس در سنپترزبورگ، شامل آثاری از دویست سال پیش، تا زمان استالین.
نمایشگاه هفتهی گذشته گشایش یافت و تا یازدهم ژانویه ادامه دارد. با آنچه در خبرهای نمایشگاه میبینم، بسیاری از تابلوهایی را که در آلبومهای تبلیغاتی شوروی سابق میدیدیم و با حسرت تماشا میکردیم، به این نمایشگاه آوردهاند. یکی از آنها همین "دختر در لباس فوتبال" (یا "دختر تیشرتپوش") اثر الکساندر ساموهوالوف Aleksandr Samohvalov است که از تماشای آن سیر نمیشدم.
پس از تماشای نمایشگاه سه سال پیش نوشتم که احساس میکردم که دوباره میخواهم "انقلابی" شوم. بهگمانم بیجا نیست که این بار نیز یکی از فرهنگینویسان روزنامهی سوئدی Dagens Nyheter به نام خانم اینگلا لیند Ingela Lind به بازدیدکنندگان نمایشگاه هشدار میدهد که مبادا در دام تبلیغات تابلوها بیافتند!
دربارهی نمایشگاه: به انگلیسی، و به سوئدی
جایزهی نوبل به که میرسد؟
بازار شرطبندی دربارهی برندهی نوبل ادبیات چون همیشه داغ است، و همان نامهای آشنای هر ساله را در ردیفهای نخست پیشبینی برندگان میتوان دید: موراکامی، آسیه جبار، اسماعیل کاداره، آدونیس، سوهتلانا آلکسهیویچ، فیلیپ راث، و...
در پایان این هفته با اعلام نام برنده، خیال همه آسوده میشود، جز خیال خود برنده: روزنامهی سوئدی Dagens Nyheter امروز گفتوگویی کردهاست با چهار تن از برندگان پیشین نوبل ادبیات. توماس ترانسترومر سوئدی (برندهی سال 2011) میگوید که نشستن روی صندلی چرخدار امتیازیست که او دارد و مردم و نهادها و رسانهها توقع زیادی از او ندارند؛ الفریده یلینک اتریشی (2004) میگوید که با شنیدن خبر برندهشدنش پیش از هر چیز ترس برش داشت؛ ماریو بارگاس یوسا (2010) میگوید که با شنیدن خبر سخت نگران و مضطرب شد؛ و داریو فو (1997) میگوید که دست به هر کاری زدهاست تا فراموش کند که این جایزه را بردهاست.
مونیکا – 50!
زندگی بیرحم است و "زمان همه چیز را میپوساند". مونیکا بللوچی زیبا هم دوشنبهی گذشته پنجاهساله شد. اما آیا گذر زمان رد پایی بر زیبایی او نیز نهادهاست؟ آلبومی از عکسهای او با نوشتههایی بهفارسی دربارهی زندگی و نقشهای او در این نشانی هست.
No comments:
Post a Comment