در نوشتهام «اخلاق بریدن و چسباندن» از گسترش پدیدهای زشت سخن گفتم و خیال کردم که حرفم را بهروشنی زدهام و حجت تمام کردهام. پس گوشهای نشستم و سر در کار خود بردم. اما همچنان که در پست پیشین نشان دادم "پاسخی" آمد که نخست نخواستم کاری به آن داشتهباشم. سپس با اصرار دوستان رفتم و نگاه کردم و کشف کردم که کار بیش از اینها بیخ دارد:
آقای پرزیدنت انجمن قلم ایران در تبعید نه فقط یک شعر و بریدهای از نثر، که پنج صفحه از یک مقالهشان، و هفده صفحه یا یک سوم کتابی که به عنوان «نویسنده» منتشر کردهاند، ترجمهی من است! در این نشانی بخوانید (دوستان پشت سد در این نشانی).
من "پاسخ" آقای پرزیدنت را با لینک دادن در وبلاگم در دسترس خوانندگانم گذاشتم. حال ببینیم آیا آقای پرزیدنت هم در فیسبوکشان یا در جایی دیگر به «خودافشاگری آقای پرزیدنت» لینک میدهند، یا نه.
آقای پرزیدنت انجمن قلم ایران در تبعید نه فقط یک شعر و بریدهای از نثر، که پنج صفحه از یک مقالهشان، و هفده صفحه یا یک سوم کتابی که به عنوان «نویسنده» منتشر کردهاند، ترجمهی من است! در این نشانی بخوانید (دوستان پشت سد در این نشانی).
من "پاسخ" آقای پرزیدنت را با لینک دادن در وبلاگم در دسترس خوانندگانم گذاشتم. حال ببینیم آیا آقای پرزیدنت هم در فیسبوکشان یا در جایی دیگر به «خودافشاگری آقای پرزیدنت» لینک میدهند، یا نه.
No comments:
Post a Comment