26 February 2012

شعرخوانی

ظهر امروز یک جلسه‌ی سخنرانی و شعرخوانی به مناسبت روز جهانی زبان مادری و روز جهانی زن ‏به همت "انجمن فلم آذربایجانی جنوبی (ایران) در تبعید" در ‏استکهلم برگزار شد و از جمله من در آن شعرهای ترکی شاعر بزرگ ایران مفتون امینی را خواندم. فیلم این ‏جلسه به‌زودی در یوتیوب منتشر خواهد شد و لینک آن را این‌جا خواهم گذاشت. آگهی جلسه در این نشانی ‏موجود است.‏

پیشتر نوشته‌ای درباره یکی از دفترهای شعر مفتون امینی به‌نام "شب 1002" در این و این نشانی منتشر ‏کرده‌ام.‏

پی‌نوشت:‏
گزارش این جلسه‌ی سخنرانی و شعرخوانی در این و این نشانی منتشر شده و در همان گزارش نشانی ‏فیلم‌های جلسه نیز داده شده‌است. فیلم نخست از سخنرانی‌ها و فیلم دوم از شعرخوانی من است.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

15 February 2012

و آن صلیبی که سیاوش کسرایی بر دوش می‌کشید

نوشته‌ی دیگری از من با عنوان بالا همین روزها در سایت بی‌بی‌سی منتشر شد. عنوان نوشته بر خلاف دو ‏نوشته‌ی پیشین (1 و 2) از خودم است و در متن نوشته نیز، تا جایی که می‌بینم، تغییری نداده‌اند. متن کمی مفصل‌تر ‏دو نامه از سه نامه‌ی کسرایی، و تصویر دستخط او را، با اندکی توضیحات، در این نشانی می‌یابید.‏

در زمستان 1374 مطلبی در سوگ سیاوش کسرایی نوشتم که در مجله‌ی "پویش" که در سوئد در می‌آمد، ‏منتشر شد (شماره 25، سال هشتم). آن نوشته، همراه با دو شعر از او، این‌جاست.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

12 February 2012

چگونه از موسیقی لذت ببریم؟


نه، اشتباه نشود! نمی‌خواهم راه و چاه لذت بردن از موسیقی را این‌جا بنویسم، یا دست‌کم این چنین یک‌راست.‏

چند تنی از شما، خوانندگان گرامیم، با دیدن این عنوان بی‌گمان به یاد کتابی می‌افتید، و از مترجم و مؤلف همان ‏کتاب است که اکنون و این‌جا می‌خواهم سخن بگویم. پرویز منصوری به‌تازگی (25 آذر 1390) از میان ما رفت. ‏کتاب "چگونه از موسیقی لذت ببریم" (از زیگموند اسپات، ترجمه و تألیف پرویز منصوری) نخستین بار در سال ‏‏1353 منتشر شد. در آن هنگام کتاب‌های انگشت‌شماری در معرفی و توضیح و تاریخ موسیقی کلاسیک غربی ‏وجود داشت و ما در "اتاق موسیقی" دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف) دیگر همه‌ی آن‌ها را از سر تا ته از حفظ ‏می‌دانستیم. انتشار این کتاب پنجره‌های تازه‌ای به روی ما و شنوندگان برنامه‌های "اتاق موسیقی" می‌گشود.‏

البته عنوان کتاب را نمی‌پسندیدیم: در آن روزگار و حال و هوای "چریکی" قرار نبود از موسیقی یا چیز دیگری ‏‏"لذت" ببریم! موسیقی را برای شور و حال "انقلابی" گوش می‌دادیم و ترویج می‌کردیم. با این حال خود کتاب و ‏محتوای آن را دوست می‌داشتیم و از مطالب آن در برنامه‌هایمان سود می‌بردیم. با همان کتاب بود که نام پرویز ‏منصوری برای همیشه در ذهن من حک شد.‏

با درگذشت پرویز منصوری رسانه‌های بسیاری یادنامه‌هایی در سوگ او نوشتند اما هیچ جا ندیدم که بنویسند ‏که او توده‌ای و عضو حزب توده ایران بود. آقای محمود خوشنام پژوهشگر موسیقی در مطلب جالب و پرمحتوای ‏خود در سایت بی‌بی‌سی فارسی نوشتند: "پرویز منصوری در سال ۱۳۴۹ تحصیلات خود را [در آکادمی موسیقی ‏وین] به پایان برد و به ایران بازگشت. ولی به دلیل وابستگی به آرمان‌های ممنوع سیاسی سال‌های دراز بیکار ‏ماند". اما نگفتند که آن "آرمان‌های ممنوع سیاسی" چه بود. رد و نشان پرویز منصوری و آن آرمان‌ها را در ‏کتاب‌ها و اسناد مربوط به کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور در دهه‌ی 1340 فراوان می‌توان یافت، و ‏نیز در کتاب "چپ در ایران به روایت اسناد ساواک – حزب توده در خارج از کشور" (جلد اول، چاپ اول زمستان ‏‏1381، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات). از جمله در سندی به تاریخ دهم بهمن 1346 گفته ‏می‌شود:‏

"موضوع: نمایندگان وین در کنگره کنفدراسیون
پرویز منصوری و بهرام زرگر که هر دو توده‌ای طرفدار تز شوروی می‌باشند با اختلاف سه رأی بر رقبای خود که ‏جبهه ملی و سوسیالیست بودند پیروز شدند [...]" (ص 530).‏
اسناد دیگری نیز در این کتاب حکایت از آن دارند که پرویز منصوری از سازمان‌دهندگان تظاهرات گوناگون و اعتصاب ‏غذا و غیره در اعتراض به رژیم دیکتاتوری شاه بوده‌است.‏ از جمله پیرامون تظاهرات اعتراض به جشن‌های پرهزینه‌ی تاجگذاری شاه با وجود فقر و گرسنگی در کشور، در گزارشی ‏از اتریش گفته می‌شود: "از طرف توده‌ای‌ها پرویز منصوری جریانات را اداره می‌کرده‌است که زن اطریشی دارد و ‏زنش رابط او و حزب کمونیست وین می‌باشد." و در گزارشی دیگر: "[...] تظاهرکنندگان با خودشان تابلو حمل ‏می‌کردند که در روی آن عکس وان حمام بلوری که شاه داخل آن بود کشیده بودند و عروسکی که آن هم به ‏صورت شاه در آورده بودند جلوی دانشگاه آتش زدند و ابتدا می‌خواستند که همگی به وین بیایند [...] از طریق ‏‏632 به منظور جلوگیری از توسعه و ایجاد تظاهرات اقدام و به پرویز منصوری که رهبر پشت پرده تظاهرات بود ‏تلقین گردید که وضعیت وین برای تظاهرات مناسب نیست [...]" (ص 514 و 515).‏

پرویز منصوری پس از انقلاب با شعبه‌ی پژوهش کل حزب همکاری می‌کرد. من تنها یک یا دو بار بخت دیداری ‏کوتاه با او را داشتم و آن هنگامی بود که مسعود اخگر (رفعت محمدزاده) عضو هیأت سیاسی حزب و سرپرست ‏شعبه‌ی پژوهش کل را برای جلسه‌ی بخشی از این شعبه به خانه‌ی پرویز منصوری در میدان پاستور بردم. او ‏خود تا حیاط خانه‌اش به پیشوازمان می‌آمد. اما افسوس که من باید اخگر را می‌گذاشتم و می‌رفتم تا ساعاتی ‏دیرتر بازگردم و ببرمش. آن‌جا نیز هنوز هنگام "لذت" بردن از موسیقی و گفت‌وگویی لذتبخش پیرامون موسیقی ‏نبود.‏

یاد پرویز منصوری گرامی باد.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

05 February 2012

یورش

نوشته‌ی دیگری از من با عنوان «"یورش" اول به حزب توده [ایران] در سال 61» (که انتخاب من نیست) در پایگاه ‏اینترنتی بی‌بی‌سی فارسی در این نشانی منتشر شده‌است. نسخه‌ی دست‌نخورده‌ی "یورش" اینجاست.‏

مجموعه‌ی کامل ویژه‌نامه‌ی بی‌بی‌سی برای هفتادمین سالگرد پایه‌گذاری حزب را در این نشانی می‌یابید، و ‏نوشته‌ای از احسان طبری را نیز من برای این ویژه‌نامه فرستادم.‏

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏