25 December 2011

کریسمس سبز!‏

همه‌ی آوازهایی که از کریسمس سفید ‏White Christmas‏ سخن می‌گویند امسال در استکهلم بی‌معنی ‏هستند، بر عکس پارسال که برف فراوانی بر زمین نشسته‌بود. برف اندکی که هفته‌ای پیش بارید دو روزه آب ‏شد و رفت و اکنون سبزی چمن‌ها همه جا دیده می‌شود و حتی کسانی شکوفه‌های نوشکفته‌ای را بر بوته‌ها ‏دیده‌اند. گویا ماه‌های نوامبر و دسامبر امسال گرم‌ترین نوامبر و دسامبر استکهلم در طول تاریخ دویست‌وپنجاه ‏ساله‌ی ثبت دمای هوا در این شهر بوده‌اند.‏

با این‌همه من در کل نگران تخریب طبیعت به دست بشر نیستم. هم‌اکنون تلاش‌های بزرگی از سوی دانشمندان ‏و فن‌آوران بسیاری از کشورها جریان دارد؛ محصولات زیانبار برای طبیعت بیشتر و بیشتر کنار گذاشته می‌شوند، ‏اتوموبیل‌های کم‌مصرف‌تر تولید می‌شود، منابع انرژی "تمیز"تری در راهند، و... همچنین دانش و فن‌آوری انسان در ‏همه‌ی زمینه‌ها، و از جمله در این زمینه به‌سرعت در حال پیشرفت است. من به عقل و درایت انسان‌های ‏دانشمند باور دارم و به توانایی آنان در نجات زمین و طبیعت خوشبینم.‏

5 comments:

محمد ا said...

شیوای عزیز، نوشته شما رنگ بوی ایمانی دارد، نه استدلالی. اما تذکر این نکته لازم است که همین دانشمندانی که شما به آنها امید بسته اید بیشترشان خوشبین نیستند و لااقل چهار دهه است که از تصادم محتوم انسان با کره زمین صحبت می کنند مگر آن که تغییرات عمده ای در شیوه تولید و مصرف انسان ها اتفاق بیفتد. م

محمد ا said...

این یکی از این دانشمندان، که از قضا خودش را خوش بین هم میداند. می گوید انسان ها فرصت کمی دارند تا زمین را رها کنند و به فضا بروند و گر نه نسل انسان منقرض خواهد شد. به عنوان کسی که اخبار محیط زیستی را منظم دنبال می کند، می توانم نقل قول های مشابهی از دانشمندان طراز اول رشته های مختلف ردیف کنم

http://www.youtube.com/watch?v=tT8tjXVEwd8

Shiva said...

محمد گرامی، سپاسگزارم برای نظرتان و لینکی که فرستادید. من برای هاوکینگ احترام قائلم، اما حرف‌های او ‏را تنها در حد یک هشدار می‌پذیرم، نه پیشگویی. شما خوب می‌دانید که پول‌هایی چندان کلان که ‏باورنکردنی‌ست در هر دو سو خوابیده‌است: هم در سوی کمپانی‌هایی که تخریب زمین به دست بشر را به هیچ ‏می‌گیرند، و هم در سوی کسانی، حتی برخی از دانشمندان، که این مسأله را بیش از آن‌چه هست بزرگ ‏می‌کنند (از جمله فیلم‌های هالیوودی را به‌یاد بیاورید). به گمان من در بحث‌هایی از این دست نباید اسیر ‏جنجال‌های رسانه‌ها شد. رویه‌ی این جنجال‌ها را که بتراشید، پشت آن مقداری خرابکاری بشر هست، اما مقدار ‏زیادی هم چرخه‌های عادی طبیعت است، از چرخه‌ی ادواری آب‌وهوای زمین، تا چرخه‌ی یازده ساله‌ی انفجارهای ‏خورشیدی، تا چرخه‌ی 27 هزارساله‌ی منظومه‌ی خورشیدی، و... من به‌جای هیاهوی آن دانشمندانی که برای ‏گرفتن بودجه‌ی بیشتر برای کار و کمپانی‌شان جنجال به‌پا می‌کنند، به کار آرام و بی‌سروصدای هزاران دانشمند ‏و مهندسی باور دارم (باور خوشبینانه، و نه ایمان) که به‌جای جنجال، شبانروز مشغول یافتن راه حل کاهش و از ‏میان بردن خرابکاری‌های بشر هستند. من خود روزانه مشغول حل معادلاتی برای گازهای تازه‌ای هستم که ‏یکی پس از دیگری روانه‌ی بازار می‌شوند تا جانشین گازهای زیانبخش برای طبیعت شوند. پس من هم در حل ‏این مشکل نقشی دارم. و یک نمونه‌ی گویای دیگر در پیشرفت دانش و فن‌آوری بشر، اگرچه نه به‌طور مستقیم ‏در ارتباط با محیط زیست، کار همان مهندسانی‌ست که به هاوکینگ بیمار امکان می‌دهد هشدارش را بر زبان ‏بیاورد. همین‌هاست که مایه‌ی خوشبینی من است. اگر هم صفی برای ترک زمین درست شد، من می‌روم و ته ‏صف می‌ایستم؛ و اگر کسانی بعد از من آمدند، باز می‌روم و ته صف می‌ایستم، با این امید که در همان فاصله ‏انسان خردمند راه نجات زمین را پیدا کند و نیازی به ترک آن نباشد!‏

محمد ا said...

ممنون از پاسختان! اما باز به نظرم خوشبینی شما از جنس ایمانی است. اولا من از هاکینس به عنوان نمونه استفاده کردم. اگر مثلا به دانشمندان زیست شناس رجوع کنید می بینید همین مقدار اندک خوشبنی را هم ندارند. ثانیا بحث گرمایش محیط زیست تنها یکی از چندین جنبه تخریب محیط زیست است. حتی اگر نکته اصلی مورد نظر شما درست باشد که این بحث بیشتر هیاهوست تا واقعیت -- که این با نظر مهم ترین خبرگان این رشته همخوان نیست -- باز جنبه های دیگر این تخریب به آن ابعادی می دهد که جای نگرانی جدی دارد. اما علم هم چندان بدون سیاست نیست. دانشگاه ام آی تی مرکزی دارد به نام "اتحادیه دانشمندان دلنگران". یکی از گله های دائم این گروه این است که بودجه برای تحقیقات ندارند. در حالی که اگر همین عده وقتشان را صرف تولید جنگ افزار می کردند بودجه نامحدود می داشتند. متاسفانه داستان ما داستان کسی است که بر سر شاخ بن می برد. م

Anonymous said...

ما همه تحصیلکرده ایم و یاد گرفته ایم تخیلات نجومی را بسادگی بکار گیریم. لکن هنوز متوجه نیستیم که در باره چه مقیاسهائی صحبت میکنیم. من میل دارم صحبت را کمی بروی خاک بیاورم

در سالهای آخر 1960 که امریکائیان در حال سفر به ماه بودند، دانشمندان خود چنان بلند پرواز شده بودند که پیش بینی رفتن بشر به مارس را در سالهای 1980 در سر میپروراندند. امروز 50 سال گذشته است و هیچ بشری دور تر از ماه نرفته است. در منظومه شمسی صرفنظر از نبودن امکان زندگی در آنجا هنوز راهی حتی نظری برای بردن و برگردندن چند فضانورد به مارس پیدا نشده است. سفر تنها رفت به آنجا یک سال طول میکشد. سفر به سیاره های دورتر منظومه شمسی شاید دهها سال. نزدیکترین سیاره خارج از منظومه شمسی فاصله اش حدود چهار سال نوری است. با سرعت های متعارف سفینه های فضائی مثلا 40 هزار کیلومتر در ساعت سفر به آنجا حدود صدهزار سال طول میکشد. حال هیچ معلوم نیست کدام سیاره دارای شرایط ممکن برای زندگی بشر هست و فاصله آن از زمین چقدر است. شاید این سیاره که چهار سال پیش آنجابود دیگر آنجا نباشد

اندیشه سفر را برای هزار نسل آینده فراموش بفرمائید. بجای آن به بشر در روی این خاک توجه بفرمائید که چاره ای ندارد جز اصلاح شرایط زندگی. خطرات برای بشر مربوط به هزارسال دیگر نمی شود بلکه به 20 و 50سال آینده. خود کره زمین را کک هم نمی گرد از کثافتکاری های بشر. حد اکثرش این است که بشر محیط زیست خودش و بسیاری از موجودات زنده را از بین میبرد و پس از آن زندگی خواهد بود روی زمین مثلا برای تعدادی از گیاهان و موجودات دیگر مانند تومور هائی که زنده میمانند. بشر اشرف مخلوقات نیست چون تنها مخلوقی است که ریشه خود را خوداز روی زمین میکند. بحران محیط زیستی زمین خواهد آمد و بشر مجازات گناهان خویش را خواهد پرداخت. تنها سوال این است که آیا یک قسمت از بشریت بتواند به حیات ادامه بدهد یانه و و این قسمت شامل چه اندازه ای از مردم خواهد شد


آ