کارل مارکس که بود و چه میگفت؟ اندیشههای او چهگونه پرورش یافت؟ چه چیزهایی خواند و چه چیزهایی نوشت؟ چه هدفی داشت؟ آیا دانشمند بود، تاریخدان بود، یا فیلسوف؟ چه پیشبینیهایی کرد؟ آیا همهی حرفها و پیشبینیهای او درست در آمد؟ آیا اشتباهی داشت و آیا انتقادی بر او وارد است؟ میراث اندیشگی او چیست و چه ارزشی دارد؟
بهتازگی کتاب کوچک و جمعوجوری نزدیک به 140 صفحه به دستم رسید که به همهی پرسشهای بالا و بسیاری پرسشهای دیگر به زبانی ساده و روشی جالب پاسخ میدهد: "مارکس"، نوشتهی پیتر سینگر، ترجمهی محمد اسکندری، چاپ دوم 1387، تهران، انتشارات طرح نو.
ترجمهی کتاب خوب و روان است و چاپ نخست آن در سال 1379 با شمارگان 5000 گویا بهسرعت نایاب شد. نسخهی اصلی و انگلیسی کتاب در سال 1980 (1359) منتشر شد که گرچه پیش از فرو ریختن دیوار برلین بود، اما وجود دیوار در نگرش نویسنده بازتابی ندارد، و یا دستکم من این بازتاب را نمیبینم. با اینهمه پیتر سینگر نسخهی بازبینیشدهای از همین کتاب را در سال 2006 منتشر کرد. مقایسهی آن دو نسخه باید جالب باشد. Marx: a very short introduction / Peter Singer, Oxford University Press, 2006
پیتر سینگر کتاب دیگری را برای مطالعه پیرامون مارکس توصیه میکند که منبع اصلی خود او نیز بودهاست: David McLellan, Karl Marx: His life and Thoughts, Macmillan, London, 1979 نه این کتاب، اما روایت فشردهای از آن David McMillan: Marx, Fontana, London, 1975 با دو ترجمه در ایران منتشر شدهاست. آن ترجمهها را ندیدهام و از کیفیت آنها اطلاعی ندارم: کارل مارکس، اثر دیوید مکللان، ترجمهی منصور مشکینپوش، نشر رازی، تهران 1362، و ترجمهی عبدالعلی دستغیب، نشر پرسش، آبادان 1379.
از پیتر سینگر کتاب "هگل" نیز به فارسی منتشر شدهاست: ترجمهی عزتالله فولادوند، چاپ دوم، نشر ماهی، تهران 1386 (همچنین به شکل "کتاب گویا" در 7 نوار کاست).
نسخهی انگلیسی این کتابها در کتابخانههای سوئد موجود است و از ترجمههای فارسی تنها کتاب مکللان با ترجمهی دستغیب در کتابخانهی بینالمللی استکهلم یافت میشود.
با سپاس از دوستی که کتاب سینگر را برایم فرستاد.
اطلاعات کتابهای ایران
اطلاعات کتابخانههای سوئد، و کتابخانهی بینالمللی استکهلم
بهتازگی کتاب کوچک و جمعوجوری نزدیک به 140 صفحه به دستم رسید که به همهی پرسشهای بالا و بسیاری پرسشهای دیگر به زبانی ساده و روشی جالب پاسخ میدهد: "مارکس"، نوشتهی پیتر سینگر، ترجمهی محمد اسکندری، چاپ دوم 1387، تهران، انتشارات طرح نو.
ترجمهی کتاب خوب و روان است و چاپ نخست آن در سال 1379 با شمارگان 5000 گویا بهسرعت نایاب شد. نسخهی اصلی و انگلیسی کتاب در سال 1980 (1359) منتشر شد که گرچه پیش از فرو ریختن دیوار برلین بود، اما وجود دیوار در نگرش نویسنده بازتابی ندارد، و یا دستکم من این بازتاب را نمیبینم. با اینهمه پیتر سینگر نسخهی بازبینیشدهای از همین کتاب را در سال 2006 منتشر کرد. مقایسهی آن دو نسخه باید جالب باشد. Marx: a very short introduction / Peter Singer, Oxford University Press, 2006
پیتر سینگر کتاب دیگری را برای مطالعه پیرامون مارکس توصیه میکند که منبع اصلی خود او نیز بودهاست: David McLellan, Karl Marx: His life and Thoughts, Macmillan, London, 1979 نه این کتاب، اما روایت فشردهای از آن David McMillan: Marx, Fontana, London, 1975 با دو ترجمه در ایران منتشر شدهاست. آن ترجمهها را ندیدهام و از کیفیت آنها اطلاعی ندارم: کارل مارکس، اثر دیوید مکللان، ترجمهی منصور مشکینپوش، نشر رازی، تهران 1362، و ترجمهی عبدالعلی دستغیب، نشر پرسش، آبادان 1379.
از پیتر سینگر کتاب "هگل" نیز به فارسی منتشر شدهاست: ترجمهی عزتالله فولادوند، چاپ دوم، نشر ماهی، تهران 1386 (همچنین به شکل "کتاب گویا" در 7 نوار کاست).
نسخهی انگلیسی این کتابها در کتابخانههای سوئد موجود است و از ترجمههای فارسی تنها کتاب مکللان با ترجمهی دستغیب در کتابخانهی بینالمللی استکهلم یافت میشود.
با سپاس از دوستی که کتاب سینگر را برایم فرستاد.
اطلاعات کتابهای ایران
اطلاعات کتابخانههای سوئد، و کتابخانهی بینالمللی استکهلم
2 comments:
استاد تاریخ عقاید اقتصادی مان در دانشگاه تهران می گفت که بسیاری کسان در ایران مارکسیست بودند و مارکسیست مردند ولی هیچ وقت نفهمیدند که مارکس چه گفت. او توجه نداشت که این در بخش اعظم تاریخ معاصر ایران حتی داشتن یک رمان یا نمایشنامه چپی خطر داشت، چه رسد به داشتن و خواندن آثاری درباره مارکس. در آن شرایط کتابی نبود که علاقمندان به مارکس بتوانند بدون بیم جان بخرند و بخوانند. خوشبختانه زمانه عوض شده و امروزه شمار آثار خوب درباره مارکس و شمار ترجمه های خوب از آثار اصلی مارکس رو به افزایش است
یکی از بحث های رایج در ایران این بود و هست که آیا مارکسیسم علم است یا نه. این مساله امروز با پیشرفت های فلسفه علم و نگاه جدید به علم و خصوصا روشن شدن تفاوت های میان علوم انسانی و علوم طبیعی دیگر موضوعیت خود را از دست داده. اگر تصور ما از علم نوعی دانش نظام مند مبتنی بر تجربه است که حیایقی را درباره جهان کشف یا اثبات می کند و ما را قادر به پیش بینی می کند، آن وقت مارکسیسم علم نیست. ولی با چنین تعریفی احتمالا هیچ نظریه اجتماعی دیگری هم علم نیست. یکی از تفاوت های اصلی بین علوم انسانی و مثلا فیزیک در همین است که جهان انسانی باز است و پیش بینی در علوم انسانی به دلیل عاملیت انسان و نقش آگاهی او عملا ممکن نیست. به هر حال آنچه که امروز درباره مارکس تعجب آور است این نیست که پیش بینی های او غلط از کار در آمد، بلکه این است که خیلی از پیش بینی هایش از قضا درست از آب در آمد. کافی است مانیفست را بخوانیم و بعد به تجربه جهانی شدن فکر کنیم. بی دلیل نیست که مارکس امروز بیش از دهه های آخر قرن بیستم مورد توجه است. و لا اقل در غرب توجه به مارکس و مارکسیسم رو به افزایش است
امیدوارم نسل بعدی مارکسیست های ایرانی آگاه تر و پخته تر باشند
شاد باشید
محمد
پست بسیار جالب و مفیدی است. امیدوارم که یک روز زیبا لاقل یکی از این کتابها را بتوانم بخوانم
بهنام
Post a Comment