"دیوان شرقی و غربی" اثری آشنا از شاعر بزرگ آلمانی یوهان ولفانگ فون گوته است که از شعر حافظ الهام گرفتهاست. ارکستر دیوان شرقی و غربی در سال 1999 با همکاری دانیل بارنبویم آرژانتینی- اسرائیلی و ادوارد سعید نویسنده و پژوهشگر سرشناس فلسطینی- امریکائی بنیاد نهادهشد. اکنون که ادوارد سعید دیگر در میان ما نیست، دختر او مریم سعید به نمایندگی از بنیاد بارنبویم- سعید در برنامههای این ارکستر شرکت میکند. بارنبویم که تبعهی اسرائیل است، با گذرنامهی فلسطینی مسافرت میکند.
هدف این دو دوست، بارنبویم و سعید، از ایجاد این ارکستر آن بود که نوازندگانی از اسرائیل، فلسطین و دیگر کشورهای منطقه را گرد هم آورند. از سال 2002 این ارکستر شهر سویل اسپانیا را پایگاه خود کرد. نوازندگان جوان ارکستر تابستان هر سال گردهم میآیند و پس از تمرین به اجرای برنامه در سراسر جهان میپردازند. آنان میخواهند به کمک موسیقی دیوارهای قهر و ستیز میان انسانهای گوشه و کنار جهان را برچینند و نشان دهند که انسانهایی از خاستگاههای گوناگون میتوانند همزیستی کنند. اما بارنبویم همواره تأکید میکند که کار آنان پروژهای سیاسی نیست. او میگوید که آنان هیچ خط سیاسی معینی را دنبال نمیکنند یا به کسی تحمیل نمیکنند. او کار خود را "پروژهای بر ضد نادانی" مینامد که شرکتکنندگان آن باید بکوشند و یاد بگیرند که همدیگر را درک کنند و به طرف مقابل احترام بگذارند.
تنها موضعگیری سیاسی این ارکستر آن است که میگوید هیچ راه حل نظامی برای اختلاف میان اسرائیل و فلسطین وجود ندارد، چرا که این اختلاف در واقع هیچ پایهی سیاسی به معنای رایج کلمه ندارد. بارنبویم میگوید که اختلاف سیاسی اختلافیست میان دو کشور بر سر نفت، آب، مرز، و غیره. اختلاف سیاسی را میتوان از راههای نظامی یا دیپلماتیک حل کرد. اما اینجا با کشمکشی انسانی سروکار داریم. اینجا دو گروه مردمانی هستند که هر دو سخت اعتقاد دارند که حق دارند در پارهی معینی از زمین و درست در همان پاره زندگی کنند. به عقیدهی بارنبویم بنابراین هیچ راه دیگری جز گفتوگوی جدی که حق عادلانهی هر دو طرف را در نظر بگیرد، وجود ندارد.
ارکستر دیوان شرقی و غربی را بسیاری برای اندیشهی بنیادین آن و برای اجراهای خوباش ستودهاند. کسانی نیز تلاش آن را سادهلوحانه خواندهاند. بارنبویم اما میگوید که سادهلوح کسانی هستند که اختلاف در منطقه را یک اختلاف سیاسی ساده میپندارند و کارهای ظاهرفریب برای حل مشکل انجام میدهند. بارنبویم میگوید که او نمیخواهد جهان را تغییر دهد، خاورمیانه را تغییر دهد، یا اصلاً کسی را تغییر دهد. این ارکستر نمیتواند صلح ایجاد کند، اما نمونهایست که نشان میدهد اگر همه برابر و آزاد و ایمن باشند، چه جامعهای میتوان ساخت.
به نظر بارنبویم یکی از مهمترین دستاوردهای ارکستر او اجرای برنامه در رامالله در سال 2005 است. به اسرائیلیان اجازهی سفر به رامالله داده نمیشود و سفر نوازندگان اسرائیلی به این شهر غیر ممکن بود. اما همهی اعضای ارکستر گذرنامههای دیپلماتیک اسپانیایی داشتند و هیچ کس نتوانست از سفر آنان جلوگیری کند. و این نخستین بار بود که نوازندگان اسرائیلی برای مردم عادی فلسطینی برنامه اجرا کردند، و نخستین بار بود که فلسطینیان افرادی اسرائیلی دیدند که سرباز نبودند.
گوشهی کوتاهی از سخنرانی بارنبویم در برنامهی رامالله را اینجا و اجرای یک فانتزی روی تمهایی از روسینی توسط ارکستر دیوان شرقی و غربی در الحمراء را اینجا ببینید. برنامهی امشب ارکستر را که شامل اجرای آثاری از هایدن، شؤنبرگ، و برامس (سنفونی شماره 4) است، تا سی روز آینده در این نشانی بشنوید.
آیا روزی میرسد که دیگر نیازی به وجود چنین ارکستری نباشد؟ بارنبویم امید چندانی ندارد و میگوید شرط لازم برای آن روز آن است که ارکستر توانستهباشد دست کم در همهی کشورهایی که نوازندهای در ارکستر دارند برنامه اجرا کردهباشد، یعنی در لبنان، سوریه، اردن، مصر، ایران، اسرائیل...
نوبت ایران کی میرسد؟
(برای این نوشته از ترجمهی آزاد بخشهایی از مقالهای در SvD امروز استفاده کردم.)
دوستان خوانندهای که از سوئدی نوشتن من دلخور هستید، لطفاً کامنتهای زیر Önska, önska را بخوانید!