در چهارپنج ماه گذشته حال و روحیهی خوشی نداشتم، و علت اصلی آن پیگیری پیوستهی خبرهای ایران بود. از هنگامی که خانم نازی عظیما در ایران گیر افتاد و من آستین بالا زدم که به سهم خود و به خیال خود کمکی به بیرون آمدن ایشان بکنم، چند ساعت در شبانهروز پای کامپیوتر مشغول دنبال کردن خبرهای ایران و اوضاع و احوال کسانی بودم که گذرنامههایشان توقیف شد. و خبرهای ایران اگر به این شکل دنبال شود، هر آدم بیخیالی را هم غصهدار و به معنای واقعی کلمه بیمار میکند.
بهراستی این چه کابوسیست، چه بختکیست که بر مردم ما نازل شده؟ مردم ما چه گناهی کردهاند؟ مشتی بیمار روانی در جامعهای بیمار با جان و مال و هستی هفتاد میلیون انسان بازی و شوخی میکنند. مردم چگونه حرکات و اقدامات و بازیها و فریبهای این دیوانگان را تحمل میکنند؟ آیا باید به این مردم آفرین گفت، یا بر حالشان گریست؟
در همین میانه، حال و روحیهی من هم داشت تکهپاره میشد که امروز "دود"ی خوشخبر خبر داد که گذرنامهی نازی عظیما را به او باز گرداندهاند. جای بسی شادیست. از فردا خواهم کوشید مدتی کاری به کار خبرهای ایران نداشتهباشم! اگر بشود!
و البته موفقیتهای دخترم جیران که مشغول کارآموزی در بزرگترین روزنامهی سوئد است و بار دیگر روز یکشنبه دو نوشته و امروز 1 و 2 نوشتهی دیگر او در آن انتشار یافت، نیز این شادی را دوچندان میکند.
اگر گرفتاریهای سر کار که بعد از درگذشت همکارم روی سر من ریخته، بگذارد!
بهراستی این چه کابوسیست، چه بختکیست که بر مردم ما نازل شده؟ مردم ما چه گناهی کردهاند؟ مشتی بیمار روانی در جامعهای بیمار با جان و مال و هستی هفتاد میلیون انسان بازی و شوخی میکنند. مردم چگونه حرکات و اقدامات و بازیها و فریبهای این دیوانگان را تحمل میکنند؟ آیا باید به این مردم آفرین گفت، یا بر حالشان گریست؟
در همین میانه، حال و روحیهی من هم داشت تکهپاره میشد که امروز "دود"ی خوشخبر خبر داد که گذرنامهی نازی عظیما را به او باز گرداندهاند. جای بسی شادیست. از فردا خواهم کوشید مدتی کاری به کار خبرهای ایران نداشتهباشم! اگر بشود!
و البته موفقیتهای دخترم جیران که مشغول کارآموزی در بزرگترین روزنامهی سوئد است و بار دیگر روز یکشنبه دو نوشته و امروز 1 و 2 نوشتهی دیگر او در آن انتشار یافت، نیز این شادی را دوچندان میکند.
اگر گرفتاریهای سر کار که بعد از درگذشت همکارم روی سر من ریخته، بگذارد!
No comments:
Post a Comment