یا
کیانوری از اتحاد شوروی اسلحه میخواست - بخش دوم
هشتادسالگی حزب توده ایران
بهتازگی در نوشتهای بر پایهی اسناد شوروی سابق و آلمان شرقی سابق نشان دادم که نورالدین کیانوری (۱۲۹۱-۱۳۷۸)، دبیر اول وقت کمیته مرکزی حزب توده ایران، پس از بازگشت از مهاجرت طولانی به ایران در فروردین ۱۳۵۸، در تابستان ۱۳۵۹ (۱۹۸۰) در مسکو و برلین شرقی بوده (ده سال پیش از ویران شدن دیوار برلین)، و در مسکو با سه تن از عالیترین مقامات دولت اتحاد شوروی دربارهی دریافت اسلحه گفتوگو کردهاست.
پس از انتشار آن نوشته به اخبار و مطالبی برخوردم که ابعاد جالب دیگری از آن سفر کیانوری را برملا میکند.
نخست باید توضیح دهم که از سال ۱۳۵۸ به بعد سفر رهبران حزب توده ایران به خارج ایران کار سادهای نبود. تا پایان سال ۱۳۵۸ کیانوری دستکم دو بار به شکل قانونی به خارج و از جمله مسکو سفر کردهبود که هم خود او و هم محمدعلی عمویی در خاطراتشان آنها را شرح دادهاند. اما با آغاز سال ۱۳۵۹در روزنامهی ارگان حزب بارها از مقامات جمهوری اسلامی گله شده که به نمایندگان حزب گذرنامه و اجازهی سفر به خارج نمیدهند و... برای نمونه، حزب کمونیست هند احسان طبری را برای شرکت در کنگرهی آن حزب دعوت کردهبود و ماهها دوندگی من برای دریافت گذرنامه برای او به جایی نرسید.
یکی از کارهای تخصصی کیانوری در سالهای مهاجرت تهیهی گذرنامههای جعلی برای مأموریتهای اعضای حزب بود (بنگرید به خاطرات افراد گوناگون، از جمله دکتر فروتن، احسان طبری، و...). کیانوری برای سفر از برلین شرقی به جهان غرب از یک گذرنامه و هویت ایتالیایی به نام سیلویو ماسهتی Maccetti استفاده میکرد. سفر او به خارج در تابستان ۱۳۵۹ نیز پنهانی صورت گرفتهبود و هیچکس، بهویژه مقامات جمهوری اسلامی، نمیبایست از آن مطلع میشدند.
اما با وجود پنهانکاریهای کیانوری، صادق قطبزاده، وزیر امور خارجه وقت جمهوری اسلامی، که دشمنی و کینهای شدید نسبت به حزب توده ایران داشت، در یک مصاحبهی مطبوعاتی در همان روزهای سفر «پنهانی» کیانوری به خارج، همه را شگفتزده کرد. او از جمله گفت:
«کیانوری و دو تن از افسران بخش نظامی حزب توده و چند تن از دانشجویان وابسته، از اروپا به روسیه رفتهاند و با کاسیگین و برژنف و گرومیکو ملاقات کردهاند، و حالا برگشتهاند که نظر خود را پیاده کنند.»[روزنامهی «انقلاب اسلامی»، ۱۲ تیر ۱۳۵۹، و دیگر رسانهها]
حزب توده ایران به این و دیگر سخنان قطبزاده در آن مصاحبه واکنش شدیدی نشان داد و «نامه مردم» در ۱۵ تیر در صفحهی نخست با حروف درشت نوشت که حزب خطاب به دادستان کل کشور نسبت به قطبزاده «اعلام جرم» کردهاست. دو روز پس از آن «نامه مردم» ادعا کرد که منبع تهمتهای قطبزاده را یافته، و ترجمهی مقالهای از نشریهی انگلیسی «فارین ریپورتز» را منتشر کرد. متأسفانه اصل آن نشریهی انگلیسی را نیافتم. بریدههایی از ترجمهی «نامه مردم» چنین است:
«نامه مردم» در این شماره و شمارهی بعد در توجیه و تفسیر و پاسخ نوشتهی نشریهی انگلیسی و تهمتهای قطبزاده، مطالبی «انشاءگونه» و فاقد فاکت، و در شرح پروتکلهای دیپلوماتیک که کدام مقامات شوروی با چه کسانی دیدار میکنند نوشت، و هرگز سفر و حضور کیانوری را در مسکو رد نکرد. خود کیانوری هم به صحنه نیامد. «نامه مردم» نوشت:
«مخبر نامه مردم [...] با رفیق نورالدین کیانوری [...]ملاقات کرده و پرسید که [...] صحت و سقم این خبر تا چه اندازه است؟ در پاسخ رفیق کیانوری گفت: ما بهطور رسمی اعلام میداریم که این نوشته تحریکآمیز، سرتاپا، در کلیت و تمام اجزایش، بیاساس و ساختگی است. رفیق کیانوری سپس اضافه کرد که در تمام دوران زندگیش با رهبران نامبردهی اتحاد شوروی و آقای مسعود رجوی هرگز دیداری نداشتهاست، در عین این که چنین دیداری نه جرم است و نه خلاف قانون و نه خلاف مصالح ملی انقلاب ما.»[همان]
کیانوری بهدرستی گفته که نوشتهی نشریهی انگلیسی «تحریکآمیز» است، زیرا همچنان که در نوشتهی پیشین از سند روسی نقل شد، کیانوری در نامهای که یک سال پیش از این دیدار به مقامات اتحاد شوروی تسلیم کرد «درخواست مسلح کردن اعضای حزب توده ایران را در میان نهاد. او خاطرنشان کرد که در ایران تنشهای داخلی در حال افزایش است، و در آینده رویارویی مسلحانه میان طرفداران اصلاحات دموکراتیک و نیروهای ضد انقلابی روی خواهد داد. در این صورت در شرایط معینی ممکن است جنگ داخلی شعلهور شود. حزب توده ایران به طور جدی برای این وضعیت آماده میشود. او در نامهاش نوشتهبود: «ما مقدار کمی سلاح به دست آوردهایم. فکر میکنیم که باید اقداماتی برای ایجاد ذخایر بزرگتر تسلیحات به عمل آوریم.» یعنی برخلاف ادعای «فارین ریپورتز» کیانوری هیچ نیتی برای «وسیعتر کردن اقدامات حزب» به قصد «سرنگونی رژیم آیتالله خمینی» نداشت، و بر عکس میخواست در اوج درگیریهای مسلحانه کردستان و جنبش خودمختاری آنجا، و فعالیتها و رفتوآمدهای پالیزبان، اویسی، بختیار و... در عراق و امارات خلیج فارس و نقشههای کودتا و جنگ و حمله به ایران، برای یک جنگ داخلی احتمالی و مبارزهی دفاعی برای نجات انقلاب «خلقی» و «ضد امپریالیستی» ایران تسلیحات لازم را فراهم کند.
نکتهی مهم در این ماجرا چگونگی رسیدن خبر سفر کیانوری به مسکو، و بدتر از آن محتوای گفتوگوهای او با مقامات اتحاد شوروی، به «فارین ریپورتز» است.
غیبت کیانوری را «نامه مردم» به این شکل لاپوشانی کرد که همزمان با حضور او در جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) در ۲۷ خرداد (۱۷ ژوئن – اسناد اشتازی در نوشتهی پیشین)، عکس و خبر دیدار یک هیئت ویتنامی با کیانوری در دبیرخانهی حزب در تهران را منتشر کرد، و در ۸ تیر (۲۹ ژوئن) نیز عکس و خبر دیدار او با «رفقای کوبایی» در همان مکان، منتشر شد. حال آن که این هیئتها برای شرکت در «کنفرانس بینالمللی بررسی مداخلات امریکا در ایران» که از ۱۲ تا ۱۵ خرداد (دو هفته تا یک ماه پیش از آن) در تهران برگزار شد به ایران آمدهبودند و در حاشیهی همان کنفرانس از جمله به دفتر حزب توده ایران دعوت شدند، و اکنون دو هفته تا یک ماه دیرتر، هنگام غیبت کیانوری، خبر آن دیدارها منتشر میشد.
همچنین در غیبت کیانوری جلسات هفتگی پرسش و پاسخ او را چند هفته احسان طبری اجرا کرد.
بنابراین پخش شدن خبر غیبت کیانوری و سفر او به خارج زیاد عجیب نیست. عجیب آن است که مقصد سفر و دیدار او با عالیترین مقامات اتحاد شوروی، و مضمون گفتوگوها را «فارین ریپورتز» چگونه به این سرعت بهدست آورد؟
مطابق اسناد روسی که در نوشتهی پیشین آمد، کمیتهی مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی در واکنش به نامه و درخواست کیانوری که سال پیش دریافت کردهبودند، از «ستاد کل ارتش شوروی» متشکل از آندروپوف (رئیس وقت ک.گ.ب.)، دیمیتری اوستینوف (وزیر دفاع)، و پاناماریوف (رئیس شعبهی امور بینالمللی حزب کمونیست اتحاد شوروی) خواست که امکان تحویل تسلیحات به کیانوری را بررسی کنند، و اکنون این هیئت موضوع را در حضور خود کیانوری «در مسکو به بحث گذاشتند. با مطرح شدن پیشنهادهای کیانوری برای راههای تحویل تسلیحات از راه هوا، از راه دریا، و از راه خشکی از طریق مرز افغانستان و ایران، روشن شد که حزب توده ایران توانایی تأمین امنیت تحویل گرفتن و انبار کردن سلاحها را ندارد. آندروپوف و پاناماریوف در گزارش خود در پاسخ به کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی نوشتند: «پس از مطالعهی خصلت سیاسی و حاد موضوع، و همچنین شرایط موجود در کشور و وضعیت خود حزب توده ایران و تمامی نیروهای چپ به طور کلی، پیشنهاد میشود که در صورت امکان درخواست کیانوری بیشتر مورد بررسی قرار گیرد و پاسخ نتیجهی بررسی قدری دیرتر به آگاهی او برسد...»
مقایسهی جملههای بالا از سند روسی، با متن «تحریکآمیز» خبر نشریهی انگلیسی، مشابهتهای زیادی را نشان میدهد: دیدار با بالاترین مقامات؛ سردی برخورد مقامات شوروی، سخن از ضعف حزب توده ایران، و هماهنگی نداشتن حزب با دیگر گروههای سیاسی و...!
آیا کسی از پیرامونیان مقامات شوروی جاسوس انگلیس بود؟ آیا در میان مقامات آلمان دموکراتیک که کیانوری در راه بازگشت از مسکو موضوع را برایشان تعریف کرد، جاسوس انگلیس وجود داشت؟ آیا کیانوری موضوع را در مسکو، یا برلین، برای یک جاسوس (ایرانی؟) انگلیس تعریف کرد؟ آیا حمله به دبیرخانه حزب توده ایران و تصرف آن که سه یا چهار هفته پس از بازگشت کیانوری به ایران صورت گرفت، بر پایهی همان اخبار طرحریزی شد؟
شاید روزی از این معما هم سر در آوریم.
نزدیک دو ماه پس از مقالهی «فارین ریپورتز» (۲۸ خرداد)، و بیش از یک ماه پس از مصاحبهی مطبوعاتی قطبزاده و سپس «اعلام جرم» نامه مردم (۱۱ و ۱۵ تیر)، سه هفته پس از حملهی «حزبالله» به دبیرخانه حزب توده ایران در خیابان ۱۶ آذر و تصرف آن (۳۰ تیر)، روزنامهی «صبح آزادگان» به ظاهر در کمبود خبر و برای آن که از «قافله» عقب نماند، روز ۱۸ مرداد ۱۳۵۹ با تأخیر بسیار فرصتی طلایی به کیانوری داد، و نوشت:
«[...] مدتی است که دبیر کل [کذا] و برخی اعضای مرکزی آن [حزب توده ایران] سر از مسکو در آوردهاند و در آنجا دارند همچنان به انقلاب ایران خدمت میکنند. [...]»
ساعت سهونیم بعد از ظهر همان روز ۱۸ مرداد نورالدین کیانوری، که خیلی وقت بود از مسکو برگشتهبود، در دفتر روزنامه «صبح آزادگان» حاضر شد و دروغ آن روزنامه را برملا کرد. [«نامه مردم» شماره ۳۰۴، ۱۹ مرداد ۱۳۵۹].
روزشمار:
۱۰ مرداد ۱۳۵۸: کیانوری در مسکو است و نامهای حاوی درخواست دریافت تسلیحات به کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی تسلیم میکند. [اسناد روسی و آلمانی موجود است]
۲۷ و ۲۸ خرداد ۱۳۵۹: کیانوری در آلمان شرقی است. او در طول این سفر در مسکو هم بوده، و مطابق گزارش آندروپوف و پاناماریوف، در جلسهای، آنان از کیانوری پرسیدهاند که او چگونه میخواهد تسلیحات را تحویل بگیرد و جابهجا کند، از پاسخ او قانع نشدهاند، و پاسخ قطعی به او را به بعد موکول کردهاند. [اسناد روسی و آلمانی موجود است].
۲۸ خرداد ۱۳۵۹ [۱۸ ژوئن ۱۹۸۰]: نشریهی انگلیسی «فارین ریپورتز» شکل و محتوای دیدار کیانوری را در مسکو آمیخته با دروغ و به شکلی «تحریکآمیز» منتشر میکند. [ترجمهی «نامه مردم» در ۱۷ تیر]
۱۱ تیر ۱۳۵۹: صادق قطبزاده نوشتهی «فارین ریپورتز» را بدون ذکر منبع در یک مصاحبهی مطبوعاتی مطرح میکند و میگوید که کیانوری و چند تن دیگر از رهبران حزب در مسکو بودهاند؛
۱۵ تیر ۱۳۵۹: «نامه مردم» بر ضد قطبزاده «اعلام جرم» میکند؛
۱۷ و ۱۸ تیر ۱۳۵۹: «نامه مردم» مطالبی در توضیح و انکار مقالهی ۲۸ خرداد «فارین ریپورتز» منتشر میکند؛
۳۰ تیر ۱۳۵۹: حملهای سراسری به دفترهای حزب توده ایران در تهران و شهرستانها صورت میگیرد، «حزبالله» دفترها را تسخیر میکند، و این مکانها هرگز به حزب پس داده نمیشوند؛
۱۸ مرداد ۱۳۵۹: «صبح آزادگان» تازه بیدار میشود و مینویسد که کیانوری گویا در مسکو است...
بخش نخست این نوشته در این نشانی
و بخش سوم در این نشانی
کیانوری از اتحاد شوروی اسلحه میخواست - بخش دوم
هشتادسالگی حزب توده ایران
بهتازگی در نوشتهای بر پایهی اسناد شوروی سابق و آلمان شرقی سابق نشان دادم که نورالدین کیانوری (۱۲۹۱-۱۳۷۸)، دبیر اول وقت کمیته مرکزی حزب توده ایران، پس از بازگشت از مهاجرت طولانی به ایران در فروردین ۱۳۵۸، در تابستان ۱۳۵۹ (۱۹۸۰) در مسکو و برلین شرقی بوده (ده سال پیش از ویران شدن دیوار برلین)، و در مسکو با سه تن از عالیترین مقامات دولت اتحاد شوروی دربارهی دریافت اسلحه گفتوگو کردهاست.
پس از انتشار آن نوشته به اخبار و مطالبی برخوردم که ابعاد جالب دیگری از آن سفر کیانوری را برملا میکند.
نخست باید توضیح دهم که از سال ۱۳۵۸ به بعد سفر رهبران حزب توده ایران به خارج ایران کار سادهای نبود. تا پایان سال ۱۳۵۸ کیانوری دستکم دو بار به شکل قانونی به خارج و از جمله مسکو سفر کردهبود که هم خود او و هم محمدعلی عمویی در خاطراتشان آنها را شرح دادهاند. اما با آغاز سال ۱۳۵۹در روزنامهی ارگان حزب بارها از مقامات جمهوری اسلامی گله شده که به نمایندگان حزب گذرنامه و اجازهی سفر به خارج نمیدهند و... برای نمونه، حزب کمونیست هند احسان طبری را برای شرکت در کنگرهی آن حزب دعوت کردهبود و ماهها دوندگی من برای دریافت گذرنامه برای او به جایی نرسید.
یکی از کارهای تخصصی کیانوری در سالهای مهاجرت تهیهی گذرنامههای جعلی برای مأموریتهای اعضای حزب بود (بنگرید به خاطرات افراد گوناگون، از جمله دکتر فروتن، احسان طبری، و...). کیانوری برای سفر از برلین شرقی به جهان غرب از یک گذرنامه و هویت ایتالیایی به نام سیلویو ماسهتی Maccetti استفاده میکرد. سفر او به خارج در تابستان ۱۳۵۹ نیز پنهانی صورت گرفتهبود و هیچکس، بهویژه مقامات جمهوری اسلامی، نمیبایست از آن مطلع میشدند.
اما با وجود پنهانکاریهای کیانوری، صادق قطبزاده، وزیر امور خارجه وقت جمهوری اسلامی، که دشمنی و کینهای شدید نسبت به حزب توده ایران داشت، در یک مصاحبهی مطبوعاتی در همان روزهای سفر «پنهانی» کیانوری به خارج، همه را شگفتزده کرد. او از جمله گفت:
«کیانوری و دو تن از افسران بخش نظامی حزب توده و چند تن از دانشجویان وابسته، از اروپا به روسیه رفتهاند و با کاسیگین و برژنف و گرومیکو ملاقات کردهاند، و حالا برگشتهاند که نظر خود را پیاده کنند.»[روزنامهی «انقلاب اسلامی»، ۱۲ تیر ۱۳۵۹، و دیگر رسانهها]
حزب توده ایران به این و دیگر سخنان قطبزاده در آن مصاحبه واکنش شدیدی نشان داد و «نامه مردم» در ۱۵ تیر در صفحهی نخست با حروف درشت نوشت که حزب خطاب به دادستان کل کشور نسبت به قطبزاده «اعلام جرم» کردهاست. دو روز پس از آن «نامه مردم» ادعا کرد که منبع تهمتهای قطبزاده را یافته، و ترجمهی مقالهای از نشریهی انگلیسی «فارین ریپورتز» را منتشر کرد. متأسفانه اصل آن نشریهی انگلیسی را نیافتم. بریدههایی از ترجمهی «نامه مردم» چنین است:
«شوروی به کمونیستهای ایران هشدار میدهد – هیئت برجستهای از حزب توده ایران در هفته اول ژوئن [۱۱ تا ۱۸ خرداد] بهطور محرمانه به مسکو مسافرت کرد. در این هیئت نورالدین کیانوری رهبر حزب، دبیران شاخههای حزب در تهران و تبریز و فرماندهان نظامی واحدهای رزمی اخلالگر حزب شرکت داشتند. [...] هیئت حزب توده در کرملین با پرزیدنت لئونید برژنف، الکسی کاسیگین نخستوزیر، آندره گرومیکو وزیر خارجه، فرماندهان ارتش روسیه، از جمله فرمانده نیروهایی که در مرز ایران استقرار یافتهاند [...] سه ملاقات طولانی به عمل آورد. [...] در نخستین ملاقات، رهبران روسیه با بیتفاوتی به اظهارات نمایندگان حزب توده گوش فرا داده و توجه خود را به گزارشهای رؤسای نظامی حزب معطوف ساختند. در دومین دور مذاکره روسها حقایق مسلمی را در مورد وضع این حزب در ایران بیان داشتند. آنها میدانند که حزب توده در شهرهای بزرگ ایران نفوذ چندانی ندارد و حتی نفوذ این حزب در سنگر مشهور آن در میان کارگران نفتی نیز ضعیف است. روسها یادآور شدند که از همه بدتر این است که حزب توده نتوانسته است با سایر گروههای مخالف متمایل به چپ از قبیل فداییان، که در کردستان میجنگند، و مجاهدین همبستگی بهوجود آورد. این کار میتوانست اقدامات حزب توده را در سرنگونی رژیم آیتالله خمینی وسیعتر کند.
در آخرین ملاقات، برژنف، کاسیگین و گرومیکو که تا آن زمان سکوت اختیار کردهبودند، به رهبران حزب توده دستور دادند که در حال حاضر از هر گونه توظئهای علیه حکومت خودداری کنند. مقامات روسی گفتند حزب توده باید اول تمام نیروهای خود را متمرکز سازد و سپس با فداییان و مجاهدین همکاری نظامی برقرار کند. روسها وعده دادند که با اعزام مشاوران نظامی کیفیت سازمان رزمی حزب را بهبود بخشیده و سلاحهای بیشتری نیز در اختیارشان قرار دهند.
به محض آن که نمایندگان حزب توده به ایران بازگشتند هیئتی را فرستادند تا با رهبران فداییان ملاقات و سعی کنند باب مذاکرات را بگشاید. این اقدام امیدبخش نبود. فداییان اگر چه مارکسیست هستند ولی شدیداً با شوروی مخالفاند. [...] بعد از آن خود کیانوری با مسعود رجوی رئیس جناح چپ مجاهدین اسلامی در پناهگاه مستحکمش در خارج تهران دیدار نمود. کیانوری در این ملاقات پاسخ مشابهی دریافت داشت.» [«نامه مردم» شماره ۲۷۷، ۱۷ تیر ۱۳۵۹]
«نامه مردم» در این شماره و شمارهی بعد در توجیه و تفسیر و پاسخ نوشتهی نشریهی انگلیسی و تهمتهای قطبزاده، مطالبی «انشاءگونه» و فاقد فاکت، و در شرح پروتکلهای دیپلوماتیک که کدام مقامات شوروی با چه کسانی دیدار میکنند نوشت، و هرگز سفر و حضور کیانوری را در مسکو رد نکرد. خود کیانوری هم به صحنه نیامد. «نامه مردم» نوشت:
«مخبر نامه مردم [...] با رفیق نورالدین کیانوری [...]ملاقات کرده و پرسید که [...] صحت و سقم این خبر تا چه اندازه است؟ در پاسخ رفیق کیانوری گفت: ما بهطور رسمی اعلام میداریم که این نوشته تحریکآمیز، سرتاپا، در کلیت و تمام اجزایش، بیاساس و ساختگی است. رفیق کیانوری سپس اضافه کرد که در تمام دوران زندگیش با رهبران نامبردهی اتحاد شوروی و آقای مسعود رجوی هرگز دیداری نداشتهاست، در عین این که چنین دیداری نه جرم است و نه خلاف قانون و نه خلاف مصالح ملی انقلاب ما.»[همان]
کیانوری بهدرستی گفته که نوشتهی نشریهی انگلیسی «تحریکآمیز» است، زیرا همچنان که در نوشتهی پیشین از سند روسی نقل شد، کیانوری در نامهای که یک سال پیش از این دیدار به مقامات اتحاد شوروی تسلیم کرد «درخواست مسلح کردن اعضای حزب توده ایران را در میان نهاد. او خاطرنشان کرد که در ایران تنشهای داخلی در حال افزایش است، و در آینده رویارویی مسلحانه میان طرفداران اصلاحات دموکراتیک و نیروهای ضد انقلابی روی خواهد داد. در این صورت در شرایط معینی ممکن است جنگ داخلی شعلهور شود. حزب توده ایران به طور جدی برای این وضعیت آماده میشود. او در نامهاش نوشتهبود: «ما مقدار کمی سلاح به دست آوردهایم. فکر میکنیم که باید اقداماتی برای ایجاد ذخایر بزرگتر تسلیحات به عمل آوریم.» یعنی برخلاف ادعای «فارین ریپورتز» کیانوری هیچ نیتی برای «وسیعتر کردن اقدامات حزب» به قصد «سرنگونی رژیم آیتالله خمینی» نداشت، و بر عکس میخواست در اوج درگیریهای مسلحانه کردستان و جنبش خودمختاری آنجا، و فعالیتها و رفتوآمدهای پالیزبان، اویسی، بختیار و... در عراق و امارات خلیج فارس و نقشههای کودتا و جنگ و حمله به ایران، برای یک جنگ داخلی احتمالی و مبارزهی دفاعی برای نجات انقلاب «خلقی» و «ضد امپریالیستی» ایران تسلیحات لازم را فراهم کند.
نکتهی مهم در این ماجرا چگونگی رسیدن خبر سفر کیانوری به مسکو، و بدتر از آن محتوای گفتوگوهای او با مقامات اتحاد شوروی، به «فارین ریپورتز» است.
غیبت کیانوری را «نامه مردم» به این شکل لاپوشانی کرد که همزمان با حضور او در جمهوری دموکراتیک آلمان (آلمان شرقی) در ۲۷ خرداد (۱۷ ژوئن – اسناد اشتازی در نوشتهی پیشین)، عکس و خبر دیدار یک هیئت ویتنامی با کیانوری در دبیرخانهی حزب در تهران را منتشر کرد، و در ۸ تیر (۲۹ ژوئن) نیز عکس و خبر دیدار او با «رفقای کوبایی» در همان مکان، منتشر شد. حال آن که این هیئتها برای شرکت در «کنفرانس بینالمللی بررسی مداخلات امریکا در ایران» که از ۱۲ تا ۱۵ خرداد (دو هفته تا یک ماه پیش از آن) در تهران برگزار شد به ایران آمدهبودند و در حاشیهی همان کنفرانس از جمله به دفتر حزب توده ایران دعوت شدند، و اکنون دو هفته تا یک ماه دیرتر، هنگام غیبت کیانوری، خبر آن دیدارها منتشر میشد.
همچنین در غیبت کیانوری جلسات هفتگی پرسش و پاسخ او را چند هفته احسان طبری اجرا کرد.
بنابراین پخش شدن خبر غیبت کیانوری و سفر او به خارج زیاد عجیب نیست. عجیب آن است که مقصد سفر و دیدار او با عالیترین مقامات اتحاد شوروی، و مضمون گفتوگوها را «فارین ریپورتز» چگونه به این سرعت بهدست آورد؟
مطابق اسناد روسی که در نوشتهی پیشین آمد، کمیتهی مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی در واکنش به نامه و درخواست کیانوری که سال پیش دریافت کردهبودند، از «ستاد کل ارتش شوروی» متشکل از آندروپوف (رئیس وقت ک.گ.ب.)، دیمیتری اوستینوف (وزیر دفاع)، و پاناماریوف (رئیس شعبهی امور بینالمللی حزب کمونیست اتحاد شوروی) خواست که امکان تحویل تسلیحات به کیانوری را بررسی کنند، و اکنون این هیئت موضوع را در حضور خود کیانوری «در مسکو به بحث گذاشتند. با مطرح شدن پیشنهادهای کیانوری برای راههای تحویل تسلیحات از راه هوا، از راه دریا، و از راه خشکی از طریق مرز افغانستان و ایران، روشن شد که حزب توده ایران توانایی تأمین امنیت تحویل گرفتن و انبار کردن سلاحها را ندارد. آندروپوف و پاناماریوف در گزارش خود در پاسخ به کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی نوشتند: «پس از مطالعهی خصلت سیاسی و حاد موضوع، و همچنین شرایط موجود در کشور و وضعیت خود حزب توده ایران و تمامی نیروهای چپ به طور کلی، پیشنهاد میشود که در صورت امکان درخواست کیانوری بیشتر مورد بررسی قرار گیرد و پاسخ نتیجهی بررسی قدری دیرتر به آگاهی او برسد...»
مقایسهی جملههای بالا از سند روسی، با متن «تحریکآمیز» خبر نشریهی انگلیسی، مشابهتهای زیادی را نشان میدهد: دیدار با بالاترین مقامات؛ سردی برخورد مقامات شوروی، سخن از ضعف حزب توده ایران، و هماهنگی نداشتن حزب با دیگر گروههای سیاسی و...!
آیا کسی از پیرامونیان مقامات شوروی جاسوس انگلیس بود؟ آیا در میان مقامات آلمان دموکراتیک که کیانوری در راه بازگشت از مسکو موضوع را برایشان تعریف کرد، جاسوس انگلیس وجود داشت؟ آیا کیانوری موضوع را در مسکو، یا برلین، برای یک جاسوس (ایرانی؟) انگلیس تعریف کرد؟ آیا حمله به دبیرخانه حزب توده ایران و تصرف آن که سه یا چهار هفته پس از بازگشت کیانوری به ایران صورت گرفت، بر پایهی همان اخبار طرحریزی شد؟
شاید روزی از این معما هم سر در آوریم.
نزدیک دو ماه پس از مقالهی «فارین ریپورتز» (۲۸ خرداد)، و بیش از یک ماه پس از مصاحبهی مطبوعاتی قطبزاده و سپس «اعلام جرم» نامه مردم (۱۱ و ۱۵ تیر)، سه هفته پس از حملهی «حزبالله» به دبیرخانه حزب توده ایران در خیابان ۱۶ آذر و تصرف آن (۳۰ تیر)، روزنامهی «صبح آزادگان» به ظاهر در کمبود خبر و برای آن که از «قافله» عقب نماند، روز ۱۸ مرداد ۱۳۵۹ با تأخیر بسیار فرصتی طلایی به کیانوری داد، و نوشت:
«[...] مدتی است که دبیر کل [کذا] و برخی اعضای مرکزی آن [حزب توده ایران] سر از مسکو در آوردهاند و در آنجا دارند همچنان به انقلاب ایران خدمت میکنند. [...]»
ساعت سهونیم بعد از ظهر همان روز ۱۸ مرداد نورالدین کیانوری، که خیلی وقت بود از مسکو برگشتهبود، در دفتر روزنامه «صبح آزادگان» حاضر شد و دروغ آن روزنامه را برملا کرد. [«نامه مردم» شماره ۳۰۴، ۱۹ مرداد ۱۳۵۹].
روزشمار:
۱۰ مرداد ۱۳۵۸: کیانوری در مسکو است و نامهای حاوی درخواست دریافت تسلیحات به کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی تسلیم میکند. [اسناد روسی و آلمانی موجود است]
۲۷ و ۲۸ خرداد ۱۳۵۹: کیانوری در آلمان شرقی است. او در طول این سفر در مسکو هم بوده، و مطابق گزارش آندروپوف و پاناماریوف، در جلسهای، آنان از کیانوری پرسیدهاند که او چگونه میخواهد تسلیحات را تحویل بگیرد و جابهجا کند، از پاسخ او قانع نشدهاند، و پاسخ قطعی به او را به بعد موکول کردهاند. [اسناد روسی و آلمانی موجود است].
۲۸ خرداد ۱۳۵۹ [۱۸ ژوئن ۱۹۸۰]: نشریهی انگلیسی «فارین ریپورتز» شکل و محتوای دیدار کیانوری را در مسکو آمیخته با دروغ و به شکلی «تحریکآمیز» منتشر میکند. [ترجمهی «نامه مردم» در ۱۷ تیر]
۱۱ تیر ۱۳۵۹: صادق قطبزاده نوشتهی «فارین ریپورتز» را بدون ذکر منبع در یک مصاحبهی مطبوعاتی مطرح میکند و میگوید که کیانوری و چند تن دیگر از رهبران حزب در مسکو بودهاند؛
۱۵ تیر ۱۳۵۹: «نامه مردم» بر ضد قطبزاده «اعلام جرم» میکند؛
۱۷ و ۱۸ تیر ۱۳۵۹: «نامه مردم» مطالبی در توضیح و انکار مقالهی ۲۸ خرداد «فارین ریپورتز» منتشر میکند؛
۳۰ تیر ۱۳۵۹: حملهای سراسری به دفترهای حزب توده ایران در تهران و شهرستانها صورت میگیرد، «حزبالله» دفترها را تسخیر میکند، و این مکانها هرگز به حزب پس داده نمیشوند؛
۱۸ مرداد ۱۳۵۹: «صبح آزادگان» تازه بیدار میشود و مینویسد که کیانوری گویا در مسکو است...
بخش نخست این نوشته در این نشانی
و بخش سوم در این نشانی
No comments:
Post a Comment