بهگمانم حالا دیگر خیلیها پذیرفتهاند که ما درگیر جنگی جهانی هستیم که هنوز شمارهگذاری نشدهاست. بی رودربایستی باید بگوییم که این جنگ جهانی سوم است که از تاریخی نامعلوم آغاز شده، و من هیچ پایانی بر آن نمیبینم.
کی بود که جنگ سوم آغاز شد؟ شاید از دخالت امریکا و روسیه در سوریه؟ یا حمله امریکا به عراق برای سرنگون کردن صدامحسین، یا عقبتر، از حملهی شوروی به افغانستان؟ یا تلاش امریکا برای ایجاد «کمربند سبز» اسلامی در جنوب اتحاد شوروی و انقلاب ایران؟ یا باز عقبتر، از کودتای امریکا در ایران در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲؟ یا، چه میدانم، شاید از همان فردای جنگ جهانی دوم و از هنگامی که استالین نیمی از اروپا را زیر نفوذ خود در آورد؟
هرچه هست، دهها سال است که انسانها دارند یکدیگر را به نام دین یا باورهای گوناگون میکشند، و در این میان انسانهای دیگری هم که هیچ دخالتی و سودی در کشتارها ندارند، در آتش جنگهایی بهکلی بیمعنا، زیر پای غولهای درگیر، میسوزند و در خون میغلتند.
تروریسم کور، به نام عقیده و ایمان، در سراسر جهان خون میریزد و بیداد میکند، و همین امروز و فرداست که با خبر دهشتناک شاخبهشاخ شدن ایران و عربستان از خواب برخیزیم. نخستین قربانیان آن دو ماهیگیر فقیر و بیخبر از همهجا بودهاند.
بازندهی بزرگ همهی این خونریزیها مجموعهی جامعهی جهانی، مجموعهی انسانها و انسانیت است. جنگها برندهای ندازند. همه بازندهاند. این معنا را نویسندهی بزرگ بلاروس واسیل بیکوف (۲۰۰۳ – ۱۹۲۴) در رمان زیبایی بهخوبی بیان کردهاست. در سال ۱۹۷۶ فیلمی بهنام «عروج» روی این رمان ساختهشد که تندیس خرس طلایی جشنواره فیلم برلین را در سال ۱۹۷۷ به چنگ آورد.
بسیاری از کسانی که در دههی ۱۳۶۰ در ایران تلویزیون تماشا میکردهاند، نسخهی سانسورشدهای از فیلم «عروج» را بهیاد میآورند که بارهای بیشماری از تلویزیون جمهوری اسلامی نمایش دادهشد. تماشای این فیلم از تلویزیون حتی در زندانهای جمهوری اسلامی هم مجاز بود. و خیلیها خاطراتی از آن دارند. اما فیلم، بهویژه نسخهی سانسورشدهی آن در مقایسه با متن رمان، کاستیهای بسیاری دارد.
من در سال ۱۳۸۱، پس از سه سال کار، رمان «عروج» را از روسی به فارسی برگرداندم و کتاب در ایران منتشر شد. ترجمه را به «م. رها» (خانم منیره برادران و کتابش «حقیقت ساده») تقدیم کردم. چاپ دوم کتاب را نشر وال در سال ۱۳۹۸ در تهران منتشر کرد. این نشانی را ببینید.
باشد که بپسندیدش!
فیلم سینمایی "عروج" در کانال تلگرامی زیر موجود است. با سپاس از باقر کتابدار:
https://t.me/persianbooks2
کی بود که جنگ سوم آغاز شد؟ شاید از دخالت امریکا و روسیه در سوریه؟ یا حمله امریکا به عراق برای سرنگون کردن صدامحسین، یا عقبتر، از حملهی شوروی به افغانستان؟ یا تلاش امریکا برای ایجاد «کمربند سبز» اسلامی در جنوب اتحاد شوروی و انقلاب ایران؟ یا باز عقبتر، از کودتای امریکا در ایران در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲؟ یا، چه میدانم، شاید از همان فردای جنگ جهانی دوم و از هنگامی که استالین نیمی از اروپا را زیر نفوذ خود در آورد؟
هرچه هست، دهها سال است که انسانها دارند یکدیگر را به نام دین یا باورهای گوناگون میکشند، و در این میان انسانهای دیگری هم که هیچ دخالتی و سودی در کشتارها ندارند، در آتش جنگهایی بهکلی بیمعنا، زیر پای غولهای درگیر، میسوزند و در خون میغلتند.
تروریسم کور، به نام عقیده و ایمان، در سراسر جهان خون میریزد و بیداد میکند، و همین امروز و فرداست که با خبر دهشتناک شاخبهشاخ شدن ایران و عربستان از خواب برخیزیم. نخستین قربانیان آن دو ماهیگیر فقیر و بیخبر از همهجا بودهاند.
بازندهی بزرگ همهی این خونریزیها مجموعهی جامعهی جهانی، مجموعهی انسانها و انسانیت است. جنگها برندهای ندازند. همه بازندهاند. این معنا را نویسندهی بزرگ بلاروس واسیل بیکوف (۲۰۰۳ – ۱۹۲۴) در رمان زیبایی بهخوبی بیان کردهاست. در سال ۱۹۷۶ فیلمی بهنام «عروج» روی این رمان ساختهشد که تندیس خرس طلایی جشنواره فیلم برلین را در سال ۱۹۷۷ به چنگ آورد.
بسیاری از کسانی که در دههی ۱۳۶۰ در ایران تلویزیون تماشا میکردهاند، نسخهی سانسورشدهای از فیلم «عروج» را بهیاد میآورند که بارهای بیشماری از تلویزیون جمهوری اسلامی نمایش دادهشد. تماشای این فیلم از تلویزیون حتی در زندانهای جمهوری اسلامی هم مجاز بود. و خیلیها خاطراتی از آن دارند. اما فیلم، بهویژه نسخهی سانسورشدهی آن در مقایسه با متن رمان، کاستیهای بسیاری دارد.
من در سال ۱۳۸۱، پس از سه سال کار، رمان «عروج» را از روسی به فارسی برگرداندم و کتاب در ایران منتشر شد. ترجمه را به «م. رها» (خانم منیره برادران و کتابش «حقیقت ساده») تقدیم کردم. چاپ دوم کتاب را نشر وال در سال ۱۳۹۸ در تهران منتشر کرد. این نشانی را ببینید.
باشد که بپسندیدش!
فیلم سینمایی "عروج" در کانال تلگرامی زیر موجود است. با سپاس از باقر کتابدار:
https://t.me/persianbooks2