تصویر را با کیلک بزرگ کنید |
- این وقت روز هم آبجو میخوری؟!
- خُب، مگه چه اشکالی داره؟
خانم خاموش ماند و چیزی نگفت، اما هنوز چند جرعهای ننوشیدهبودیم که گفت:
- پس برای من هم بریزید!
حال تحویل سال در نیمروز وسط هفته است: مرخصی بگیرم، هفت سین را هفت شین کنم و همان ظهرهنگام بهجای سرکه جامی شراب در برابر تصویر قدی مونیکا در ستایش زیبایی بر لب ببرم، یا بنشینم سر کار، چشم به صفحهی تصویر بدوزم، و روی برنامه سیمولیشن مشتری چینیمان کار کنم، هی کد بنویسم، هی برانم، هی محاسبه کنم، هی مقایسه کنم، و هی دود از مغز داغکردهام بر خیزد؟ نمیدانم... چه میدانم...
امسال اینجا زمین و زمان یخ زدهاست. خورشیدی سرد و نیمهجان میدرخشد و برف و یخ فراوانی بر زمین است. هنوز کمترین نشانی از زندهشدن گل و گیاه نیست. چاره چیست؟ دستبهنقد جامی شراب سفید خنک با دانهای زیتون سیاه میچسبد!
پس، از همین حالا سلام بر زیبایی! و سلامی از دور به بهاری در راه! اگر شد، ظهر چهارشنبه بار دیگر سلام و دورد میفرستم!
درود بر شما خوانندهی گرامی نیز. سالی خوش برای شما و برای همهی جهانیان آرزو میکنم، و موسیقی زیبای زیر، بدرودی با زمستان، ساختهی آهنگساز آذربایجانی "ائلدار منصوروف" با نام "رنگ زمستان" (قیشین رنگی)، تقدیم به شما. (تصویر را بزرگ کنید)
3 comments:
شرابت نوش و نوروزت پیروز با یا بدون مونیکا
هر روزتان نوروز، و نوروزتان پیروز، محمد ا
مرخصی و شراب با مونیکا
Post a Comment