27 June 2010

بار دیگر کشتگان دانشگاه


کشتگان دانشگاه صنعتی


(این نوشته‌ی من در مجله‌ی "آرش"، شماره 104، پاریس، اسفند 1388 منتشر شده‌است. مطابق مقررات مجله‌ی "آرش"، سه ماه پس از انتشار مجله می‌توان مطالب مندرج در آن را با ذکر منبع در جاهای دیگر نیز منتشر کرد.)

از هنگام بنیادگذاری نخستین دانشگاه نوین، دانشگاه‌های ایران همواره یکی از سنگرهای مبارزه برای آزادی و عدالت اجتماعی بوده‌اند و نقش بزرگی در صحنه سیاسی کشور بازی کرده‌اند. این کارزار و پیکار در دوران‌های سرکوب و اختناق 90 سال گذشته‌ی ایران هزینه‌ی گزافی برای جامعه‌ی دانشگاهی ایران داشته و این جامعه تلفات جبران‌ناپذیری داده‌است. ‏(تابلوی نقاشی کاری‌ست از ابوالفضل توسلی از دانشجویان دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف) به یاد ادنا ثابت ‏که او هم دانشجوی همان‌جا بود، قدائی و سپس پیکاری بود، و اعدام‌اش کردند.)‏

جدولی حاوی مشخصات دانشجویان فاصله‌ی سال‌های 1345 تا 1358 دانشگاه صنعتی آریامهر (شریف)، جان‌باختگان میدان رزم، تهیه شده‌است که برای یک مطالعه‌ی موردی ِ بسیار مقدماتی، یا دست‌کم به عنوان اطلاعات خام برای پژوهندگان جنبش‌های سیاسی و دانشجویی، این‌جا ارائه می‌شود. در این جدول نام، سال پذیرش در دانشگاه، رشته‌ی تحصیلی، تاریخ و چگونگی جان باختن، و تعلق سازمانی دانشجویان وارد شده‌است.

این دانشگاه در سال 1345 آغاز به پذیرش دانشجو کرد و در سال 1359 با "انقلاب فرهنگی" بسته شد. دانشجویان پذیرفته شده در این دانشگاه، از همان نخستین سال پایه‌گذاری همواره رزمندگان نخبه‌ای در صفوف سازمان‌های سیاسی گوناگون داشتند. اغلب اینان از بهترین دانش‌آموزان دوران دبیرستان، و با ورود به دانشگاه بهترین دانشجویان ِ شیفته‌ی دانش و صنعت بودند و امید می‌رفت که بهترین مهندسان و سازندگان زیربنای علمی و فنی آینده‌ی کشور شوند، اما دانش بیشتر، و حضور در محیط دانشگاهی، برای بسیاری از این جان‌های شیفته پیامدهای دیگری هم در بر داشت: آگاهی بر کژی‌ها و بی‌عدالتی‌ها، دیدن اختناق، احساس مسئولیت و وظیفه برای دگرگون کردن وضع موجود، و پیوستن به رزمندگان سنگرهای گوناگون.

از همه‌ی قشرها و طبقه‌های اجتماعی، و از همه‌ی وابستگی‌های ایدئولوژیک و سازمانی در این میان نمایندگانی وجود دارد: این‌جا طاهره خرم هست که از خانواده‌ای بسیار ثروتمند بود، و محمد محمدی نیز هست که پدرش کارگر سنگ‌تراش بود و در جست‌وجوی لقمه‌ای نان با خانواده‌اش از فقر تحمیلی آذربایجان گریخته‌بود و در زورآباد کرج پناه جسته‌بود. زهرا ذوالفقاری، محمد معصوم‌خانی، محمدرضا کامیابی، تورج حیدری بیگوند و برخی دیگر، دارای رتبه‌های ممتاز کنکور سراسری بودند و در آغاز تحصیل در دانشگاه از نوابغ علمی به شمار می‌رفتند. هنگامی که گوش‌ها هنوز با واژه‌ی "فجر" چندان آشنا نبود، همکلاسی من حمیدرضا فاطمی برای مبارزه در راه نابودی فقر و بی‌عدالتی گروهی به نام "الفجر" ساخت و در سال 1354 دستگیر و اعدام شد، و از سوی دیگر دوست من احمد حسینی آرانی همکاری با سازمان مارکسیستی "اتحاد ِ مبارزه در راه آرمان طبقه کارگر" را راه رسیدن به آزادی و عدالت اجتماعی می‌دانست و در این راه جان بر سر آرمان نهاد.

بسیاری از اینان از رهبران و بنیان‌گذاران نام‌آور گروه‌ها و جریان‌های فکری و سیاسی آن دوران بودند، کسانی همچون بهرام آرام، برادران احمدزاده، برادران امیرشاه‌کرمی، تورج حیدری بیگوند، اشرف ربیعی (رجوی)، علیرضا شکوهی، محمدجواد قائدی، و...

این جدول بسیار ناقص است و اگر کمک گروه بزرگی از هم‌دانشگاهیان نبود که به فراخوان من پاسخ دادند و برای تکمیل جدول به یاریم شتافتند، بسیار ناقص‌تر از این می‌بود. سپاسگزارم از یک‌یک این یاران. ای‌کاش می‌توانستم نقطه‌ی پایانی بر این جدول بگذارم، دریغ اما که هنوز پیام‌هایی با نام گل‌های پرپر شده‌ی دیگری از راه می‌رسد، و این جدول تا تکمیل شدن هنوز راه درازی در پیش دارد. و باید بگویم که در تهیه‌ی این جدول، با خواندن هر نام و یادآوری این و آن دوست و آشنا و همکلاسی ِ جان‌باخته، حفظ خونسردی علمی و چیرگی بر احساسات کار آسانی نبود و نیست.

در مواردی تعیین تاریخ دقیق و چگونگی جان‌باختن و نیز وابستگی سازمانی دانشجویان ممکن نبود، زیرا در شرایط آشفته‌ی دستگیری‌ها و کشتار سال‌های 1360 تا 1362 گاه حتی خود سازمان‌های سیاسی نیز اطلاع نیافتند چه‌کسانی به "جرم" هواداری از آنان دستگیر و اعدام شدند یا در درگیری مسلحانه به قتل رسیدند. برای تدقیق این موارد کار حرفه‌ای یک پژوهشکده، گشودن بایگانی زندان‌های جمهوری اسلامی، و تماس با بستگان این جانباختگان لازم است. در مواردی نیز وابستگی سازمانی افراد، مورد اختلاف برخی گروه‌های سیاسی است. امیدوارم این جدول دستمایه‌ای برای کشمکش میان این گروه‌ها نشود زیرا هدف از آن در درجه‌ی نخست نشان دادن تعلق این کشتگان به جامعه‌ی دانشگاهی ایران است. سال ورود به دانشگاه و رشته‌ی تحصیلی برخی نیز با قطعیت معلوم نشد و تنها با دسترسی به بایگانی اداره‌ی آموزش دانشگاه می‌توان این اطلاعات را تکمیل کرد.

دانشگاه صنعتی شریف چندی پس از "انقلاب فرهنگی" بازگشایی شد. بسیاری از دانشجویان به بهانه‌ی فعالیت‌های سیاسی پیشین "پاکسازی" شدند و اجازه‌ی ادامه‌ی تحصیل نیافتند. بسیاری از دانشجویان پیشین و بعدی دانشگاه نیز در جبهه‌های دفاع از میهن جان دادند. کشته‌های دانشگاه در جنگ و جان‌باختگان جنبش نوین دانشجویی پس از کودتای 22 خرداد 1388 موضوع بحث این نوشته نیست و پژوهش‌های جداگانه‌ای نیاز دارد.

یاد همه‌ی این رزمندگان را و دیگر جانباختگان شناخته و ناشناخته‌ی سنگرهای دانشجویی ِ همه‌ی دانشگاه‌ها را به سهم خود گرامی می‌دارم، و زندگان را که هنوز در سنگرهای گوناگون برای آزادی، عدالت اجتماعی، و آوردن گرما و روشنایی و آگاهی برای جامعه‌ی انسانی، و در سنگر زندگی عادی، می‌رزمند، می‌ستایم.

از کاربرد واژه‌ی دست‌مالی شده‌ی "شهید" که اکنون بار معنایی دیگرگونه‌ای یافته، در مورد این عزیزان به عمد خودداری کردم.

برای تهیه‌ی این جدول، گذشته از یاری هم‌دانشگاهیان، از منابع زیر نیز بهره بردم:

1- سایت بنیاد برومند: http://www.iranrights.org/farsi/memorial.php
2- سایت "آرشیو اسناد اپوزیسیون ایران" http://www.iran-archive.com/ و نشریات گروه‌های سیاسی موجود در آن، از جمله نشریه "کار"
3- لیست شهدای سازمان پیکار در نشانی http://www.peykarandeesh.org/peykarIndex.html
4- آرشیو نشریه پیکار http://www.peykarandeesh.org/PeykarArchive/Peykar/Nashriyeh-Peykar.html
5- سایت یادبود جان‌باختگان راه کارگر http://janbakhteghanerahekargar.wordpress.com/
6- لیست شهیدان سازمان مجاهدین خلق http://www.mojahedin.org/pages/martrysList.aspx
7- کتاب "شهیدان توده‌ای، از مرداد 1361 تا مهر 1367" http://www.tudehpartyiran.org/book.zip
8- محمود نادری، "چریک‌های فدایی خلق، از نخستین کنش‌ها تا بهمن 1357"، جلد اول، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، تهران، بهار 1387.
9- "سازمان مجاهدین خلق – پیدایی تا فرجام (1384-1344)"، به کوشش جمعی از پژوهشگران، مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، چاپ سوم، تهران، پاییز 1386. متن کامل کتاب به شکل فایل‌های پی‌دی‌اف در نشانی http://www.psri.ir/mojahedin در دسترس است.
10- سایت تلویزیونی کومله "یاد جانباختگان" http://www.tvkomala.com/janbaxtfr_1.htm
11- آلبوم دانش‌آموختگان دانشگاه صنعتی آریامهر از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۱ در خبرنامه انجمن فارغ‌التحصیلان دانشگاه در ۷ شماره‌ی ۲۰ تا ۴۳ در این نشانی
12- و جست‌وجوی نام‌ها در شمار بسیاری از سایت‌های اینترنتی.

جدول نام کشتگان را در این نشانی ببینید.

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

13 June 2010

شومان 200‏

سه‌شنبه‌ی گذشته 8 ژوئن (18 خرداد) آهنگساز بزرگ آلمانی روبرت شومان Robert Schumann دویست ساله شد.

من در سال 1350 پس از آمدن به تهران و گوش دادن به "رادیو تهران" که موسیقی کلاسیک پخش می‌کرد و در آن سال‌ها فقط در تهران شنیده می‌شد، از جمله با روبرت شومان آشنا شدم. آرم یکی از برنامه‌های این رادیو خوش به دل می‌نشست و پس از مدت‌ها جست‌وجو سرانجام کشف کردم که این موسیقی بخش سوم از سنفونی چهارم شومان است.

چندی بعد با کنسرتو پیانوی او آشنا شدم که بسیار زیباست، و کمی دیرتر با اوورتور "مانفرد" و سپس کنسرتو ویولونسل.

این‌ها همه تراوش‌های ذهنی عاشق و روحی شاعرانه است. اما من که دلم در پی عاشقانه‌هایی عاشقانه‌تر و شاعرانه‌هایی شاعرانه‌تر پر می‌زد، چندان در خط شومان باقی نماندم و سر به دنبال رنگ‌های تندتر دویدم.

آن‌چه از زندگانی شومان دلم را به رقت می‌آورد، عشق همسرش کلارا به او بود، و جنون سال‌های پایانی عمرش که سرانجام او را به آسایشگاه کشانید و در چهل و شش سالگی همان‌جا در گذشت. کلارا که خود پیانیستی زرین‌پنجه و در آغاز زندگی مشترکشان نام‌آورتر از شومان بود، تا چهل سال پس از شومان زنده بود، آثار او را در کنسرت‌ها می‌نواخت و آوازه‌ی شومان را در جهان می‌پراکند. در این میان آهنگساز بزرگ دیگر آلمانی یوهانس برامس به کلارا دل باخت، اما هیچ کس نمی‌داند که این عشق تا به کجا پیش رفت. آثاری از کلارا نیز باقی‌ست و او مشاور و مشوق آهنگسازی برامس بود.

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏