15 November 2022

پانزده قصه - ۶

پانزده قصه از پانزده کشور

۶- مولداوی

پنج نان


دو مرد با هم و پیاده سفر می‌کردند. بعد از مدتی راه رفتن خسته و گرسنه شدند. این موقع درختی ‏سر راهشان دیده شد و چاه آبی هم پای این درخت بود. دو مرد زیر سایهٔ درخت نشستند و ‏سفره‌شان را باز کردند؛ نان‌هایی را که داشتند توی سفره گذاشتند. یکی‌شان دو نان، و آن‌یکی سه ‏نان داشتند. نان‌ها را قسمت کردند و شروع کردند به خوردن.

در همین موقع رهگذری به آن‌ها نزدیک شد و آن‌ها او را سر سفره‌شان دعوت کردند؛ سه‌نفری هر ‏پنج نان را خوردند. مهمان از آن‌ها تشکر کرد و هنگام رفتن پنج سکه از جیبش در آورد و به مردی که ‏سه نان داشت داد.‏

بعد از این که مهمان دور شد، مردی که پول را گرفته‌بود به دوستش گفت:‏

‏- من سه نان داشتم و تو دو تا. پس سه تا از این سکه‌ها به من می‌رسد و دو تا به تو.‏

دوستش گفت:‏

‏- نان‌ها را قسمت کردیم و همه مساوی خوردیم. پس پول‌ها را باید نصف کنیم.‏

آن‌ها نتوانستند همدیگر را قانع کنند و به‌ناچار پیش حاکمی رفتند که بین مردم محبوبیت زیادی ‏داشت و به عدالت معروف بود.‏

حاکم یکی یکی با آن‌ها حرف زد و بعد به مردی که دو نان داشت گفت:‏

‏- تو برای رعایت عدالت و انصاف باید یکی از آن دو سکه‌ای را که گرفته‌ای به دوستت که سه نان ‏داشت پس بدهی.‏

مرد از حرف حاکم رنجید، ولی حاکم گفت:‏

‏- اگر هرکدام از نان‌ها را به سه قسمت مساوی تقسیم کنیم، دو نانی که تو داشتی چند تکه ‏می‌شود؟

مرد پاسخ داد:‏

‏- شش تکه، جناب حاکم.‏

‏- سه نانی که دوستت داشت چند تکه می‌شود؟

‏- نُه تکه، جناب حاکم.‏

‏- پس در مجموع چند تکه نان داریم؟

‏- پانزده تکه، جناب حاکم.‏

‏- خب، این پانزده تکه را چند نفر خوردند؟

‏- سه نفر، جناب حاکم.‏

‏- سهم هر نفر چند تکه می‌شود؟

‏- پنج تکه، جناب حاکم.‏

‏- خب، حالا یادت هست تو چند تکه نان داشتی؟

‏- بله، شش تکه، جناب حاکم.‏

‏- تو خودت چند تکه از آن‌ها را خوردی؟

‏- پنج‌تایش را.‏

‏- چند تکه از نان‌های تو باقی ماند؟

‏- یک تکه.‏

‏- حالا یادت هست که دوستت چند تکه نان داشت؟

‏- نُه تکه، جناب حاکم.‏

‏- دوستت چند تکه از آن‌ها را خودش خورد؟

‏- او هم درست به اندازهٔ من، یعنی پنج‌تا.‏

‏- از نان‌های دوستت چند تکه باقی ماند؟

‏- چهار تکه، جناب حاکم.‏

‏- بسیار خوب، حالا بیا حساب کنیم: یک تکه از نان‌های تو، و چهار تکه از مال رفیقت باقی ماند، ‏درست است؟

‏- بله، جناب حاکم.‏

‏- روی هم چند تکه نان باقی ماند؟

‏- پنج تکه، جناب حاکم.‏

‏- خب، حالا دیدی که به خاطر یک تکه‌ای که از نان‌های تو به مهمان رسید، به تو یک سکه ‏می‌رسد، و به خاطر چهار تکه‌ای هم که از نان‌های رفیقت به مهمان رسید، به او چهار سکه ‏می‌رسد؟ پس یکی از سکه‌ها را به دوستت برگردان.‏

مرد نتوانست حرفی پیدا کند، یک سکه را به دوستش داد، و راهش را کشید و رفت.

***
قصه‌های دیگر

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

07 November 2022

خرید کتاب «وحدت نافرجام» در خارج

بر پایهٔ اطلاعات رسیده، بزرگ‌ترین کتابفروشی‌های آن‌لاین داخل ایران، کار با خارج را به دلایل ‏گوناگون، از جمله تحریم‌ها، تعطیل کرده‌اند. در میان آن‌ها، تنها این دو امکان هنوز باقی‌ست:‏

‏۱- «جیرهٔ کتاب» که به اعتبار گفتهٔ ناشر «وحدت نافرجام» و آن‌چه در نشانی زیر نوشته شده، هنوز ‏سفارش از خارج می‌پذیرد، و پرداخت پول را هم از داخل می‌پذیرند، و هم «با امکاناتی محدود» از ‏خارج. سفارش کتاب از طریق سایت نیست و باید با نشانی‌هایی که داده‌اند با ایشان تماس گرفت: ‏https://www.jireyeketab.com/Jire-To-Abroad.aspx

‏۲- «کتاب ساتگین» که به اعتبار آگهی آقای امیر عزتی (صاحب باشگاه ادبیات) اعلام می‌کند:‏
‏«در هر کجای دنیا که هستید، کتاب‌های فارسی کمیاب قدیمی و تازه چاپ به صورت کاغذی و ‏الکترونیکی در دسترس شماست. جهت استفاده از خدمات تهیه و ارسال کتاب‌های منتشر شده در ‏داخل و خارج از ایران با کتاب ساتگین تماس بگیرید: ‏http://ketabsatgin.esam.ir»‏

من سر در نیاوردم پرداخت از خارج به ساتگین چگونه کار می‌کند!‏

بد نیست بدانید که وزن این کتاب ۶۵۰ گرم است.

توجه! من هیچ مسئولیتی در هیچ موردی در زمینهٔ سفارش از دو امکان بالا به گردن نمی‌گیرم!‏

امیدوارم هر چه زودتر کتابفروشی فردوسی استکهلم و کتابفروشی فروغ در کلن کتاب را بیاورند تا ‏بتوان با خیال راحت از آنان سفارش داد. و باید به این دو فروشگاه یادآوری کنم که چاپ اول کتاب دارد ‏تمام می‌شود، و خوب است که شتاب کنند!‏

و البته، گذشته از این‌ها، مسافران احتمالی مطمئن‌ترین راه دریافت کتاب هستند!

***
پی‌نوشت: اکنون می‌توان کتاب را از کتابفروشی فردوسی استکهلم سفارش داد:
https://ferdosi.com/pages/product/?product=0&id=9786008967750

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏

02 November 2022

کتاب «وحدت نافرجام» منتشر شد

وحدت نافرجام

کشمکش‌های حزب تودهٔ ایران و فرقهٔ دموکرات آذربایجان (۱۳۲۴-۱۳۷۲)
نویسنده: شیوا فرهمند راد
ناشر: جهان کتاب، تهران، ۱۴۰۱، ۶۰۰ صفحه. قیمت: ۲۴۰۰۰۰ تومان

چهار سال پس از تشکیل حزب تودۀ ایران (۱۳۲۰)، حزب تازه‌ای در آذربایجان پدیدار شد به ‌نام فرقهٔ ‏دموکرات آذربایجان (۱۳۲۴). رهبران حزب تودۀ ایران از همان آغاز پیدایش فرقهٔ دموکرات آذربایجان، ‏مطابق اسنادی که در کتاب نقل شده، با موجودیت آن، و حتی نام آن، هیچ سر آشتی نداشتند و معتقد ‏بودند که موجودیت حزب خودشان برای سراسر ایران کافی‌ست و نیازی نیست که یک حزب تازه با ‏برنامه‌ها و اهداف کم‌وبیش مشابه در آذربایجان ایجاد شود، به‌ویژه از آن رو که حزب تودهٔ ایران خود، بر ‏پایۀ آماری که کتاب نشان می‌دهد، سازمانی ۶۰‌ هزار نفری در آذربایجان داشت.

مخالفت حزب تودۀ ایران با موجودیت فرقهٔ دموکرات آذربایجان چندان شناخته‌شده نیست، شاید از ‏آن رو که در نوشته‌ها و مطبوعات و رسانه‌های حزبی همواره همه‌چیز «عالی» و «ایده‌آل» و ‏شسته‌ورفته است و کم‌تر چیزی از ژرفای درگیری‌ها و کشمکش‌های درون‌حزبی، و به‌ویژه در این مورد، ‏بیرون از حزب نشان می‌دادند.

پس از مهاجرت رهبران و اعضای فرقهٔ دموکرات آذربایجان (۱۳۲۵)، و سپس حزب تودۀ ایران به ‏اتحاد شوروی (سابق)، از سال ۱۳۳۱ فکر وحدت میان این دو حزب به میان آمد، و از همان هنگام ‏کشمکش‌های میان آن‌ها نیز ابعاد تازه‌ای به خود گرفت. در اسناد رسمی حزب تودۀ ایران چندان ‏نشانی از عمق آن کشمکش‌ها نیز نمی‌بینیم. افراد گوناگونی که خاطرات خود را از آن کشمکش‌ها ‏گفته یا نوشته‌اند نیز اغلب از «وحدت تحمیلی»، «وحدت فرمایشی»، و از این دست، سخن می‌گویند و ‏‏«تئوری»های شخصی گسترده‌ای برای چرایی و چگونگی آن «وحدت» مطرح می‌کنند. در تشریح ‏چگونگی آن «وحدت» نیم‌بند، که دست‌کم برای حزب تودۀ ایران بی‌تردید سرنوشت‌ساز بود، اسناد ‏تازه‌ای در این کتاب نقل شده‌است.

این کتاب به‌طور عمده بر پایهٔ اسناد رسمی روسی و آذربایجانی از بایگانی‌های روسیه و ‏جمهوری آذربایجان، و همچنین اسناد فارسی (صورت‌جلسه‌های اعضای رهبری هر یک از دو حزب، و ‏جلسات مشترک آنان)، نوشته شده‌است. بسیاری از اسناد روسی و آذربایجانی این‌جا برای ‏نخستین‌بار به فارسی منتشر می‌شوند، مانند بریده‌هایی از نامه‌های آرتاشس آوانسیان، عضور رهبری ‏حزب تودهٔ ایران خطاب به مقامات اتحاد شوروی در سال ۱۳۲۴ در مخالفت با ایجاد فرقهٔ دموکرات ‏آذربایجان، و مخالفت با رهبران آن، نامهٔ اعتراض کمیتهٔ مرکزی حزب تودهٔ ایران به مقامات شوروی در ‏همان سال برای پشتیبانی شوروی از تشکیل فرقهٔ دموکرات آذربایجان، و همچنین متن کامل نامهٔ رهبران ‏حزب توده ایران خطاب به مقامات اتحاد شوروی با تقاضای وحدت با فرقهٔ دموکرات آذربایجان در سال ‏‏۱۳۳۱ و توضیح علت‌های آن تقاضا، متن نامه‌های حاوی مخالفت رهبران جمهوری آذربایجان با وحدت دو ‏حزب... تا اسناد رسمی گفت‌وگوهای نورالدین کیانوری با غلام‌یحیی دانشیان، رهبر وقت فرقهٔ دموکرات ‏آذربایجان، و با حیدر علی‌یف، رهبر وقت جمهوری آذربایجان، در آستانهٔ رسیدن کیانوری به رهبری حزب ‏تودهٔ ایران در بهمن ۱۳۵۷، و...

وحدت میان دو حزب که در سال ۱۳۳۹ با وجود مخالفت شدید اعضای حزب توده ایران حاضر در ‏مهاجرت رسمیت یافت در عمل هرگز کامل و قطعی نشد و فرقهٔ دموکرات آذربایجان استقلال سازمانی ‏خود را حفظ کرد. حتی پس از بازگشت رهبران حزب تودهٔ ایران و برخی از رهبران فرقهٔ دموکرات ‏آذربایجان به ایران پس از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، و پس از آن که نورالدین کیانوری با کمک غلام‌یحیی ‏دانشیان رهبر فرقهٔ دموکرات آذربایجان، و فشار حیدر علی‌یف بر دانشیان، به رهبری حزب تودهٔ ایران ‏رسیده‌بود، اختلاف‌ها ادامه داشت. در این کتاب جزئیاتی از ماهیت و محتوای آن اختلاف‌ها را ‏می‌خوانیم.

پس از سرکوبی حزب تودهٔ ایران در دههٔ ۱۳۶۰ در ایران، رهبری بقایای حزب و مهاجران نسل تازهٔ ‏توده‌ای‌ها در خارج در عمل به دست رهبران فرقهٔ دموکرات آذربایجان افتاد و نارضایی‌های گسترده‌ای را ‏در میان اعضای حزب توده ایران ایجاد کرد. اختلافات و کشمکش‌های رهبران دو حزب بار دیگر در خارج تا ‏مرگ آخرین عضو مرکزیت حزب که از فرقهٔ دموکرات آذربایجان بود، یعنی حمید صفری در سال ۱۳۷۲، ‏هرگز پایان نگرفت و همواره با دامنه‌های گوناگون جریان داشت. تاریخچهٔ کشمکش‌های این دو حزب در ‏دهه ۱۳۶۰ تا ۱۳۷۲ نیز تاکنون تدوین نشده‌است و این کتاب می‌کوشد برای نخستین بار با تکیه بر ‏اسناد موجود روند آن کشمکش‌ها و محتوای آن‌ها را نیز نشان دهد.‏

کتاب را در خارج از کتاب‌فروشی‌های ایرانی شهرهای خود، و از کتابخانه‌های عمومی محل خود ‏‏(برای امانت) بخواهید، یا از کتابفروشی‌های اینترنتی سفارش دهید.

Read More...دنباله (کلیک کنید)‏