tag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post2389954777877270176..comments2024-03-13T14:06:09.001+01:00Comments on I don't know... چه میدانم...: از ژدانوف بیاموزیمShivahttp://www.blogger.com/profile/13664048216510049851noreply@blogger.comBlogger14125tag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-92061739241984056312015-08-31T00:25:07.762+02:002015-08-31T00:25:07.762+02:00ژدانوف در سخنرانی معروف سال 1948 خود میگفت. بسیاری...ژدانوف در سخنرانی معروف سال 1948 خود میگفت. بسیاری از رفقای انقلابی ما میگویند که ژدانوف 600 ترانه محلی را حفظ دراد. اگر میدانستند که من تنها 300 ترانه را حفظ دارم؟ ژدانوف پاره های پارتیتور سمفونی 9 شوستاکویچ را بر زمین کوبید و شوستاکویچ که خود در جلسه حاضر بود چاره ای نداشت جز اینکه بیاید و از "اشتباه" خود معذرت بخواهد. دشمن خلق لقب او ومیلیونها انسان دیگر شد که مشقت و مرگ انها از سالهای و 1936 و 1935 آغاز شده بود. چه میماند از وجدان مردم روس یا شوروی اگر تک انسانهائی مانند شوستاکویچ نمیبودند. آنروز که در تلویزیونهای ایران اعترافها را نشان میدادند و مردم هلهله میکردند نشان میدادند که که سی و پنج سال پس از مرگ استالین هنوز هسچ از تاریخ یاد نگرفته بودند. هنوز هم هیچ یاد نگرفته اند بسیاری<br /><br />علیAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-83240367722061069572014-12-07T04:20:11.149+01:002014-12-07T04:20:11.149+01:00شیوا تبریک
مونیکای شما در جیمز باند
اکتبر ۲۰۱۵
...شیوا تبریک <br />مونیکای شما در جیمز باند <br />اکتبر ۲۰۱۵ <br />spectre Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-37555383389101499382014-12-06T06:57:31.701+01:002014-12-06T06:57:31.701+01:00شیواجان
می پرسی آیا آزادی نشر مطلب ضد حزبی را می ...شیواجان <br />می پرسی آیا آزادی نشر مطلب ضد حزبی را می پذیریم؟ مگر تا کنون آزاد نبوده است؟<br />در کشورما که هیچگاه رنگ آزادی ندیده است اما همواره آزادی برای نوشتن علیه حزب وجود داشته است. مگر نسل ما اول بار حزب را "کتاب سیاه کمونیسم" و سیر کمونیسم در ایران" ساواک و نوشته های خامه ای و خلاصه همه راندگان و بریدگان از حزب دنبال نکردیم؟ مگر بخش عمده محتوای نشریات تمام گروههای غیر توده ای علیه حزب نبوده است؟ همین الان هم اگر سری به سایت اسناد اپوزیسیون بزنی می بینی که فقط تا آستانه انقلاب همّ و غم آنها نوشتن علیه حزب است. پس داستان بر سر اعتقاد به این آزادی نیست. چون از حدود اختیار و تصمیم و علاقه ما خارج است. این که ته دل هر کس چیست، چه کسی می داند. آیا ابراز کلامی یک عقیده چیزی را به تنهایی اثبات می کند؟ <br />اما یک نکته که نمیدانم تو با این احساسات قوی و شم حساس چرا متوجه نمی شوی .<br />شیوا جان خودت میدانی که در محیط مجازی چه بسیار مطالب علیه حزب و گذشته و حال آن می نویسند. دوستان قدیم، دشمنان قدیم و جدید و اصلا هرکس که می خواهد سری توی سرها دربیاورد اول باید تکلیف خود را با یک فحش آبدار به حزب روشن کند تا پذیرفته شود. اگر وقتی داشتی و سری بزنی، در وبلاگ ها و سایت های اینچنین، کامنتی از جانب به قول آقای بهروز " رفقای حزبی جامانده اسیر خاطرات" نمی بینی. اتفاقا گوش توده ایها بیشتر از دیگران از شنیدن فحش و تهمت و... پر است. پس اگر به صفحه تو می آیند و کامنت هم می گذارند نه به عادت است و نه برای ممانعت از نشر آزاد افکار تو. عزیز من افرادی که اینجا می آیند و برایت می نویسند، یعنی هم نوشته های تو را که برعلیه باورهای خودشان است می خوانند و هم محترمانه برایت نظر می نویسند به این دلیل است که تو را دوست دارند. من نمی توانم به جای همه بنویسم چون نمی شناسمشان اما حداقل از جانب خودم می توانم بگویم که تو را و قلم تو را دوست دارم و وقتی شَمایی از گذشته را تصویر می کنی به ویژه دوران قبل از سرکوب را، کاملا نزدیکی احساسم با تو را درک می کنم. انگار کسی از درون من حرف می زند. طبیعی است که وقتی با برخی نوشته هایت این گونه هم ذات پنداری می کنم و تو را با خودم نزدیک می بینم وقتی نوشته ای با فاصله زیاد از آن شیوای درون خودم می بینم می خواهم با او جدل کنم. حرفش را بشنوم و دلسوزانه حرفم را بگویم. صد درصد تو مختاری که به این حرفها وقعی ننهی و کار خودت را انجام دهی و به توصیه های آقای بهروز عمل کنی. امیدوارم متوجه منظور من بشوی و حرفم را بفهمی . این کامنت ها از سر تنفر نیست. از توجه و علاقه است. اما همه ما در یک جامعه مستبد رشد کرده ایم. عصبی و لجباز و پر از پیچیدگی. دشوار است از پس این همه پیچیدگی هم را درک کنیم.<br />ممنون از این که می نویسی چه له و چه علیه باورهای من<br /> <br />دوستAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-44088289619835827922014-12-06T00:00:56.735+01:002014-12-06T00:00:56.735+01:00جناب شیوا، مسئله اینجاست که شما هروقت قافیه را تنگ...جناب شیوا، مسئله اینجاست که شما هروقت قافیه را تنگ می بیند، از سطح بحث خوشتان نمی آید! به عنوان مثال این جمله از شماست: ً بابک گرامی، من تمایلی به ادامهی بحثی در این سطح ندارم ًAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-45109466362592016922014-12-05T13:03:50.181+01:002014-12-05T13:03:50.181+01:00مینای عزیز، صالح عزیز، "کاوه از ایران" ع...مینای عزیز، صالح عزیز، "کاوه از ایران" عزیز، آنیکی خواننده بینام عزیز! لطفاً نخست کلاهتان را قاضی کنید و به خود پاسخ دهید که آیا با "آزادی اندیشه و بیان و نشر در همهی عرصههای حیات فردی و اجتماعی، بی هیچ حصر و استثنا" [از بیانیهی 134 نویسنده] موافق هستید و آیا این آزادی را به من میدهید که حتی نوشتههای "ضد حزبی" منتشر کنم، یا نه؟ آیا این آزادی را به من میدهید که بهجای پیوستن به جنجال پیرامون "داعش" و از آن قبیل، به امور دیگری بپردازم، مثلاً شعر عاشقانه بسرایم؟ اگر صادقانه پاسخ مثبت به خود دادید، آنگاه میتوان زبان مشترک برای بحث پیدا کرد.Shivahttps://www.blogger.com/profile/13664048216510049851noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-17900081405975971722014-12-05T02:27:57.689+01:002014-12-05T02:27:57.689+01:00شیوا دوست عزیز،
واقعاً متاسف و ناامید شدم،ای کاش...شیوا دوست عزیز،<br /><br />واقعاً متاسف و ناامید شدم،ای کاش اصلا وارد این مطلب نمیشدم ، اولا خود شما اجازه دادی که بی نشان نظر بدهیم، این صحیح نیست اینرا غیر عادلانه بدانی، دوما تعدادی را خوانندگان خود میدانی ، پس ما که هستیم؟ دشمن ؟ یک بحث نظری و ساده اینهمه ناراحتی ندارد ، ثالثاً به نظر جواب بده چه کار داری که گفته و چه کار کرده و چه میکند ، این روالی است که خود تنظیم کرده اید پس به آن وفادار باشید.<br /><br />بهتر است این گونه فرض کنیم که شما نویسنده اید و اگر اجازه بدهید و قبول بفرمائید ما خواننده مطلب شما، آیا باید شناسنامه و تأییدیه مسجد محل و سوابق کار و سؤ پیشینه تقدیم کنیم که درست جواب بدهید <br /><br />از طلا گشتن پشیمان شدیم لطفاً ما را مس کنید ، گر چه حتا به عنوان خواننده مشمول لطف شما نشدم ، من از دور خارج<br /><br />امیدوارم تحمل شما و دوستتان بیشتر شود<br /><br />موفق باشید <br /><br />صالح<br /><br />by the way you make pass too hard ???Anonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-65256723086561908752014-12-05T01:59:31.737+01:002014-12-05T01:59:31.737+01:00آقای فرهمند عزیز
منتقد شما فقط ابراز نظر کرده و تک...آقای فرهمند عزیز<br />منتقد شما فقط ابراز نظر کرده و تکلیفی برای کسی از جمله شما تعیین نکرده. <br />شاید می خواسته با این کامنت متذکر شود که کسان دیگری هم هستند که غیر از شما فکر می کنند . <br />مثالی قدیمی است که : مشت نمونه خروار است .<br />یا نوشته های وبلاگی شما با کتاب فرق دارد ، باید این رو توضیح می دادید و یا در همان ردیف است که خوب حدس اینکه چه چیزی می تواند باشد عجیب نیست . <br />برچسب زدن شما و چنین خواننده ای را با ژدانف ها مقایسه کردن که به قول شما با اعمال قدرت جلوی نشر افکار منتقدان را گرفته، کار شایسته ای نیست .<br />من هم با نظر ایشان موافقم<br />و راه و رسم شما را در برخورد به دیگران و از جمله رفقای حزب نمی پسندم<br />میناAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-21931753099047965932014-12-04T23:21:40.885+01:002014-12-04T23:21:40.885+01:00جناب "کاوه از ایران" و جناب صالح عزیز، ک...جناب "کاوه از ایران" و جناب صالح عزیز، که برخلاف من که تمامی هویتم اینجا آشکار است متأسفانه هیچ از هویتتان نمیدانم تا من نیز متقابلاً شما را با القاب علمیتان خطاب قرار دهم (میبینید که این ارتباطی یکسویه و ناعادلانه است): من دو پیام شما را منتشر نکردم زیرا اولی سرتاسر ناسزاگویی بود، و دومی گذشته از پرخاش به بهروز و زخم زبان زدن به من (که همچنان که گفته ام در مورد من ناسزاگویی ایرادی ندارد)، به دو خواننده دیگر هم که در پای این نوشته هیچ حرفی نزدهاند توهین کردهبودید. پس می بینید که از اصول من تخطی کردید.<br /><br />و اما صالح گرامی که در پیامی دیگر که خود نخواستید منتشرش کنم انتظاراتی از من به میان آوردید: ایکاش میشد من و خوانندگانم بدانیم خود شما کی هستید و در آن زمینهها چه فعالیتهایی میکنید و چه چیزهایی مینویسید.<br />Shivahttps://www.blogger.com/profile/13664048216510049851noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-2432126181433517592014-12-04T19:23:54.303+01:002014-12-04T19:23:54.303+01:00جناب مهندس فرهمند راد
سانسور کامنت من که کاملا منط...جناب مهندس فرهمند راد<br />سانسور کامنت من که کاملا منطبق بر معیارهای قرارد داه شده سرکار بود و زننده هم نبود و البته برای اولین بار هم نبود با سانسور ژدانف که لابد بد و <br />قبیح بوده تفاوتی دارد؟ تنها دوستان سرکار مجازند هر چه دل تنگشان خواست اظهار کنندو انگ بزنند و پاسخها لابد معیارهای سرکار را پاس نمیکنند؟<br />خوش بمانید<br />ایام مستدام<br /><br />کاوه از ایرانAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-69416280850302691082014-12-03T21:24:02.107+01:002014-12-03T21:24:02.107+01:00شیوا جان تبریک و ممنون از همه زحماتت.این رفقای حزب...شیوا جان تبریک و ممنون از همه زحماتت.این رفقای حزبی جأ مانده را رها کن اینها اسیران خاطراتشان هستند و محسور تاریخ خود ساختشان، مگر کم امام زاده در ایران هست که هم زائران هم متولی میدانند که هیچ نیست اما با حرارت وصف نشدنی به آن ارادت دارند این دوستان هم یکی از آنها. شگرد انتقادشان هم همان است که بوده, برشمردن معضلات و رنجهای جهان نه برای شناخت آن که برای منکوب کردن مخالفین نظری خودشان و انتقال این احساس به هوادارنشان که آنها یگانه کسانی هستند که به بنیان رنج جهان و تیرهبختی مردم واقفند . هر چه هم بگویی بیتاثیر است اینها مجموعه مضری نیستند اکنون اینور و آنور موسیقی میسازند و کاری میکند و حرفی میزند فعلا هم در صف اصلاح طلبان هستند و در همان حدود رفقای سابق و خانواده و دوستان محدودند جریان جامعه ایران از این گونه تفکّر مدتها است گذر کرده و اتفاقا آنچه که تو مینویسی اگر چه از گذشته است اما به نگاهی نو تعلق دارد این نوع نگاه برای این عزیزان قابل درک نیست اما آینده از آن این نگاه بوده و هست و تو از نشاندهندگان صادق این نوع نگاه هستی. دوستدار تو بهروزAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-62140932303967586902014-12-03T21:07:24.162+01:002014-12-03T21:07:24.162+01:00صالح گرامی، از مهر شما بسیار سپاسگزارم. من نگفتم ک...صالح گرامی، از مهر شما بسیار سپاسگزارم. من نگفتم که انتقاد اشکالی دارد. مگر خودم ننوشتم که بیرحمانه نقد کنید؟ حرف من این است که خواندن "سلسله مقالات" یا اپیزودهای پیشین با خواندن خود کتاب یکی نیست. کتاب را باید خواند و درباره کتاب جداگانه باید داوری کرد. قصاص قبل از جنایت و داوری از روی نوشته هایی دیگر کاریست "ژدانوفی".Shivahttps://www.blogger.com/profile/13664048216510049851noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-34699446912612696492014-12-03T20:56:17.190+01:002014-12-03T20:56:17.190+01:00شیوای خوب و صادق و زحمت کش، دوست عزیز کمی تند رفت...شیوای خوب و صادق و زحمت کش، دوست عزیز کمی تند رفتی، گر چه ایشان کتاب را نخوانده ولی گفتند که قبلان سلسه مقالات را خوانده پس حداقل با محتوا آشنا بوده و انتقادی داشته اند، چه اشکال دارد؟<br /><br />بگذریم به باور من مساله عمیق تر از اینهاست، این درست است از گذشته باید پند گرفت ولی این کاری است بزرگ، علمی و دست جمعی و اینگونه مطالب هم از نظر تاریخ شفاهی صرف نظر از احساست شخصی به نوبه خود مفید است.<br /><br />ولی سئوال اصلی اینست در شرایط کنونی جهان جای ما کجاست وقتی میبینیم عملا جنگ تمام عیاری در جهان در جریان است، منابع حیاتی در حال نابودی است، جنگ آب، آلودگی هوا و دریاها، تغیرات بازگشت ناپذیر اقلیمی، از بین رفتن زبان و فرهنگ اقلیت ها، دستکاری ژنتیک منابع غذای انسان، شدیدترن اختلاف طبقاتی ، از بین رفتن بخش بزرگی از دست آوردهای اجتماعی سالها مبارزات مردم، تبلیغات زهر آگین شبانه روزی در توجیه این جنایت ها، و و ...<br /><br />واقعاً جای ما کجاست، آیا بهتر نیست این کار منفی و ساختن و پرداختن چهره جهنمی از تلاش مردم برای سوسیالیسم را به فکس نیوز ، هالیوود و آن جمع کثیر انتشارت و اتاق فکرهای آنان بسپاریم و ما تمامی توان خود را به امروز و آینده به پردازیم؟ <br /><br />اگر فقط به گذشته پرداخته آنهم با بار عاطفی و منفی شاید لازم است توجه شما و سایر عزیزان که مشتاق چنین مطالبی هستند به این نکته انسان بزرگ هوارد زین جلب کنیم که گفت:<br /><br /><br />نظر من تاریخ، ردیف کردن زنجیره ی پایان ناپذیر شکست »ها نیست و مهم است که ما آن لحظات کوتاه پیروزی که اپیزودهای پنهان شده در دل تاریخ است را بیرون بکشیم و آنها را نشان بدهیم.<br /> ما قصدمان اختراع پیروزی نیست اما اگر نتوانیم همین پیروزی های ناپایدار را نشان دهیم، آنگاه قادر نخواهیم بود که بگوئیم بشر چه ظرفیت بالایی دارد که دست به دست هم داده و با دیواره ی تاریکی ها مقابله کند. در واقع قصد ما ازنشان دادن پیروزی های حتی کوتاه مدت اینست که نشان دهیم.» توده ها چه پتانسیل هایی دارند از دست دادن هاوارد زین ضایعه ی بزرگی است. در زمانه ای که جسارت و شجاعت روشنفکری کمیاب است،Salehnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-25251269298641121522014-12-01T23:38:05.120+01:002014-12-01T23:38:05.120+01:00دوست گرامی سپاسگزارم از مهر شما. اگر ایشان کتاب را...دوست گرامی سپاسگزارم از مهر شما. اگر ایشان کتاب را دیده بود و خوانده بود و بعد نظر داده بود، با شما موافق بودم. اما ایشان قصاص قبل از جنایت کرده استShivahttps://www.blogger.com/profile/13664048216510049851noreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-66801957654752407762014-12-01T22:51:46.742+01:002014-12-01T22:51:46.742+01:00شیواجان
ای کاش شما هم توان تحمل شنیدن نظرات مخالف ...شیواجان<br />ای کاش شما هم توان تحمل شنیدن نظرات مخالف را داشته باشی و از برچسب زدن به دیگران خودداری کنی. فردی که نظر داده و مخالف توست که ابزاری جز ابراز نظرش ندارد. دوران ژدانف و امثالهم هرکس اعتراضی می کرد لقب ضدسوسیایسم و ضدانقلاب و... می گرفت. راستش مد بود. من و تو هم از دید برخی جوانان تندروتر ضدانقلاب محسوب می شدیم. حالا آن برچسب ها از مد افتاده و مدل ژدانفی و استالینی و سنتی و.... روی کار آمده. از دوستی به پختگی و توانمندی تو انتظار می رود در برخورد با مخالفتها جوهره باورت به آزاداندیشی را به دیگران نشان دهی وگرنه باز همه رفته ایم به همان خانه اول اما با یک مد جدید. رفتار تغییری نکرده چه این طرفی، چه آن طرفی.<br />دوستی که مشتاق خواندن کتابت استAnonymousnoreply@blogger.com