tag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post196135287162063486..comments2024-03-13T14:06:09.001+01:00Comments on I don't know... چه میدانم...: فن وارونهی آقای پرزیدنتShivahttp://www.blogger.com/profile/13664048216510049851noreply@blogger.comBlogger2125tag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-48036624371200009412020-11-07T08:58:06.348+01:002020-11-07T08:58:06.348+01:00من نوشتههای شما را خواندم. به نظر میاد شما یک خصو...من نوشتههای شما را خواندم. به نظر میاد شما یک خصومت شخصی با آقای رحمانی دارید چون با گفتهی خودتان آقای رحمانی هم در مقاله و هم در کتابشان به مجلهی نگاه نو ذکر منبع کردهاند. و اگر نام شما را ذکر نکرده اند به این دلیل بوده که شما نویسندهی مطلب نبودهاید بلکه مترجم آن بودهاید.دقت کنید تا برایتان توضیح بدهم و من اینجا بیطرفانه از اصول تالیف ذکر می کنم جناب. وقتی یک مولف برشی از مطلب ترجمه شدهای بردارد و در نوشتهی خود با تغییر لحن و مناسب کردن آن با متن خود از آن استفاده کند متنی که برداشته فقط متعلق به نویسندهی آن است و نام بردن از مترجم ضرورت ندارد. مترجم بسیار گرامی و مهم است اما اینقدر که شما فکر می کنید مالکیت بر متون ندارد عزیز. آن متن را هزار نفر می توانند ترجمه کنند و هرکدام با یک لحن متفاوت. اما نویسنده فقط یک نفر است. اما شما این موضوع را خیلی جدی گرفتهاید . معلوم است کینهی شخصی با آقای رحمانی دارید. مترجم فقط مالک لحن متن است . حال اگر کسی لحن را به لحن متن خودش تغییر بدهد چرا باید ذکر نام مترجم را بکند؟! مگر کلمات زبان مبدا متعلق به مترجم است؟! ااینهارا از اصول تالیف گفتم که در تمام تالیفهای دنیا همینطور است. کمی تحقیق کنید متوجه میشوید. اصول اقتباس و تالیف رو پژوهش کنید متوجه میشوید. اما درباره ی آقای رحمانی باید به شما بگویم مرد بزرگی است . آقای رحمانی هر سه روز یک مقاله ی مفصل می نویسد و تاکنون بیش از پانصد مقاله اش منتشر شده است، و شما اولین کسیک هستید که چنین حرف هایی درباره ی او می زنید. شمایی که یک مترجم هستید به نظر من در جایگاهی نیستید دربارهی یک مولف پرکار و مهم مانند آقای رحمانی اظهار نظر کنی. اندازهی خودمان را بدانیم بهتر است. همانطور که خودتان گفته اید به مجله ی نگاه نو هم ارجاع داده اند . اگر کسی بخواهد رجوع کند با یک جستجو در نگاه نو مقاله را می بیند و متوجه می شود شما مترجم آن هستید. دیگر چه می خواهید؟! می خواهید کلا کتابشان را با نام شما چاپ کنند شاید راضی شوید آقای مترجم؟! شما که اصول ذکر منبع و اقتباس را نمی دانید و همچنین از اندازهی حقوق مترجم آگاه نیستید چطور به خودتان اجازه می دهید درباره ی کسی چنین تهمت و توهین هایی را بگویید که بیشتر از بند بند استخوان های شما فقط مقاله نوشته و منتشر کرده است . اگر کینهی شخصی دارید آن را وارد دنیای ادب و هنر نکنید، البته اگر با ادب و با هنر هستید. پیروز باشید فرحناز علیزادهnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-55329914499567552062014-09-29T03:57:45.066+02:002014-09-29T03:57:45.066+02:00جوابيه هاي بهرام رحماني را خواندم و در شگفتم كه اق...جوابيه هاي بهرام رحماني را خواندم و در شگفتم كه اقاي بهرام رحماني چرا پاسخ يك پرسش ساده را نميدهند و تلاش ميكنند سياه را سفيد و سفيد را سياه جلوه دهند. جملات زير ( ١ و ٢) نوشته هاي اقاي بهرام رحماني است: <br /><br />١- "ابعاد جهاني يك شاعر" تلخيص شده از برگردان فارسي نوشته اي است ، كه در نشريه ي "نگاه نو" ارديبهشت ما ١٣٨١ ، به مناسبت يك صد مين سال تولد ناظم حكمت درج شده بود ( ناظم حكمت شاعر و كمونيست هميشه زنده، بهرام رحماني ٢٠٠٦)<br />٢- آقای فرهمند راد و من در همین شهر زندگی می کنیم. من نه ایشان را می شناسم و نه تاکنون جمله ای از او خوانده ام ( ادعا و درس اخلاق يك مترجم، بهرام رحماني ٢٠١٤)<br /><br />يك ياداوري كوتاه براي اقاي رحماني: تلخيص به معناي خلاصه كردن است. سال ١٣٨١ برابر است با ٢٠٠٣. اين به ان معني است كه "ايشان در سال ٢٠٠٦، مقاله منتشر شده در ارديبهش١٣٨١ ( ٢٠٠٣) از اقاي فرهمند راد را خوانده اند و خلاصه كرده اند. بنابراين ادعاي دوم ايشان كه " من نه ایشان ( فرهمند راد ) را می شناسم و نه تاکنون جمله ای از او خوانده ام" باور كردني نيست. <br /><br />انيدوارم اقاي رحماني پاسخ اين پرسش ساده را براي روشن شدن اذهان ارايه دهند: " ان مقاله اي كه شما انرا تلخيص كرده ايد نوشته چه فردي است و اصل ان و خلاصه شده ان چه تفاوتهايي دارند"؟ <br /><br />لازم به اسمان و ريسمان بافتن هم نيست!<br /><br /> <br />بهروز-دAnonymousnoreply@blogger.com