tag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post1730409844036114223..comments2024-03-13T14:06:09.001+01:00Comments on I don't know... چه میدانم...: دو نامه از سیاوش کسرائیShivahttp://www.blogger.com/profile/13664048216510049851noreply@blogger.comBlogger3125tag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-16590384486344345812011-02-14T00:19:41.598+01:002011-02-14T00:19:41.598+01:00بسیار جالب بود سیمای متفاوتی از کسرایی را میتون دی...بسیار جالب بود سیمای متفاوتی از کسرایی را میتون دید سیمایی بسیار متفاوت از آن چه تصور میکردم ، نگاه درستی در باره دور باطل جامعه روشنفکری و سیاسی ایران دارد . شیوا جان طنز تلخ گاهی این است که سرکردگان روشنفکری در ایران یا آنها که واقعا تاثیر گذار بودهاند کمتر جلوتر از مردم بودند یا منادی مرامی و سبکی استبدادی بودند و یا در مقابله با گج رویها محتاطانه ایستادند کمتر در این مورد پرچمدار آزادی بودند و کمتر از آن آزدهگی داشتند هر چند خوشبختانه امیدواری به آینده هر روز بیش از پیش میشود آن چه که مرا شادمان میکند یک بلوغ جمعی از صدر تا ذیل جامعه ما برای در پیش گرفتن منش یادگیری از گذشته به جای انتقامگیری از آن است گذشته ما هر چه هست مال ماست و دیدن آن به عنوان محصول جمعی ایران و ایرانی و یادگیری از آن واقعاً جالب است من دیگر جنبش فدای، یا مجاهد، یا کومله را متعلق به دیگری نمیدانم با این استدلال که من با آنها نبودم نه آنها هم مال ماست و در خوب و بدش مشترک ، دوران رضا شاه و مصدق و شاه و خمینی هم مال ماست و ما مسول خوب و بدش اینها تاریخ ما است به دنبال انتقام گیری رفتن همانقدر ابلهانه است که تعیین خادم و خائن ، به نظر من آن چه که از این نوشته من درک کردم و کسرای آن را به درستی بیان کرده در این جمله خلاصه شده :<br /><br />اندکی بسرگذشت و بویژه عاقبت سرجنبانان کشورمان در دوران اخیر – از هر گروه و حزب و دسته – بیاندیش مثلاً به حیدرخان عمواوغلی، رضاشاه، میرزا کوچک، کلنل پسیان، خیابانی، لاهوتی، ارانی، دهخدا، نیما، هدایت، عشقی، عارف، فرخی، مدرس، کسروی، سلطانزاده، پیشهوری، قاضی، قاسملو، محمدرضاشاه، مصدق، هویدا، شریعتی، دشتی، خانلری، پایهگذاران فدائیان و مجاهدین، بهآذین، خلیل ملکی، قاسمی، فروتن، رادمنش، دکتر یزدی، دکتر بهرامی، روزبه، آل احمد، طبری و کیانوری و حیدر مهرگان و بسیاری دیگر – ریزتر و درشتتر – که به اصطلاح چگونه مردهاند؛ چگونه مردار شدهاند و چگونه به غضب الهی! گرفتار شدهاند!؟ و چرا!؟ این دور و این تکرار و این عاقبتهای تلخ منحصر بفرد برای چیست!؟ و اگر برای مردم است نتیجۀ آن چیست و فاصلۀ اینها با مردم را چه چیزها و چه کسانی پر کردهاند و میکنند؟ چرا، چرا هر کس از هر سمت و سوئی رفتهاست پایانش ناکامی است!؟<br />بهروزAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-39091344347603970782011-02-13T19:05:37.912+01:002011-02-13T19:05:37.912+01:00به نظرم آقای کسرایی توصیه بسیار خوبی کرده اند. بای...به نظرم آقای کسرایی توصیه بسیار خوبی کرده اند. باید در قضاوت هایمان درباره بازیگران عرصه سیاست کمی منصف تر و خویش تن دار تر باشیم، هر چند معمولا همه دوست دارند تکلیف دیگران را با عناوین خائن یا خادم روشن کنند. کیانوری نمونه بسیار خوبی است از آدم های متناقض. شاد باشید، ممحمد اnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5148843816921932622.post-74745367888231306482011-02-13T17:00:12.878+01:002011-02-13T17:00:12.878+01:00چه زيبا گفته سياوش كسرائي
ما نیازمند یک ریشهیابی...چه زيبا گفته سياوش كسرائي<br /><br />ما نیازمند یک ریشهیابی جامع هستیم و چون خانهمان را نمیتوانیم جابجا کنیم، ناگزیر باید یک خانهتکانی و رُفتوروب ذهنی و عینی اساسی انجام بدهیم.<br /><br />و بيانديشيم در ليستي از به اصطلاح سرجنبانان کشورمان كه كسرائي نوشته خيلي ها با هم دشمن بوده اند و اين نتيجه گيري طيف خاصي را شامل نمي شود و اين نشان از نكته بيني سياوش استحسنhttps://www.blogger.com/profile/00075461069415578757noreply@blogger.com