12 January 2014

کاش طراح رقص بودم

یکی از رؤیاهایم آن بوده که مونیکا از این عکس بیرون می‌آید و با آهنگ "اکسیژن 8" ساخته‌ی ژان ‏میشل ژار برایم می‌رقصد. البته رقص مونیکا را در صحنه‌ای از فیلم "برگشت‌ناپذیر" ‏Irreversible‏ ‏دیده‌ام و آن‌جا پیداست که او "پلاستیک" لازم را برای رقاص خوب بودن ندارد. برای همین، رؤیای ‏دیگرم آن بوده که ای‌کاش طراحی رقص می‌دانستم و حرکاتی را که در خیال می‌بینم به یک گروه ‏رقص پاپ می‌آموختم، و سپس رقصشان را تماشا می‌کردم و لذت می‌بردم!‏

گویا تنها من نیستم که پتانسیل رقص را در اکسیژن 8 شنیده‌ام. دست‌کم یک نمونه از "رمیکس" آن ‏برای رقص تندتر هم وجود دارد. این‌جا بشنوید. این هم البته فکر خوبی‌ست. اما من روایت اصیل را ‏بیشتر دوست دارم.‏

در همین زمینه یکی دیگر از رؤیاهایم آن بوده که من به درون عکس مونیکا می‌روم و با اکسیژن 13 با ‏او می‌رقصم! حال بگذریم از این که من "پلاستیک" که هیچ، چوب خشکی بیش نیستم و هیچ ‏رقصی هم بلد نیستم!‏

چه‌قدر "دهه‌ی هفتادی"، نه؟!‏

4 comments:

Anonymous said...

شیوا تو هم خوش خوراکی‌‌ها ،بد نگذره ، نه ...گفتم تعارف نکنی‌ ، اون بار که رفتی‌ ترکیه یک نشمه مشت پیدا کردی ، طرف هم نخ داد ، نرفتی جلو کار رو تموم کنی‌ ، گمون هم کردی دفعه بعد اون همون جا می‌شینه تا تو بازم بری یک کم دید بزنی‌ اما دادا این جور داف‌ها در جا رو هوا برده میشن برا همین یک چند تا کارت چاپ کن تا یکی‌ به دلت نشست یکی‌ به بهش بده یا بگو : گوزل سنی‌ ایستیگن کیمنن گونشوجک دنیا رو چی‌ دیدی شاید یکی‌ اومد مهر این مونیکای جزّ جیگر گرفته رو از دلت در اوردBehrouz

Shiva said...

مرسی بهروز جان. تو که
‏‎‎‏ داستان همیشه ‏تازه‌ی دلدادگی‎
را خوانده‌ای و می‌دانی که من چه تیپی هستم!‏

محمد ا said...

سال 2000 برای کنفرانسی به شهری در ساحل مدیترانه رفته بودیم. شرکت کنندگان از همه جای دنیا بودند، خصوصا از خاورمیانه -- ترکیه، مصر، لبنان، پاکستان. شب ها همه به دیسکوی هتل می رفتند و شور و شر به پا می کردند. تنها ما سه ایرانی انقلاب زده مثل عقب مانده های ذهنی گوشه ای می استادیم و جماعت رقصنده را بر و بر تماشا می کردیم. وقتی به امریکا آمدم سعی کردم هر طور هست بر این نقطه ضعف غلبه کنم. البته بنده هم مثل شما چوب خشکم، ولی اگر روزی گروهتان تشکیل شد بدم نمی آید برای عضویت در آن آدیشن بدهم. شاد باشید، م

Shiva said...

پس محمد گرامی، دست‌به‌نقد همین دو یا سه رقص را کمی تمرین کنید تا ببینیم کی جمع‌مان جمع می‌شود!‏