17 March 2013

سلام بر بهار!‏

تصویر را با کیلک بزرگ کنید
زوجی از دوستان از راه دور آمده‌بودند و چند روزی میهمانم بودند. ظهر برای دوستم آبجو آوردم، ‏خانمش به اعتراض گفت:‏
‏- این وقت روز هم آبجو می‌خوری؟!‏
‏- خُب، مگه چه اشکالی داره؟

خانم خاموش ماند و چیزی نگفت، اما هنوز چند جرعه‌ای ننوشیده‌بودیم که گفت:‏
‏- پس برای من هم بریزید!‏

حال تحویل سال در نیمروز وسط هفته است: مرخصی بگیرم، هفت سین را هفت شین کنم و ‏همان ظهرهنگام به‌جای سرکه جامی شراب در برابر تصویر قدی مونیکا در ستایش زیبایی بر لب ‏ببرم، یا بنشینم سر کار، چشم به صفحه‌ی تصویر بدوزم، و روی برنامه سیمولیشن مشتری چینی‌مان کار کنم، هی کد بنویسم، هی برانم، هی ‏محاسبه کنم، هی مقایسه کنم، و هی دود از مغز داغ‌کرده‌ام بر خیزد؟ نمی‌دانم... چه می‌دانم...‏

امسال این‌جا زمین و زمان یخ زده‌است. خورشیدی سرد و نیمه‌جان می‌درخشد و برف و یخ فراوانی ‏بر زمین است. هنوز کمترین نشانی از زنده‌شدن گل و گیاه نیست. چاره چیست؟ دست‌به‌نقد جامی ‏شراب سفید خنک با دانه‌ای زیتون سیاه می‌چسبد!‏

پس، از همین حالا سلام بر زیبایی! و سلامی از دور به بهاری در راه! اگر شد، ظهر چهارشنبه بار دیگر ‏سلام و دورد می‌فرستم!‏

درود بر شما خواننده‌ی گرامی نیز. سالی خوش برای شما و برای همه‌ی جهانیان آرزو می‌کنم، و موسیقی زیبای زیر، بدرودی با زمستان، ساخته‌ی آهنگساز ‏آذربایجانی "ائلدار منصوروف" با نام "رنگ زمستان" (قیشین رنگی)، تقدیم به شما.‏ (تصویر را بزرگ کنید)

3 comments:

عمو اروند said...

شرابت نوش و نوروزت پیروز با یا بدون مونیکا

محمد ا said...

هر روزتان نوروز، و نوروزتان پیروز، محمد ا

sh said...

مرخصی و شراب با مونیکا