08 January 2012

آزمون آتش

چه می‌دانستم که این تکه از این آهنگ توصیف آزمون آتش است: کسی باید از شعله‌های آتش بگذرد و باید ‏زنده بیرون آید تا ثابت کند که بی‌گناه است؛ و چه می‌دانستم که زندگی چه آزمون‌های آتشی بر سر راهم ‏خواهد گسترد. همین‌قدر می‌دیدم که با شنیدن آن، همه‌ی ذرات وجودم، سر تا پا، هماهنگ با آن به لرزه در ‏می‌آیند.‏

این آهنگ هر هفته فقط یک بار پخش می‌شد. آرم یک برنامه‌ی ادبی رادیو بود با نام "با آثار جاویدان ادبیات جهان ‏آشنا شوید". پنج ساله و بعد شش ساله بودم. روزشماری می‌کردم تا روز موعود هفته برسد. ساعت‌شماری ‏می‌کردم تا ساعت شروع برنامه برسد. اینک بر لبه‌ی تاقچه‌ای که رادیوی قدیمی پُرش می‌کرد ‏آویخته‌بودم. برنامه ‏آغاز می‌شد. آهنگ من شروع می‌شد. و به پرواز در می‌آمدم. دیگر آن‌جا نبودم. هیچ جا نبودم. صدا را دنبال ‏می‌کردم. آتش می‌گرفتم. شعله می‌شدم. زبانه می‌کشیدم. می‌سوختم. می‌لرزیدم. اشکم، هیچ نمی‌دانم از ‏چه سر، هم در درون و هم در بیرون جاری بود. صدای این ایستگاه دوردست گاه فروکش می‌کرد. دور می‌رفت، ‏ناپدید می‌شد. گوشم را بیشتر و بیشتر به رادیو نزدیک می‌کردم. می‌خواستم توی این دستگاه شگفت‌انگیز ‏بروم. می‌خواستم صدا را دنبال کنم. از کجا می‌آمد این نوای جادوئی در دل این تاریکی؟ از کجاها گذر می‌کرد؟ در ‏تاریکی‌ها، در ابرهای تیره، در باران‌ها شناور بودم. موج بودم. صدا بودم. پرنده‌ای خیس بودم در تاریکی. بر فراز ‏کوه‌ها و دشت‌ها و جنگل‌های تاریک سر به‌دنبال این موسیقی پرواز می‌کردم. صدا باز می‌گشت. باز توی اتاق ‏بودم، آویخته بر لبه‌ی تاقچه‌ی رادیو، با اشکی جاری بر گونه‌ها. سراپا آتش. می‌سوختم. ‏می‌سوختم. چه بود این موسیقی؟ ساخته‌ی که بود؟

بیش از بیست سال طول کشید تا آن را بیابم: واپسین اپیزود از بخش نخست (و نیز بخش چهارم) سنفونی ‏‏"مانفرد" اثر پیوتر چایکوفسکی بود.‏

این‌جا هفت سالم است، در برابر همان تاقچه و رادیو، با آن زهرخند، در کنار خواهر و یکی از برادران.‏

بهترین اجرای این اثر به نظر من از آن ارکستر بزرگ رادیوی مسکو به رهبری و نوازندگی اُرگ توسط گنادی ‏راژدست‌ونسکی ‏Gennadi Rozhdestvensky‏ است در یک صفحه 33 دور (‏LP‏) از کمپانی روسی ملودیا ‏Melodia، بدون ‏تاریخ، با شماره ‏CM 03151-2‎، که گمان نمی‌کنم به آسانی گیر بیاید. ‏آثار چایکوفسکی را از هر جایی می‌توان شروع کرد و گوش داد. اما اگر می‌خواهید آن آرم برنامه را بشنوید، در این ‏پیوند نوار را 3 دقیقه جلو بکشید.

2 comments:

Shiva said...

یکی از خوانندگان گرامی این وبلاگ در پیامی خواندن نوشته‌ی جالبی درباره‌ی سیر موسیقی ایرانی و عربی تا ‏اسپانیا را پیشنهاد کرده‌اند. در آن نوشته، که نشانیش در زیر می‌آید، نمونه‌های فراوان و جالب و زیبایی ارائه ‏شده‌است و من نیز، ضمن سپاسگزاری از این خواننده‌ی گرامی، خواندن آن نوشته و گوش دادن به نمونه‌ها را ‏توصیه می‌کنم. فقط یک ایراد کوچک: در آغاز آن نوشته گفته می‌شود که "موشحات" بر وزن "مقدمات" خوانده ‏می‌شود، اما در کلیپ اخبار تلویزیون دمشق که در همان پست هست، گوینده و مصاحبه‌شوندگان همگی آن را ‏بر وزن "فومنات"، تلفظ می‌کنند. یا در واقع: ‏
mushahat

http://pardeh.blogspot.com/2011/11/blog-post_10.html

Anonymous said...

با درود

حتما می دانید که در لسان عرب "واو" مانند دبلیو تلفظ می شود بنابراین در تلفظ واژه ی موشحات می گویند
mu-ash-shahat
ودر ویدیوی هفتم آن خانم این واژه را آنچنان تند ادا کرده که شما آنرا بر وزن فومنات شنیده اید به عنوان مثال انگار که ما سریعا بگوییم معاشرت و شنیده شود ماشرت
به هر رو این نکته سنجی شما سبب شد که مطلب را بخوانم و ویدیو ها را ببینم و به یاد "ابن عربی" بیافتم که در اندلس زاده شد و در دمشق درگذشت
با سپاس
اسفندیار مغموم