22 August 2010

بارانی دیگر

نشریه "باران" شماره 27-26، بهار – تابستان 1389 منتشر شد. در این شماره نوشته‌ی کوتاهی با عنوان "فرزندخوارترین انقلاب جهان" از من درج شده‌است که هشت ماه پیش نوشتمش، اما انتشار آن اکنون در سالگرد کشتار زندانیان سیاسی در 1367، مناسبت بهتری دارد. دیگر مطالب نشریه را به نقل از مدیر مسئول آن مسعود مافان در زیر می‌آورم. برای پشتیبانی از نشر فارسی، به‌ویژه نشر فارسی در خارج، این نشریه را مشترک شوید!

روی جلد شماره‌ی جدید فصلنامه‌ی «باران»، عکسی از شیرین نشاط، هنرمند عکاس و فیلم‌ساز منتشر شده‌است.

صفحات داخلی شماره‌ی جدید فصلنامه‌ی «باران» با عکس‌های هنری و اجتماعی «گلشن احمدی»، عکاس ساکن سوئد آراسته شده‌است.

صفحات آغازین این شماره طبق معمول با چند نکته از سوی مدیر مسئول آغاز شده‌است. در صفحه‌ی «حاشیه‌ای بر اصل» یادداشتی از رباب محب، شاعر ساکن سوئد در پیوند با اعدام فرزاد کمانگر، به وظیفه و تعهد معلم در دو جامعه‌ی متفاوت ایران و سوئد آمده و در ادامه‌ی سخنان این شاعر و معلم، پنج نامه از فرزاد کمانگر که چندی پیش همراه با چهار زندانی سیاسی دیگر در ایران اعدام شدند بازچاپ شده‌است.

بخش ویژه‌ی فصلنامه‌ی باران به دوموضوع اختصاص دارد: «چرا انقلاب فرزندانش را می‌خورد؟» و «درباره‌ی جنبش اعتراضی مردم ایران». حسن مکارمی، ماندانا زندیان، شیوا فرهمندراد، امید حبیبی‌نیا، شهرنوش پارسی‌پور، احمد علوی، حسن یوسفی اشکوری و محمد صدیق یزدچی در مقالاتی به این دو موضوع پرداخته‌اند.

در بخش «نقد، نظر، مقاله»، «شرح حال گلشیری به روایت او» آمده است. این نوشتار كه چهل‌وچهار سال پیش در نشریه‌ی ادبی انگلیسی «شرق و غرب» چاپ شده‌بود گونه‌اى تک‌گویی هوشنگ گلشیری ( ١٣٧٩- ١٣١٦) است در پاسخ به پرسش‌های بانو مینو رامیار بوفینگتن، برگرداننده‌ی داستان بلند «شازده احتجاب» به زبان انگلیسی. ناصر مهاجر این متن را به فارسی بازگردانده است.

انوش صالحی نویسنده‌ی کتاب «رمانتیسم انقلابی و مصطفی شعاعیان»، نقدی نوشته است بر کتاب چریک‌های فدایی خلق که در ایران منتشر شده است. علاوه بر این او در این شماره، در چند و چون احوال نویسندگان ایرانی نیز مطلبی به زبان طنز با عنوان «آنان و نویسندگان» نوشته است.

نسرین شکیبی ممتاز، دو مطلب در این شماره‌ی باران دارد که اولی نقدی‌ست بر مجموعه شعر «خیابان بی انتها» سروده‌ی مسعود احمدی و دیگری بررسی تطبیقی دو داستان «سگ ولگرد» از صادق هدایت و« سگ بی ارباب» از یلمار سودربری است.

در بخش «زندان»، بریده‌ای از کتاب در دست انتشار جهانگیر اسماعیل‌پور که روایتی از زندان عادل‌آباد است، نقل شده است. گفت‌وگوی باران با سودابه اردوان، نقاش و نویسنده کتاب خاطرات «یادنگاره‌های زندان»، مقاله‌ی «اعترافات در ایران نشانه‌ی عجز» از فتانه فراهانی و مطلبی از سپیده عباس‌زاده دیگر مطالب این بخش را تکمیل کرده است. سپیده عباس‌زاده در نوشته‌اش خاطرات خود را از دوران کودکی و زمانی که دایی‌اش در سال 1367 اعدام می‌شود، پیوند می‌زند به سال گذشته و خیزش اعتراضی مردم در پی دهمین انتخابات ریاست جمهوری در ایران.

بخش «شعر، داستان، خاطره»‌ی این شماره‌ی باران شعرهایی از شبنم آذر، پگاه احمدی، گلشن احمدی، حسن مهدوی، محمدرضا فشاهی، بهروز حشمت، شاهرخ ستوده فومنی و امیر مصائبی، و داستان‌هایی از انوش صالحی (بُرد یمانی)، فهیمه فرسایی (تأثیر عشقبازی «بوریس بکر» در اتاقی زیرشیروانی بر قانون تابعیت)، جواد پویان (سپیدار و باد)، قادر عبدالله (زید منشی محمد/ برگردان فارسی: سهیلا صنعتی) و علی شفیعی (مهتاب) را دربرگرفته است.

در بخش سینما، گفت‌و‌گویی با شیرین نشاط، کارگردان فیلم «زنان بدون مردان» و معرفی فیلم مستند «خانه‌ای با درهای ناپیدا»، ساخته‌ی اردشیر سراج، کارگردان ایرانی مقیم سوئد چاپ شده است.

بخش «گفت‌وگو» شامل گفت‌و‌گوی فصلنامه‌ی باران با قادر عبدالله، نویسنده‌ی ایرانی ساکن هلند و گفت‌وگوی شاهرخ تندرو صالح با اسد سیف و گفت‌وگویی کتبی با فریدون وهمن به بهانه‌ی انتشار کتاب «یکصد و شصت سال مبارزه با آیین بهایی» می‌شود.

بخش «بازتاب» نیز یادداشتی از ناصر زراعتی با عنوان «فارسی‌زبانانِ عزیز! این «شین ِ» زائد ِ زشت را لطفاً رها کنید»، نامه‌ی یکی از خوانندگان باران با عنوان «داستان یا معما؟» نوشته‌ی س. رحیمی و معرفی کتاب لائیسیته نوشته‌ی محمدصدیق یزدچی را دربرگرفته است.

صفحات پایانی باران اختصاص داده شده‌است به معرفی و نقد کتاب‌. در این بخش محمد ماستری فراهانی، نقدی نوشته‌است بر کتاب «نیچه‌ی زرتشت» نوشته علی محمد اسکندری‌جو. رزیتا متقی نیز برخی از کتاب‌های ارسالی به دفتر باران را معرفی کرده است.

فصلنامه‌ی باران برای ادامه انتشار، نیازمند به مشترکین بیشتری است. اشتراک فصلنامه‌ی باران را به دوستان و نزدیکان‌تان توصیه کنید!

http://www.baran.st/

3 comments:

محمد said...

برای ما که به نشریه باران دسترسی نداریم کاش می نوشتید این فرزندخوارترین انقلاب جهان کدام است. به نظرم انقلاب 1917 در نظرتان بوده؟
در ضمن کسی در جواب مطلب آقای زراعتی جوابی نوشته بود که شاید شما ندیده باشید

http://qbpd.blogspot.com/2010/04/blog-post.html

م

Shiva said...

محمد عزیز، اگر "فرزندخواری انقلاب" را به معنای آن‌چه از اسطوره‌ی کرونوس
http://en.wikipedia.org/wiki/Cronus
گرفته‌شده، بدانیم، و اگر تعداد فرزندان خورده‌شده را به نسبت جمعیت و در طول زمان سپری‌شده پس از انقلاب ‏حساب کنیم، به گمانم "انقلاب اسلامی" ایران مقام اول تاریخ را دارد.‏

Anonymous said...

عنوان فرزند خوار‌ترین انقلاب را که شما ابداع کرده اید بسیار بجا و به حق شایستهٔ انقلاب اسلامی خودمان است. پیروز باشید.فریبا